محمدعلی توحیدی
سؤال: نشست خبرگان رژیم این هفته برگزار شد و در آخر هم دیداری با خامنهای داشتند. حرفهای خامنهای در این دیدار با حرفهایی که هفته پیش با کابینه روحانی داشت، بسیار فرق میکرد. روز ۷شهریور خامنهای با وجودی که روحانی را به مجلس احضار کرده بودند و باید به سؤالاتشان پاسخ میداد، گفته بود که این جلسه قدرت و ثبات رژیم را نشان داد. جملهاش هم این است: «جلسه دیروز مجلس نمایش اقتدار و ثبات جمهوری اسلامی بود. خدا به رئیسجمهور و قوه مجریه خیر بدهد که مشترکاًً چنین نمایش اقتداری را نشان دادند».
روز ۱۵شهریور اما خامنهای از شرایط حساس و خطیر صحبت میکند و میگوید: «مهمترین وظیفه در شرایط خطیر کنونی، حرکت در جهت حفظ و تعمیق انسجام مردم با دستگاههای دولتی و پرهیز از ایجاد فضای یأس و ناامیدی و احساس بنبست است».
سؤال این است که چه حادثهیی اتفاق افتاده است که اینطور لحن خامنهای را عوض میکند؟ چطور ناگهان آن «نمایش ثبات و اقتدار» تبدیل به «شرایط خطیر» میشود؟
محمدعلی توحیدی: تناقض اصلی از همان اول است. همان روز که خامنهای یک روز بعد جلسهیی که روحانی به مجلس رفت، با هیأت دولت دیدار داشت و این حرفهایی را که شما خواندید، آنجا گفت. خیلی هم از روحانی و مجلس تعریف کرد.
حرفی که خامنهای هفته قبل مبنی بر ثبات و اقتدار نظام زده بود، خیلی مهمل بود. در حالی که در تاریخچه خود نظام تا بهحال اصلاً سابقه نداشته که رئیس جمهور را به مجلس بخوانند. بعد هم حرفهایی که دربارهٔ روحانی زد، نشاندهنده اوجی از وضعیت بحرانی بالای دستگاه است. منتها خامنهای میخواست آن را اینطوری جلوه بدهد که بهزودی و به سرعت تناقضش بیرون میزند.
جلسه خبرگان را هم بهدلیل بیخاصیت بودنش، معمولاً برگزار میکردند و پراکنده میشدند. ولی این دفعه بهدلیل وضعیت بحرانی نظام، جلسه اخیر خبرگان، خودش بحرانزا شد. مثلاًًً یکی از نکاتی که خبر شد و روی آن هم بحث شد این بود که روحانی به جلسه خبرگان نرفت و شرکت نکرد. فکر کنم در خود جلسه هم جنتی بر سر رفتن روحانی به آمریکا و احتمال ملاقاتش با ترامپ نکتهیی گفته بود.حرفهایی زده بود که رئیس دفتر روحانی اعتراض کرد و گفت حرفهایی بیپایهیی زده است. از طرف جنتی هم گفتند که شما باید از جنتی عذرخواهی کنید.
از آنجایی که پشت پرده جانشینی هم در رژیم هست و اوضاع آشفتهیی وجود دارد، خود روحانی هم برای خودش بساطی راه انداخته و گفته است رسم این بوده که خبرگان بعد جلسهاش، پیش رئیسجمهور هم میرفت. خبرگان پیش من هم بیاید. آنها هم پیش او نرفتند.
اینها خودش مسألهساز شد. در نتیجه، خامنهای یک هفته بعد مجبور شد آن حرفها را پس بگیرد و صحبت از شرایط خطیر بکند. حتا پرهیز داد که چه حرفها بزنید و چه حرفها را نزنید و به وضعیت بحرانی که هست اذعان کرد.
سؤال: حرفهای جنتی هم در جلسه خبرگان سؤالبرانگیز است. اجازه بدهید این قسمت را ببینیم و بعد من سؤالم را مطرح کنم.
تلویزیون رژیم، ۱۳شهریور، جنتی: «تلاش برای ثبت هزینه ناکارآمدی دستگاه به پای رهبر. یک مسألهیی که الآن گرفتارش هستیم و سیاستگذاریاش در آمریکا میشود و بعد هم تبعیتش در اینجا میشود و بلندگوی آمریکاییها هم اینجا پیگیری میکنند، همین است که نابسامانیهایی که در مملکت هست مثل گرانی و کمبود و مشکلات و فقر مردم و این حرفها، همه را به پای رهبر بگذارند و بگویند سفیر ایشان است. کانه در کارهای اجرایی و در تمام کارهای قضایی، ایشان فعال ما یشاء است».
برای من جای تعجب داشت که چطور جنتی این حرفها را اینطور رک و صریح میزند. از جمله اینکه میخواهند فقر و گرانی را به پای خامنهای بیاندازند. آیا خوب است که سر این موضوعات را اینطوری باز میکنند؟
محمدعلی توحیدی: معلوم است که باز کردن سر این مسائل با بهکار بردن کلماتی مثل «فعال مایشاء» در مورد خامنهای، برای خودشان خوب نیست. اما علت در این است که واقعیت امر از حد گذشته است. یعنی این مسائل دیگر به کف خیابان و به شعار مردم رسیده است؛ شعارهایی مثل «آقا خدایی میکند ـ ملت گدایی میکند» و «خامنهای ببخشین ـ دیگه باید بلند شین» و یا »مملکتو رها کن» و...در نتیجه، این موارد قابل پوشاندن نیست.
باز کردن این مسائل البته عطف به بحران درونی رژیم است. مثل همین بحرانی که خامنهای میخواهد سرش را بپوشاند. اینها بهخصوص تلاش زیادی دارند که بحران مربوط به خامنهای را بپوشانند. هفته قبل یکی از عناصر باند مغلوب گفته بود که باید برکناری خامنهای به شعار همگانی تبدیل شود؛ چون مشکل آنجااست. بقیهشان هم حرفهای تندی علیه خامنهای میزنند؛ زیاد هم میزنند. یکی دو بار هم جنتی در خبرگان موضع گرفته بود و یکی دو نفر هم از همان خبرگان گفتند که حرف ما نبوده است.
ار آنجا که وضعیت اینطوری است، جنتی هم ناگزیر است این حرفها را بزند. از طرفی هم کروبی نامه نوشته بود که چرا از خامنهای سؤال نمیکنند که چرا اوضاع اینطوری است؟ چرا فقط تعریف و تمجید میکنند؟ از چند سال پیش بر سر حرفهای خامنهای مینوشتند و هنور هم مینویسند و میگویند.
واقعیت این است که طلسم ولایت فقیه شکسته است و بقیه را هم ناگزیر میکند که این حرفها را بزنند. در حرفهای جنتی هم بود که اینها را آمریکا دیکته میکند. میخواهد به آنهایی که این حرفها را میزنند، مارک آمریکایی بزند و ترس ایجاد کنند.
بنابراین به این دلایل ترجیح داده این حرفها را بزند. حتماً به سفارش خامنهای بوده است که روی این موضوع و بحران را باز بکند؛ هم بحرانی که در رأس رژیم هست و هم شدت شعارها و فشارها که در کف خیابانها هست، اینها را به این وضعیت وادار میکند.
سؤال: یعنی شما میگویید که ماجراهایی که در خبرگان اتفاق افتاده و هست، باعث شده است که خامنهای با آن تناقض و تفاوت صحبت بکند و جلسات خبرگان اینقدر مسألهساز شده است؟
محمدعلی توحیدی: اینها همین مواردی هستند که میبینیم؛ مثل حرفهای جنتی و دعوای روحانی بر سر خبرگان. به هر حال الآن مسألهساز شده است. با این حال همه موضوع این نیست؛ بلکه عمق بیشتری دارد. شدت دعواهای اینها در دو بعد مهم است:
۱ـ یکی اینکه سمتگیری علیه خامنهای دارد. رژیم تلاش کرده است این را بپوشاند؛ از جمله همان حرفهایی که خامنهای هفته قبل زد؛ مبنی بر اینکه بحث بر سر اشکالات مجلس و دولت است. روحانی هم سعی کرد یکسری حرفهایی را که مربوط به نهادهای زیر نظر خود خامنهای است، درز بگیرد؛ حرفهایی در زمینه فساد اقتصادی، مالیات ندادن، ارز و تحمیل شرکتهای سپاه که باعث میشوند نوسانات ارز به این شکل ایجاد شود. روحانی سعی کرد اینها را دور کند.
اما اینها در این زمینه شکست خوردهاند. بنابراین بحرانها از جایی بیرون میزند. جلسه مجلسی هم که هفته قبل داشتند، خیلی بحرانیتر بود و عملاً روی مسائل پایهیی رژیم، بحران سر باز کرد و شکست خورد. علت، فقط خبرگان نبود. خبرگان برای خامنهای در این اوضاع و احوال مسألهساز شده است. فکر کنم الآن دیگر خامنهای باید حسرت بخورد که رفسنجانی با وجودی که هوویش بود، ولی تا وقتی در خبرگان بود، لااقل سمتگیری علیه خامنهای را یکجوری رفع و رجوع میکرد. الآن خامنهای آن پایه را هم از دست داده است.
بنابراین نمیشود گفت علت اصلی خبرگان است؛ علت اصلی واقعیتی است که اینها ـ هم خامنهای و هم روحانی ـ میخواستند انکار کنند. روحانی در مجلس گفت ما بحران نداریم! حتا میخواست به جناحها مرخصی بدهد. روی بحران نشسته و میگوید ما بحران نداریم! پس علت در سر باز کردن بحرانها است. در مجلس هم دیدیم که همین اتفاقات افتاد.
سؤال: اتفاقاً حرفهایی هم که روز ۱۳شهریور در مجلس زده شد قابلتوجه و بحث است. اجازه بدهید صحبتهای یکی از نمایندگان مجلس را ببینیم و بعد من سؤالم را مطرح کنم.
تلویزیون رژیم، ۱۳شهریور: «سفارت آمریکا را اشغال کردیم که نقطه آغازینی برای شروع تحریم و جنگ شد. جنگ تحمیلی را حتا بعد از فتح خرمشهر ادامه دادیم تا بهجایی که امام در پذیرش قطعنامه فرمودند جامزهر را مینوشم. از بازسازی مناطق جنگی هنوز رها نشده بودیم که فعالیتهای هستهیی را شروع کردیم و در این راه آنقدر هزینه دادیم تا به نرمش قهرمانانه رسیدیم که حاصل آن پذیرش برجام شد. هنوز جو هر برجام خشک نشده بود، موشک هوا کردیم که بهانهیی برای تکثیر تنشآفرینیها گردید.
به هوش باشیم! به هوش باشیم! باندهای مافیایی پشت صحنه مؤسسات مالی، قاچاق کالا، بدهکاران بزرگ مالی، بازار شدیداً آشفته ارز و سکه و خفه کردن در استخر، ناگهان کلیت نظام را به خفهگی نکشاند».
این حرفهایی که شنیدیم، واقعاً هیچجای آبادی برای کلان سیاستهای رژیم در این چهار دهه باقی نگذاشت. حتا درباره خفهگی کل نظام هم صحبت کرد. چرا خامنهای اجازه میدهد چنین حرفهایی زده شود؟
محمدعلی توحیدی: حتماً شما یادتان است که در آخر زمان شاه هم در مجلس از این حرفها میزدند. وقتی در یک رژیمی بحران به این نقطه و بهقول این نماینده مجلس رژیم به «خفهگی نظام» میرسد، دیگر دست خودشان هم نیست که بتوانند مهار کنند. این نشانه و یکی از ویژهگیهای این وضعیت است. امروز هم در خبرها بود که در مجلس شکایتهایی علیه نمایندهیی بهنام حیدری که این صحبتها را کرده و یکی دیگر بهنام سلحشوری، درست کردهاند. تهدید کردهاند که یک ضربه کاری بهلحاظ اطلاعاتی به آنها میزنیم. جنتی تهدید کرده بود که اینها آمریکاییاند و آنها را زیر نظر داریم و بهلحاظ اطلاعاتی دنبال میکنیم. یعنی علیه اینها وارد تهدیدات این شکلی شدهاند.
در اساس، مرحله پایانی دینامیزمی دارد. آنها هم سوپاپ اطمینان هستند. خامنهای هم خودش گاهی از این حرفها میزند؛ مثلاًًً در اعترافاتی که بعد از قیام کرد، گفت مردم از اوضاع ناراضی هستند. واقعیتی که الآن بر زبان جامعه جاری میشود، نکته به نکته حرفهای پایهیی است که مجاهدین و شورای ملی مقاومت و آلترناتیو این رژیم میگفتهاند. راه و رسم این مقاومت در جامعه در پیش چشم مردم باز شده؛ مثلاًًً میگوید «ما جنگ را بعد از خرمشهر ۷سال ادامه دادیم، رفتیم سراغ اتمی، بعد رفتیم سراغ برجام که از آن خلاص شویم، بعد هنوز برجام را تجربه نکرده، رفتیم سراغ موشکی، بعد میخواهیم دماغ همه را به خاک بمالیم»! در اینها اشارهاش به صدور ارتجاع و جنگافروزی در سوریه و جاهای دیگر است که رژیم به آن دست میزند.
امروز جلسهیی داشتند که ناکام ماند. این جلسه، شراکت در جنایت بزرگی در ادلب است که همه دنیا در رابطه با آن دارد هشدار میدهد. اما رژیم مهماندار جلسهیی شد که در آن بر سر این موضوع توافق کنند. با موضعی که ترکیه گرفت، مشکل در آن پیش آمد. به هر حال دخالت و شراکت رژیم را در تمامی این سیاستهای ضد ملی، ضدمردمی و ضدایرانی، مقاومت ایران همواره محکوم و افشا کرده است. رژیم تلاش داشت اینها را جزو سیاستهای ملی و حق مسلم اتمی، حق مسلم موشکی و حق مسلم رفتن تا مدیترانه، سوریه و داستان حماس و... دنبال کند.
اینها در جامعه و در صحنه سیاسی بارز و برجسته شده است. از همه مهمتر حق حاکمیت مردم و نقش ولایت فقیه برجسته شده است.. اینها الآن ناگزیرند برای نجات رژیم ـ و نه همراهی با مردم ـ روی این موج سوار شوند و از این حرفها بزنند. از یکطرف از این حرفها میزنند که سوپاپ اطمینان رژیم شوند، از طرفی خامنهای هم قدرت مهار اوضاع را ندارد. این وضعیت پایانی است.
حقیقتی که در این میان بارز میشود و بسیار قابلتوجه است، این است که سیاستهای کلان رژیم هیچ جای آبادی باقی نگداشته است. از طرف دیگر آنچه مقاومت رویش انگشت گذاشته، علیه موشکی، علیه اتمی، علیه استمرار جنگ ضدمیهنی و همچنین نظارت استصوابی و مسأله انتخابات و ولایت فقیه، خودش را دارد تحمیل میکند و از پایین جامعه بیرون میزند. این اثبات حرف مقاومت است که از روز اول بهخاطر حاکمیت مردم ـ و نه ولایت فقیه ـ به قانون اساسی رأی نداد و حرف اصلیاش مرگ بر اصل ولایت فقیه بود. اینها یکی یکی دارد اثبات میشود.
بنابراین خامنهای قادر نیست مهار کند و قضایا اینطور بیرون میزند. یک هفته چیزی میگوید و هفته بعد اذعان میکند که وضعیت خطیر است و دنبال سرکوب و خفه کردن است.
سؤال: نشست خبرگان رژیم این هفته برگزار شد و در آخر هم دیداری با خامنهای داشتند. حرفهای خامنهای در این دیدار با حرفهایی که هفته پیش با کابینه روحانی داشت، بسیار فرق میکرد. روز ۷شهریور خامنهای با وجودی که روحانی را به مجلس احضار کرده بودند و باید به سؤالاتشان پاسخ میداد، گفته بود که این جلسه قدرت و ثبات رژیم را نشان داد. جملهاش هم این است: «جلسه دیروز مجلس نمایش اقتدار و ثبات جمهوری اسلامی بود. خدا به رئیسجمهور و قوه مجریه خیر بدهد که مشترکاًً چنین نمایش اقتداری را نشان دادند».
روز ۱۵شهریور اما خامنهای از شرایط حساس و خطیر صحبت میکند و میگوید: «مهمترین وظیفه در شرایط خطیر کنونی، حرکت در جهت حفظ و تعمیق انسجام مردم با دستگاههای دولتی و پرهیز از ایجاد فضای یأس و ناامیدی و احساس بنبست است».
سؤال این است که چه حادثهیی اتفاق افتاده است که اینطور لحن خامنهای را عوض میکند؟ چطور ناگهان آن «نمایش ثبات و اقتدار» تبدیل به «شرایط خطیر» میشود؟
محمدعلی توحیدی: تناقض اصلی از همان اول است. همان روز که خامنهای یک روز بعد جلسهیی که روحانی به مجلس رفت، با هیأت دولت دیدار داشت و این حرفهایی را که شما خواندید، آنجا گفت. خیلی هم از روحانی و مجلس تعریف کرد.
حرفی که خامنهای هفته قبل مبنی بر ثبات و اقتدار نظام زده بود، خیلی مهمل بود. در حالی که در تاریخچه خود نظام تا بهحال اصلاً سابقه نداشته که رئیس جمهور را به مجلس بخوانند. بعد هم حرفهایی که دربارهٔ روحانی زد، نشاندهنده اوجی از وضعیت بحرانی بالای دستگاه است. منتها خامنهای میخواست آن را اینطوری جلوه بدهد که بهزودی و به سرعت تناقضش بیرون میزند.
جلسه خبرگان را هم بهدلیل بیخاصیت بودنش، معمولاً برگزار میکردند و پراکنده میشدند. ولی این دفعه بهدلیل وضعیت بحرانی نظام، جلسه اخیر خبرگان، خودش بحرانزا شد. مثلاًًً یکی از نکاتی که خبر شد و روی آن هم بحث شد این بود که روحانی به جلسه خبرگان نرفت و شرکت نکرد. فکر کنم در خود جلسه هم جنتی بر سر رفتن روحانی به آمریکا و احتمال ملاقاتش با ترامپ نکتهیی گفته بود.حرفهایی زده بود که رئیس دفتر روحانی اعتراض کرد و گفت حرفهایی بیپایهیی زده است. از طرف جنتی هم گفتند که شما باید از جنتی عذرخواهی کنید.
از آنجایی که پشت پرده جانشینی هم در رژیم هست و اوضاع آشفتهیی وجود دارد، خود روحانی هم برای خودش بساطی راه انداخته و گفته است رسم این بوده که خبرگان بعد جلسهاش، پیش رئیسجمهور هم میرفت. خبرگان پیش من هم بیاید. آنها هم پیش او نرفتند.
اینها خودش مسألهساز شد. در نتیجه، خامنهای یک هفته بعد مجبور شد آن حرفها را پس بگیرد و صحبت از شرایط خطیر بکند. حتا پرهیز داد که چه حرفها بزنید و چه حرفها را نزنید و به وضعیت بحرانی که هست اذعان کرد.
سؤال: حرفهای جنتی هم در جلسه خبرگان سؤالبرانگیز است. اجازه بدهید این قسمت را ببینیم و بعد من سؤالم را مطرح کنم.
تلویزیون رژیم، ۱۳شهریور، جنتی: «تلاش برای ثبت هزینه ناکارآمدی دستگاه به پای رهبر. یک مسألهیی که الآن گرفتارش هستیم و سیاستگذاریاش در آمریکا میشود و بعد هم تبعیتش در اینجا میشود و بلندگوی آمریکاییها هم اینجا پیگیری میکنند، همین است که نابسامانیهایی که در مملکت هست مثل گرانی و کمبود و مشکلات و فقر مردم و این حرفها، همه را به پای رهبر بگذارند و بگویند سفیر ایشان است. کانه در کارهای اجرایی و در تمام کارهای قضایی، ایشان فعال ما یشاء است».
برای من جای تعجب داشت که چطور جنتی این حرفها را اینطور رک و صریح میزند. از جمله اینکه میخواهند فقر و گرانی را به پای خامنهای بیاندازند. آیا خوب است که سر این موضوعات را اینطوری باز میکنند؟
محمدعلی توحیدی: معلوم است که باز کردن سر این مسائل با بهکار بردن کلماتی مثل «فعال مایشاء» در مورد خامنهای، برای خودشان خوب نیست. اما علت در این است که واقعیت امر از حد گذشته است. یعنی این مسائل دیگر به کف خیابان و به شعار مردم رسیده است؛ شعارهایی مثل «آقا خدایی میکند ـ ملت گدایی میکند» و «خامنهای ببخشین ـ دیگه باید بلند شین» و یا »مملکتو رها کن» و...در نتیجه، این موارد قابل پوشاندن نیست.
باز کردن این مسائل البته عطف به بحران درونی رژیم است. مثل همین بحرانی که خامنهای میخواهد سرش را بپوشاند. اینها بهخصوص تلاش زیادی دارند که بحران مربوط به خامنهای را بپوشانند. هفته قبل یکی از عناصر باند مغلوب گفته بود که باید برکناری خامنهای به شعار همگانی تبدیل شود؛ چون مشکل آنجااست. بقیهشان هم حرفهای تندی علیه خامنهای میزنند؛ زیاد هم میزنند. یکی دو بار هم جنتی در خبرگان موضع گرفته بود و یکی دو نفر هم از همان خبرگان گفتند که حرف ما نبوده است.
ار آنجا که وضعیت اینطوری است، جنتی هم ناگزیر است این حرفها را بزند. از طرفی هم کروبی نامه نوشته بود که چرا از خامنهای سؤال نمیکنند که چرا اوضاع اینطوری است؟ چرا فقط تعریف و تمجید میکنند؟ از چند سال پیش بر سر حرفهای خامنهای مینوشتند و هنور هم مینویسند و میگویند.
واقعیت این است که طلسم ولایت فقیه شکسته است و بقیه را هم ناگزیر میکند که این حرفها را بزنند. در حرفهای جنتی هم بود که اینها را آمریکا دیکته میکند. میخواهد به آنهایی که این حرفها را میزنند، مارک آمریکایی بزند و ترس ایجاد کنند.
بنابراین به این دلایل ترجیح داده این حرفها را بزند. حتماً به سفارش خامنهای بوده است که روی این موضوع و بحران را باز بکند؛ هم بحرانی که در رأس رژیم هست و هم شدت شعارها و فشارها که در کف خیابانها هست، اینها را به این وضعیت وادار میکند.
سؤال: یعنی شما میگویید که ماجراهایی که در خبرگان اتفاق افتاده و هست، باعث شده است که خامنهای با آن تناقض و تفاوت صحبت بکند و جلسات خبرگان اینقدر مسألهساز شده است؟
محمدعلی توحیدی: اینها همین مواردی هستند که میبینیم؛ مثل حرفهای جنتی و دعوای روحانی بر سر خبرگان. به هر حال الآن مسألهساز شده است. با این حال همه موضوع این نیست؛ بلکه عمق بیشتری دارد. شدت دعواهای اینها در دو بعد مهم است:
۱ـ یکی اینکه سمتگیری علیه خامنهای دارد. رژیم تلاش کرده است این را بپوشاند؛ از جمله همان حرفهایی که خامنهای هفته قبل زد؛ مبنی بر اینکه بحث بر سر اشکالات مجلس و دولت است. روحانی هم سعی کرد یکسری حرفهایی را که مربوط به نهادهای زیر نظر خود خامنهای است، درز بگیرد؛ حرفهایی در زمینه فساد اقتصادی، مالیات ندادن، ارز و تحمیل شرکتهای سپاه که باعث میشوند نوسانات ارز به این شکل ایجاد شود. روحانی سعی کرد اینها را دور کند.
اما اینها در این زمینه شکست خوردهاند. بنابراین بحرانها از جایی بیرون میزند. جلسه مجلسی هم که هفته قبل داشتند، خیلی بحرانیتر بود و عملاً روی مسائل پایهیی رژیم، بحران سر باز کرد و شکست خورد. علت، فقط خبرگان نبود. خبرگان برای خامنهای در این اوضاع و احوال مسألهساز شده است. فکر کنم الآن دیگر خامنهای باید حسرت بخورد که رفسنجانی با وجودی که هوویش بود، ولی تا وقتی در خبرگان بود، لااقل سمتگیری علیه خامنهای را یکجوری رفع و رجوع میکرد. الآن خامنهای آن پایه را هم از دست داده است.
بنابراین نمیشود گفت علت اصلی خبرگان است؛ علت اصلی واقعیتی است که اینها ـ هم خامنهای و هم روحانی ـ میخواستند انکار کنند. روحانی در مجلس گفت ما بحران نداریم! حتا میخواست به جناحها مرخصی بدهد. روی بحران نشسته و میگوید ما بحران نداریم! پس علت در سر باز کردن بحرانها است. در مجلس هم دیدیم که همین اتفاقات افتاد.
سؤال: اتفاقاً حرفهایی هم که روز ۱۳شهریور در مجلس زده شد قابلتوجه و بحث است. اجازه بدهید صحبتهای یکی از نمایندگان مجلس را ببینیم و بعد من سؤالم را مطرح کنم.
تلویزیون رژیم، ۱۳شهریور: «سفارت آمریکا را اشغال کردیم که نقطه آغازینی برای شروع تحریم و جنگ شد. جنگ تحمیلی را حتا بعد از فتح خرمشهر ادامه دادیم تا بهجایی که امام در پذیرش قطعنامه فرمودند جامزهر را مینوشم. از بازسازی مناطق جنگی هنوز رها نشده بودیم که فعالیتهای هستهیی را شروع کردیم و در این راه آنقدر هزینه دادیم تا به نرمش قهرمانانه رسیدیم که حاصل آن پذیرش برجام شد. هنوز جو هر برجام خشک نشده بود، موشک هوا کردیم که بهانهیی برای تکثیر تنشآفرینیها گردید.
به هوش باشیم! به هوش باشیم! باندهای مافیایی پشت صحنه مؤسسات مالی، قاچاق کالا، بدهکاران بزرگ مالی، بازار شدیداً آشفته ارز و سکه و خفه کردن در استخر، ناگهان کلیت نظام را به خفهگی نکشاند».
این حرفهایی که شنیدیم، واقعاً هیچجای آبادی برای کلان سیاستهای رژیم در این چهار دهه باقی نگذاشت. حتا درباره خفهگی کل نظام هم صحبت کرد. چرا خامنهای اجازه میدهد چنین حرفهایی زده شود؟
محمدعلی توحیدی: حتماً شما یادتان است که در آخر زمان شاه هم در مجلس از این حرفها میزدند. وقتی در یک رژیمی بحران به این نقطه و بهقول این نماینده مجلس رژیم به «خفهگی نظام» میرسد، دیگر دست خودشان هم نیست که بتوانند مهار کنند. این نشانه و یکی از ویژهگیهای این وضعیت است. امروز هم در خبرها بود که در مجلس شکایتهایی علیه نمایندهیی بهنام حیدری که این صحبتها را کرده و یکی دیگر بهنام سلحشوری، درست کردهاند. تهدید کردهاند که یک ضربه کاری بهلحاظ اطلاعاتی به آنها میزنیم. جنتی تهدید کرده بود که اینها آمریکاییاند و آنها را زیر نظر داریم و بهلحاظ اطلاعاتی دنبال میکنیم. یعنی علیه اینها وارد تهدیدات این شکلی شدهاند.
در اساس، مرحله پایانی دینامیزمی دارد. آنها هم سوپاپ اطمینان هستند. خامنهای هم خودش گاهی از این حرفها میزند؛ مثلاًًً در اعترافاتی که بعد از قیام کرد، گفت مردم از اوضاع ناراضی هستند. واقعیتی که الآن بر زبان جامعه جاری میشود، نکته به نکته حرفهای پایهیی است که مجاهدین و شورای ملی مقاومت و آلترناتیو این رژیم میگفتهاند. راه و رسم این مقاومت در جامعه در پیش چشم مردم باز شده؛ مثلاًًً میگوید «ما جنگ را بعد از خرمشهر ۷سال ادامه دادیم، رفتیم سراغ اتمی، بعد رفتیم سراغ برجام که از آن خلاص شویم، بعد هنوز برجام را تجربه نکرده، رفتیم سراغ موشکی، بعد میخواهیم دماغ همه را به خاک بمالیم»! در اینها اشارهاش به صدور ارتجاع و جنگافروزی در سوریه و جاهای دیگر است که رژیم به آن دست میزند.
امروز جلسهیی داشتند که ناکام ماند. این جلسه، شراکت در جنایت بزرگی در ادلب است که همه دنیا در رابطه با آن دارد هشدار میدهد. اما رژیم مهماندار جلسهیی شد که در آن بر سر این موضوع توافق کنند. با موضعی که ترکیه گرفت، مشکل در آن پیش آمد. به هر حال دخالت و شراکت رژیم را در تمامی این سیاستهای ضد ملی، ضدمردمی و ضدایرانی، مقاومت ایران همواره محکوم و افشا کرده است. رژیم تلاش داشت اینها را جزو سیاستهای ملی و حق مسلم اتمی، حق مسلم موشکی و حق مسلم رفتن تا مدیترانه، سوریه و داستان حماس و... دنبال کند.
اینها در جامعه و در صحنه سیاسی بارز و برجسته شده است. از همه مهمتر حق حاکمیت مردم و نقش ولایت فقیه برجسته شده است.. اینها الآن ناگزیرند برای نجات رژیم ـ و نه همراهی با مردم ـ روی این موج سوار شوند و از این حرفها بزنند. از یکطرف از این حرفها میزنند که سوپاپ اطمینان رژیم شوند، از طرفی خامنهای هم قدرت مهار اوضاع را ندارد. این وضعیت پایانی است.
حقیقتی که در این میان بارز میشود و بسیار قابلتوجه است، این است که سیاستهای کلان رژیم هیچ جای آبادی باقی نگداشته است. از طرف دیگر آنچه مقاومت رویش انگشت گذاشته، علیه موشکی، علیه اتمی، علیه استمرار جنگ ضدمیهنی و همچنین نظارت استصوابی و مسأله انتخابات و ولایت فقیه، خودش را دارد تحمیل میکند و از پایین جامعه بیرون میزند. این اثبات حرف مقاومت است که از روز اول بهخاطر حاکمیت مردم ـ و نه ولایت فقیه ـ به قانون اساسی رأی نداد و حرف اصلیاش مرگ بر اصل ولایت فقیه بود. اینها یکی یکی دارد اثبات میشود.
بنابراین خامنهای قادر نیست مهار کند و قضایا اینطور بیرون میزند. یک هفته چیزی میگوید و هفته بعد اذعان میکند که وضعیت خطیر است و دنبال سرکوب و خفه کردن است.