به زیرکشیدن یزیدان عمامه بهسر
عاشورا بیتردید حماسهیی سرخفام بر تارک تاریخ رهایی فرزند انسان است؛ از آن نوع حماسههایی که بیانگر چرایی خلقت انسان، در تبعیدگاه زمین است. حسین پیامآور و فروغ جاودان آزادی است، اگر نبود، بشر چگونه میتوانست به خود ببالد؟ اگر نبود انسان و جامعه انسانی در مصاف با سرنوشت قهار و جبرهای کور به چه دستاویزی تمسک میجست؟ آری، این حسین است که در انتهای تاریخ با تنپوشی شقایقفام از نور بر قلههای بلند ایستاده است و ما را به فرارفتن و به فائقآمدن بر جبرهای کور بندهساز، در مسیر تکامل فرامیخواند.
و اما زینب، خواهری که قبل از انتساب خانوادگی به حسین، رهبری است آگاه، او بود که بذر انقلاب حسین را در تاریخ پراکند و اینک ماییم نوادگان آرمانی او و خدا کند که لایق آن باشیم.
در زیارت «ناحیه مقدسه» منتسب به فاتح جامعه بیطبقه توحیدی میخوانیم:
سلام من لو کان معک فی الطفوف لوقاک بنفسه حدالسیوف
سلام کسی و کسانی که اگر با تو و در کنارت بودند، به تأکید با جان خویش، تو را از لبه شمشیرها حفاظت میکردند.
اینک این مجاهدین حسیناند، ۱۴قرن بعد از او، درست پا نهاده در جای پای او، پیگیر رسم و منش توفانی او؛ او که با مشتی آکنده از خون علیاصغرش، یکه و تنها، تمام تاریخ را مخاطب خویش قرار داد که «هل من ناصر ینصرنی»؟
اینک مجاهدیناند، صفبهصف و لشگربهلشگر، بهخط شده در پشت فرمانده سلحشور فتوت و رادمردی، بالابلند سردار سربدار، ابوالفضل عباس؛ پشت کرده به آنچه پشتکردنی است و رو کرده به تمام سختیهای نبرد، آماده برای جانانهترین پیکار با یزید عمامه بهسر، آنان روییده از طنین حسین در غروب سرخفام عاشورایند.
اینک این زنان مجاهد، اقتدا کردگانی پولادین عزم، در صفی بیانتها به زینب، الگوی آرمانی خود، پیشوای انقلاب.
اینک این زنان مجاهداند، پرچم به دوشان تغییر، طرحافکنان عمیقترین دگرگونی در فلک شبگرفته ایران.
اینک این خلقی قیامآفرین است، با کانونهایی ملتهب و شورشی، برای به زیرکشیدن یزید عمامه بهسر.
آری زمان ما از جهتی شباهت عجیبی با زمانهیی دارد که حسین، زینب و عباس و سرداران پا به رکابشان، قیام کردند و آرامش مرگآلود سلطه خلیفهگان ریاپیشه را برآشفتند. امروز نیز یزید بر منبرهای ریایی به نام قرآن و اسلام، به خون و مال و هستی مردم ایران دست گشاده است. ستم خامنهای و ولایت یزیدی او اینک از جغرافیای ایران فراتر رفته و به دیگر مرزها و خطهها تجاوز نموده است.
امروز البته حسین و زینب و منش آنان و قیامی که در وجدان بشریت افروختهاند همچنان در کوچهها و خیابانهای شورشی ایران جاری است. درست به همین دلیل امروز ما و مردم و میهن بهپاخاسته ما، بیشازپیش به حسین و زینب و رسم سرخ آنان نیازمندیم.
برخیزیم و محرم و عاشورا را آنچنان که شایستهٔ آنهاست به ماهها و روزهای قیام، اعتراض و عصیان تبدیل کنیم و خامنهای این یزید عمامهدار را از اریکهٔ ریایی به زیر کشیم.
عاشورا بیتردید حماسهیی سرخفام بر تارک تاریخ رهایی فرزند انسان است؛ از آن نوع حماسههایی که بیانگر چرایی خلقت انسان، در تبعیدگاه زمین است. حسین پیامآور و فروغ جاودان آزادی است، اگر نبود، بشر چگونه میتوانست به خود ببالد؟ اگر نبود انسان و جامعه انسانی در مصاف با سرنوشت قهار و جبرهای کور به چه دستاویزی تمسک میجست؟ آری، این حسین است که در انتهای تاریخ با تنپوشی شقایقفام از نور بر قلههای بلند ایستاده است و ما را به فرارفتن و به فائقآمدن بر جبرهای کور بندهساز، در مسیر تکامل فرامیخواند.
و اما زینب، خواهری که قبل از انتساب خانوادگی به حسین، رهبری است آگاه، او بود که بذر انقلاب حسین را در تاریخ پراکند و اینک ماییم نوادگان آرمانی او و خدا کند که لایق آن باشیم.
در زیارت «ناحیه مقدسه» منتسب به فاتح جامعه بیطبقه توحیدی میخوانیم:
سلام من لو کان معک فی الطفوف لوقاک بنفسه حدالسیوف
سلام کسی و کسانی که اگر با تو و در کنارت بودند، به تأکید با جان خویش، تو را از لبه شمشیرها حفاظت میکردند.
اینک این مجاهدین حسیناند، ۱۴قرن بعد از او، درست پا نهاده در جای پای او، پیگیر رسم و منش توفانی او؛ او که با مشتی آکنده از خون علیاصغرش، یکه و تنها، تمام تاریخ را مخاطب خویش قرار داد که «هل من ناصر ینصرنی»؟
اینک مجاهدیناند، صفبهصف و لشگربهلشگر، بهخط شده در پشت فرمانده سلحشور فتوت و رادمردی، بالابلند سردار سربدار، ابوالفضل عباس؛ پشت کرده به آنچه پشتکردنی است و رو کرده به تمام سختیهای نبرد، آماده برای جانانهترین پیکار با یزید عمامه بهسر، آنان روییده از طنین حسین در غروب سرخفام عاشورایند.
اینک این زنان مجاهد، اقتدا کردگانی پولادین عزم، در صفی بیانتها به زینب، الگوی آرمانی خود، پیشوای انقلاب.
اینک این زنان مجاهداند، پرچم به دوشان تغییر، طرحافکنان عمیقترین دگرگونی در فلک شبگرفته ایران.
اینک این خلقی قیامآفرین است، با کانونهایی ملتهب و شورشی، برای به زیرکشیدن یزید عمامه بهسر.
آری زمان ما از جهتی شباهت عجیبی با زمانهیی دارد که حسین، زینب و عباس و سرداران پا به رکابشان، قیام کردند و آرامش مرگآلود سلطه خلیفهگان ریاپیشه را برآشفتند. امروز نیز یزید بر منبرهای ریایی به نام قرآن و اسلام، به خون و مال و هستی مردم ایران دست گشاده است. ستم خامنهای و ولایت یزیدی او اینک از جغرافیای ایران فراتر رفته و به دیگر مرزها و خطهها تجاوز نموده است.
امروز البته حسین و زینب و منش آنان و قیامی که در وجدان بشریت افروختهاند همچنان در کوچهها و خیابانهای شورشی ایران جاری است. درست به همین دلیل امروز ما و مردم و میهن بهپاخاسته ما، بیشازپیش به حسین و زینب و رسم سرخ آنان نیازمندیم.
برخیزیم و محرم و عاشورا را آنچنان که شایستهٔ آنهاست به ماهها و روزهای قیام، اعتراض و عصیان تبدیل کنیم و خامنهای این یزید عمامهدار را از اریکهٔ ریایی به زیر کشیم.