سخن روز
در صحبتهای روز شنبه ۱۷شهریور ۹۷ روحانی دیگر هیچ اثری از ادعاهای همیشگی او نبود که بگوید: «بحرانی وجود ندارد، قیمت ارز و سکه را مهار کردیم و اشتغال ایجاد کردیم» و... در صحبتهای شنبه روحانی در عوض هر چه بود اعتراف به بحران و سختی شرایط و دعوت باند رقیب به این بود که: «به دولت حمله نکنید» و غیره...
روحانی در سخنرانی شنبه ۱۷شهریور از طرفی خیلی از شرایط سختی که دولت و کل رژیم درگیر آن هستند و از جنگ اقتصادی و فشارهایی که از داخل و خارج وارد میشود، صحبت کرد و از طرف دیگر از جنگ تبلیغاتی و جنگ روانی که دشمن علیه نظام به راه انداخته صحبت کرد.
روحانی اما روشن نکرد که بالاخره بحران واقعی است یا ناشی از جنگ روانی دشمن است؟!
بحران یا جنگ روانی
جواب روحانی و همچنین خود خامنهای به این سؤال تا همین چند روز پیش به این سؤال این بود که هیچ بحرانی در هیچ زمینهای نداریم. هیچ بنبستی نداریم. بنبست، القای دشمنان است و حتی این ۲نفر بهنظر میرسید که در این زمینه با هم مسابقه گذاشته بودند. لازم نیست خیلی جای دوری برویم همین هفته گذشته در روز ۶شهریور روحانی مفصلاً از پیروزیها و دستاوردهای دولت خودش در زمینههای مختلف داد سخن داد!
و بهویژه در زمینههای مختلف بهخصوص در زمینه اقتصادی، خبر از کاهش قاچاق کالا از ۲۵میلیارد به ۱۲میلیارد داد، از اشتغال خالص که در طول ۵سال گذشته ۲میلیون و ۷۰۰هزار نفر بوده، خبر داد. از رشد اقتصادی که از منفی در سال ۹۳ به رشد اقتصادی سال ۹۵(۵/۱۲درصد) رسیده، گفت و اینکه چنین چیزی کمنظیر است و غیره و غیره...
خامنهای هم به همین نحو در دیدار با خبرگان ارتجاع در روز پنجشنبه گذشته ادعا کرد که در همه زمینهها، نظام پیشرفت داشته؛ از اقتصاد و امور اجتماعی تا معنویت! و حتی گفت که اقتصاد ایران هجدهمین اقتصاد بزرگ دنیاست!
اما حداقل روحانی دیگر نمیتواند ادعاهای هفته گذشته خود را تکرار کند چون با سقوطآزاد اقتصاد که خودش را در سقوط ارزش پول ملی نشان میدهد، نسبت به روز ۶شهریور و یک هفته پیش قیمت دلار در بازار ارز، ۴هزار تومان دیگر افزایش یافته، یعنی واقعیتهای سرسخت اقتصادی چنان است که روحانی با تمام شیادی در مقابل آن کم آورده است. نگاهی به بعضی حرفهای او این واقعیت را بهخوبی نشان میدهد:
روحانی گفت: «امروز روز گله، رقابت و انتقام نیست و ما در میدان جنگ هستیم... امروز روز آزمایش ملی ما است و جنگ، جنگ اقتصادی و تبلیغاتی است و دولت در صف مقدم این جنگ است... وقتی در یک ماه و یا حتی یک سال دچار سختی و مشکلات شدیم و راه سختی پیش روی ما قرار گرفت نمیتوان از اهداف خود عقبنشینی کرده و امیدمان متزلزل شود و باید قبول کنیم که زندگی با فراز و نشیب مواجه است... ملتی نمیتواند از گردنههای صعب و دشوار عبور کرده و به هدف بلند ملی خود نایل شود مگر آن که آن ملت بهای آن را پرداخت کند».
در واقع همه حرف روحانی که باندهای متخاصم درون رژیم را به آتشبس دعوت میکرد، حاکی از خطرناک بودن شرایط رژیم بود و شرایط کنونی را با شرایط جنگ مقایسه میکرد.
آیا آخوندها شرایط همدیگر را درک نمیکنند؟
سؤال این است که آیا این شرایط خطیر را باندهای رژیم نمیفهمند یا قبول ندارند که این طور دولت را زیر ضرب میبرند؟
پاسخ البته روشن است: حتماً که باندهای درونی رژیم میدانند اما مسأله دانستن و حتی اراده کردن نیست واقعیات سرسخت از بیرون و از همه طرف فشار میآورد و آنها را مجبور به جنگ با هم میکند. از یک طرف تضاد منافع باندها با یکدیگر. منافع هزارها میلیاردی که یک طرفش سپاه و سرکردگان سپاه هستند و طرف دیگر هم دولت.
همچنین فشارهای اجتماعی مردم بهجان آمده که آخوندها را وادار میکند برای حفظ چهره خود با مردم و تودههای معترض همراهی و همدردی نشان دهند. روحانی در سخنرانی دیروز خودش گفت: «کسی فکر نکند با علیه دولت سخن گفتن محبوب میشود»؛ معنی حرف روحانی این است که حرف زدن علیه دولت موجب محبوبیت میشود! البته باید اضافه کرد: بیش از دولت، حرف زدن علیه خود خامنهای و ارگانهای تحتامر او موجب محبوبیت میشود! علت اینکه در مجلس شاهد حرفهای بیسابقه اعضای مجلس هستیم هم همین است!
آیا آخوندها راهحلی برای ختم تناقضگوییهایشان ندارند؟
حال باید پرسید چرا در این شرایط حساس، آخوندها نمیتوانند از این وضعیت متناقض خارج شوند، یا لااقل در حرف و در تبلیغات، این قدر ضد ونقیضگویی نکنند؟
پاسخ این هم روشن است: علت اینهمه ندانمکاری، به بیراهحلی برمیگردد، زیرا فروپاشی اقتصادی واقعی است. دزدی و اختلاس واقعی است و دیگر قابل کتمان و انکار نیست. پس ناگزیر به آن اعتراف میکنند و البته در این اعترافها، هر کس کاسهکوزهها را اساساً بر سر باند رقیب میشکند یا آن را به گردن عامل خارجی و توطئه دشمن و امثال آن میاندازد و میگوید جنگ رسانهیی است. جنگ تبلیغاتی است. و در مجموع دائماً بین این دو «تکیه کلام!» در نوسان هستند.
در این میان البته تضاد خطی هم با هم دارند:
خط باند روحانی برای نجات رژیم، آویختن به غرب و اروپا و مذاکره با آمریکاست اما باند دلواپسان، این را جامزهر میداند.
بنابراین یک عامل واقعی هم در اینجا عمل میکند.
در صحبتهای روز شنبه ۱۷شهریور ۹۷ روحانی دیگر هیچ اثری از ادعاهای همیشگی او نبود که بگوید: «بحرانی وجود ندارد، قیمت ارز و سکه را مهار کردیم و اشتغال ایجاد کردیم» و... در صحبتهای شنبه روحانی در عوض هر چه بود اعتراف به بحران و سختی شرایط و دعوت باند رقیب به این بود که: «به دولت حمله نکنید» و غیره...
روحانی در سخنرانی شنبه ۱۷شهریور از طرفی خیلی از شرایط سختی که دولت و کل رژیم درگیر آن هستند و از جنگ اقتصادی و فشارهایی که از داخل و خارج وارد میشود، صحبت کرد و از طرف دیگر از جنگ تبلیغاتی و جنگ روانی که دشمن علیه نظام به راه انداخته صحبت کرد.
روحانی اما روشن نکرد که بالاخره بحران واقعی است یا ناشی از جنگ روانی دشمن است؟!
بحران یا جنگ روانی
جواب روحانی و همچنین خود خامنهای به این سؤال تا همین چند روز پیش به این سؤال این بود که هیچ بحرانی در هیچ زمینهای نداریم. هیچ بنبستی نداریم. بنبست، القای دشمنان است و حتی این ۲نفر بهنظر میرسید که در این زمینه با هم مسابقه گذاشته بودند. لازم نیست خیلی جای دوری برویم همین هفته گذشته در روز ۶شهریور روحانی مفصلاً از پیروزیها و دستاوردهای دولت خودش در زمینههای مختلف داد سخن داد!
و بهویژه در زمینههای مختلف بهخصوص در زمینه اقتصادی، خبر از کاهش قاچاق کالا از ۲۵میلیارد به ۱۲میلیارد داد، از اشتغال خالص که در طول ۵سال گذشته ۲میلیون و ۷۰۰هزار نفر بوده، خبر داد. از رشد اقتصادی که از منفی در سال ۹۳ به رشد اقتصادی سال ۹۵(۵/۱۲درصد) رسیده، گفت و اینکه چنین چیزی کمنظیر است و غیره و غیره...
خامنهای هم به همین نحو در دیدار با خبرگان ارتجاع در روز پنجشنبه گذشته ادعا کرد که در همه زمینهها، نظام پیشرفت داشته؛ از اقتصاد و امور اجتماعی تا معنویت! و حتی گفت که اقتصاد ایران هجدهمین اقتصاد بزرگ دنیاست!
اما حداقل روحانی دیگر نمیتواند ادعاهای هفته گذشته خود را تکرار کند چون با سقوطآزاد اقتصاد که خودش را در سقوط ارزش پول ملی نشان میدهد، نسبت به روز ۶شهریور و یک هفته پیش قیمت دلار در بازار ارز، ۴هزار تومان دیگر افزایش یافته، یعنی واقعیتهای سرسخت اقتصادی چنان است که روحانی با تمام شیادی در مقابل آن کم آورده است. نگاهی به بعضی حرفهای او این واقعیت را بهخوبی نشان میدهد:
روحانی گفت: «امروز روز گله، رقابت و انتقام نیست و ما در میدان جنگ هستیم... امروز روز آزمایش ملی ما است و جنگ، جنگ اقتصادی و تبلیغاتی است و دولت در صف مقدم این جنگ است... وقتی در یک ماه و یا حتی یک سال دچار سختی و مشکلات شدیم و راه سختی پیش روی ما قرار گرفت نمیتوان از اهداف خود عقبنشینی کرده و امیدمان متزلزل شود و باید قبول کنیم که زندگی با فراز و نشیب مواجه است... ملتی نمیتواند از گردنههای صعب و دشوار عبور کرده و به هدف بلند ملی خود نایل شود مگر آن که آن ملت بهای آن را پرداخت کند».
در واقع همه حرف روحانی که باندهای متخاصم درون رژیم را به آتشبس دعوت میکرد، حاکی از خطرناک بودن شرایط رژیم بود و شرایط کنونی را با شرایط جنگ مقایسه میکرد.
آیا آخوندها شرایط همدیگر را درک نمیکنند؟
سؤال این است که آیا این شرایط خطیر را باندهای رژیم نمیفهمند یا قبول ندارند که این طور دولت را زیر ضرب میبرند؟
پاسخ البته روشن است: حتماً که باندهای درونی رژیم میدانند اما مسأله دانستن و حتی اراده کردن نیست واقعیات سرسخت از بیرون و از همه طرف فشار میآورد و آنها را مجبور به جنگ با هم میکند. از یک طرف تضاد منافع باندها با یکدیگر. منافع هزارها میلیاردی که یک طرفش سپاه و سرکردگان سپاه هستند و طرف دیگر هم دولت.
همچنین فشارهای اجتماعی مردم بهجان آمده که آخوندها را وادار میکند برای حفظ چهره خود با مردم و تودههای معترض همراهی و همدردی نشان دهند. روحانی در سخنرانی دیروز خودش گفت: «کسی فکر نکند با علیه دولت سخن گفتن محبوب میشود»؛ معنی حرف روحانی این است که حرف زدن علیه دولت موجب محبوبیت میشود! البته باید اضافه کرد: بیش از دولت، حرف زدن علیه خود خامنهای و ارگانهای تحتامر او موجب محبوبیت میشود! علت اینکه در مجلس شاهد حرفهای بیسابقه اعضای مجلس هستیم هم همین است!
آیا آخوندها راهحلی برای ختم تناقضگوییهایشان ندارند؟
حال باید پرسید چرا در این شرایط حساس، آخوندها نمیتوانند از این وضعیت متناقض خارج شوند، یا لااقل در حرف و در تبلیغات، این قدر ضد ونقیضگویی نکنند؟
پاسخ این هم روشن است: علت اینهمه ندانمکاری، به بیراهحلی برمیگردد، زیرا فروپاشی اقتصادی واقعی است. دزدی و اختلاس واقعی است و دیگر قابل کتمان و انکار نیست. پس ناگزیر به آن اعتراف میکنند و البته در این اعترافها، هر کس کاسهکوزهها را اساساً بر سر باند رقیب میشکند یا آن را به گردن عامل خارجی و توطئه دشمن و امثال آن میاندازد و میگوید جنگ رسانهیی است. جنگ تبلیغاتی است. و در مجموع دائماً بین این دو «تکیه کلام!» در نوسان هستند.
در این میان البته تضاد خطی هم با هم دارند:
خط باند روحانی برای نجات رژیم، آویختن به غرب و اروپا و مذاکره با آمریکاست اما باند دلواپسان، این را جامزهر میداند.
بنابراین یک عامل واقعی هم در اینجا عمل میکند.