حقیقت آلترناتیو و جایگزینی نظام جمهوری اسلامی ایران در فضای مجازی و در عالم واقعی، در دستور کار فکری مدعیان جایگزینی نظام جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است.
تجربه سپری شدن پروسه هایی که منجر به سرنگونی ولایت شاه شد نشان می دهد که در دوران سرنگونی آن ولایت نیز آلترناتیوهای مجازی مرتب مطرح ولی بعد از اندکی در عالم واقع محو می شدند.
فرق بزرگ دوران سلطنت پهلوی با حالا اینکه درآن دوران اولا تمامی براندازان دوران شاه زندانی بودند و ثانیا تمامیت ارتجاع با تمامی مساجد ضرار با سخنگویی و تبلیغ بیدریغ در پر کردن خلاء های آن دوران که مهمترینش حقیقت آلترناتیو بود به جد وارد عمل شدند و سلطنت شیخ را با نام ولایت فقیه، جایگزین سلطنت شاه کردند.
در شرایط فعلی نیز، هم زمانی تغییر تعادل قوای داخلی و بین المللی بویژه بعد از شروع قیامهای سازمانیافته از دیماه سال ۱۳۹۶ و ادامه آن در اشکال گوناگون که همچنان ادامه دارد، طرح و بحث آلترناتیو نظام ولایت فقیه بطور جدی و واقعی روی میز همه دست اندرکاران مربوطه می باشد. منتهی حقیقتی بنام آلترناتیو به دو شکل طرح و ارائه میشود: یکی در فضای مجازی و یا در مصاحبه های رسانه های مماشاتگران و حتی لابی های خود جمهوری اسلامی ایران مطرح و اذهان عمومی را درگیر چیزی بنام آلترناتیو می کنند که واقعیت عملی شدن آن در صحنه سیاسی ایران، غیر واقعی و اساسا واقعیت پیاده شدن آن در همان فضای مجازی و بعبارتی اینترنی و ذهنی صورت می گیرد و یا حداکثر با تصور نوعی کودتای نظامی مثلا با تصور همکاری پاسداران خمینی و بقایای سلطنت شاه
(همانطور که رضا پهلوی مدعی سلطنت سرنگون شده در سال ۵۷ اخیرا می گفت) و با تصور کمک خارجی و استعمار؛ اما دومی شامل پایه ها و گذشته مشخص مبارزاتی است که نمیشود و کسی نمی تواند واقعیت عینی آن را منکر شود. بهمین جهت ضرورت بحثی در اذهان شکل می گیرد با عنوان حقیقت آلترناتیو سلطنت دینی ملایان.
شکاف و بحران و بعبارتی نداشتن انسجام، ذاتی ایدئولوژی سیستم ولایت فقیه است.
با همچو سیستمی نبرد در اشکال گوناگون وجود داشته است. این سیستم همانطور که گفته شد با برداشت بغایت ارتجاعی و با ماهیت دوشاخه دیکتاتوری تاریخ کشورمان (دیکتاتوری شاه و شیخ) فجایع کنونی و نابودی تمدن و فرهنگ ایران زمین را بر جای گذاشته است. نبرد با همچو هیولایی نمیتوانست و نمیتواند صرفا سیاسی پیش برده شود بلکه قلب نبرد با این نظام با گروه و سازمانی امکان پذیر است که خود نیز مثل سازمان مجاهدین خلق ایران ایدئولوژیک باشد. سازمان می گوید ایدئولوژی توحیدی و بواقع یگانه و منسجم. با این ایدئولوژی بدون شکاف و منسجم است که توانست از عهده مبارزه با دو دیکتاتوری برآید.
حقانیت این نبرد از قبل از ۳۰ خرداد با نوع شعار محوری جریانات سیاسی در بعد از انقلاب ضد سلطنت اثبات می شود. بطور نمونه شعار محوری مجاهدین در آن دوران، مرگ بر ارتجاع و زنده باد آزادی بود این نوع ورود به مبارزه و نبرد با هیئت حاکمه خمینی سمت وسوی نهایی و چگونگی دوام و بقای سازمان مجاهدین و آلترناتیو متحد خود را رقم می زد.این نوع تقابل ایدئولوژیک- سیاسی برای کسب آزادی با سرفرازی و باعبور از تنگه های نابود کننده ارتجاع، استعمار و مماشاتگران، حقیقت آلترناتیو شورای ملی مقاومت ایران با نیروی محوری مجاهدین، صفحه سیاسی ایران و میزهای سیاست گذاران بین المللی را تحت الشعاع قرار داده است.
نبرد با هیولای ولایت فقیه از همان موقع روی کار آمدن سلطنت خمینی، با روشهای مختلف ادامه یافته است. برای
نمونه قیام ۸۸ را میشود آخرین نوع و روش مبارزاتی دانست که در آن قیام شکاف جناح های "اصول گرا، اصلاح گرا" موتور محرک به حساب می آمد که کانونهای شورشی ولی بی نام آن دوران با جسارت انقلابی و پرداخت بهای فراوان توانستند شعار بر خاسته از شکاف جناحهای رژیم یعنی " رای من کو" را به شعار استراتژیک و برانداز "مرگ براصل ولایت فقیه" متحول سازند.
کانونهای شورشی بی نام بعد از طرح شعار "یک، دو، سه، هزار اشرف می سازیم" که پایه اش را فرماندهی کل ارتش آزادیبخش ملی ایران در سال ۱۳۹۲ بنا نهادند رسمیت یافت. بعد از آن بود که قیامهای دی ماه سال ۱۳۹۶ رقم زده شد که مهمترین شعارش هم " اصول گرا، اصلاح گرا، دیگه تمومه ماجرا" بود که نوعی اعلام موجودیت نوین کانونهای شورشی برانداز بود.
الان تمامی منابر و مساجد ضرار رژیم جمهوری اسلامی ایران با تمامی رسانه های دیگرشان بر حقانیت مبارزه مجاهدین و حقفیقت آلترناتیود رژیم ولایت فقیه اعتراف می کنند. یک نمونه از خبرگزاری سپاه پاسداران (فارس) ۱۴ مرداد ۹۷:
" کانونهای شورشی، گروهک منافقین (مجاهدین) که چند سال قبل با اخراج از پادگان اشرف و اقامت موقت در کمپ لیبرتی مسیر راهبردی خود را تغییر داده شیوه و روش دهه ۶۰ را احیاء نمود. با حمایت مریم رجوی و با فعال شدن مهرههای خاموش (مجاهدین) در داخل کشور هستههای چند نفره موسوم به کانونهای شورشی در داخل کشور تشکیل و شروع به فعالیتهای خرابکارانه کردند. دستورالعمل گروهک منافقین (مجاهدین) برای هستههای داخل کشور ابتدا با یکان شورشی آغاز شد... در اغتشاشات دیماه سال ۹۶ گروهک فرصتها و ظرفیتهایی را در داخل کشور شناسایی و بهطور رسمی دستور شروع عملیاتهایی را از طریق کانونهای شورشی صادر کرد این کانونها متشکل از دو یا پنج نفر از اعضای فرقه رجوی بودند، مأموریتهای کانونهای شورشی در دو مرحله خلاصه میشد:
مرحله اول شعارنویسی تولید و توزیع تراکت و تهیه فیلم و عکس از اغتشاشات.
مرحله دوم آموزشهای پارتیزانی برای تقویت کانون و تشکیل نیروهای مسلح شورشی در واقع همان میلیشیای فرقه رجوی که در سال ۱۳۵۸ تشکیل شد... ."
با این نمونه از اعتراف بزرگ، حقیقت آلترناتیو حکومت ولایت فقیه و مشروعیت نادیده گرفته شده اش تا کنون، به روشنی وارد اذهان توده های خلق ایران و میزهای سیاست گذاران بین المللی میشود و اثبات می گردد که بعد از ۵۳ سال از تاسیس سازمان مجاهدین خلق ایران که روزهای جشن سالگر تاسیسش اخیرا برگزار می شد، شاهدیم که آرمان آزادی و دموکراسی و حاکمیت مردمی با حقیقت آلترناتیو شورای ملی مقاومت ایران در آستانه گل دادنش هست.