۱۳۹۷ شهریور ۲۷, سه‌شنبه

علائم فرو ریختن عمق استراتژیک از عراق تا سوریه

 
سخن روز۲
اخباری که این روزها از عراق و سوریه می‌رسد گویای این است که سمت‌وسوی تحولات در منطقه به نفع رژیم نیست. به‌طور مشخص تحولات در عراق مایه نگرانی رژیم است، آیا این تحولات عراقی سوری با هم ارتباط دارند؟
در این مورد باید گفت حتماً ارتباط دارند، به‌خصوص این‌که این تحولات در هر دو کشور از حضور مردم در صحنه شروع شده است. اما وضعیت به‌ویژه در عراق و بصره برای رژیم خطرناک‌تر است.


سمت‌و‌سوی تحولات در عراق 
بعد از به آتش کشیدن کنسولگری رژیم در بصره توسط مردم خشمگین، رژیم در تبلیغات داخل کشوری آن‌ را به آمریکا و عربستان نسبت داد ولی در صحنه، هم سرکنسول رژیم در بصره و هم سفیرش پاسدار مسجدی گفتند کسی و گروهی را متهم به این کار نمی‌کنیم تا تحقیقات شود. سپس رژیم و ایادی‌اش یک حکومت نظامی در بصره راه انداختند و آن‌طور که ولید فارس اعلام کرد، رژیم و شبه‌نظامیان حامی او ۱۰لشگر برای سرکوب مردم بصره گسیل کردند. با این‌ همه باز دیدیم که رسانه‌ها از جمله اسکای نیوز خبر دادند جوانان و مردم بصره بار دیگر تظاهرات خود را از سر گرفتند!
به همین خاطر است که رژیم به‌شدت نگران و وحشت‌زده است و در روزنامه‌های هر دو باند، شاهد این نگرانی هستیم. مثلاً روزنامه حکومتی رسالت روز یکشنبه ۲۵شهریور ۹۷ نوشت: «آخوند پناهیان با اشاره به نقشه نمایشی رژیم برای اربعین، از برهم‌زدن این بساط ابراز نگرانی کرد و گفت: وظیفه ما در محرم ۹۷ مقابله با اختلاف افکنی است» و یا پاسدار کاظمی قمی روز ۲۳شهریور به تلویزیون رژیم گفت که امکان این‌که باز هم شاهد باشیم چنین حملاتی علیه رژیم صورت بگیرد وجود دارد.
جالب این است که هم تحولات در عراق شباهت زیاد به جنبش اجتماعی در ایران دارد و هم آن‌چه رژیم می‌گوید و واکنش‌هایی که نسبت به این اعتراض‌ها نشان می‌دهد عینا شبیه آن چیزی است که در مورد قیام مردم ایران می‌گوید.

اوضاع در سوریه
در سوریه هم هم‌چنان که از خبرها به‌نظر می‌رسد، اعتراضات گسترده در مناطق مختلف استان ادلب جریان داشته و حرف مردم این است که نه مذاکره می‌کنیم و نه کوتاه می‌آییم، بشار اسد جنایتکار باید برود.
در مورد سوریه هم نگرانی‌ها در درون رژیم دیده می‌شود. نمود این نگرانی‌ها را می‌توان در رسانه‌ها دید. به‌عنوان نمونه روزنامه حکومتی جمهوری این نگرانی را بارز کرده و با اعتراف به ایستادگی مقاومت در سوریه از جمله نوشته است:
«معارضینی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند ولی با اتخاذ مواضع تحکم‌آمیز، گویی به‌عنوان پیروز میدان جنگ، مایلند شروط خود را بر همه تحمیل کنند».
همین روزنامه سپس در مورد پیامد خواسته‌های مقاومت سوریه افزوده است:
«با مروری به شروط معارضین و تروریستها بهتر می‌توان دریافت که قضیه چیست. سوریه باید روابطش با ایران را قطع کند و نیروهای ایرانی از سوریه خارج شوند. بشار اسد هم از قدرت کناره‌گیری کند».

تحولات یمن
در مورد یمن هم که سفر جابری انصاری، دستیار وزیر خارجه رژیم، گویا است که گفته است در مورد یمن مذاکره کردیم. گر چه از محتوای مذاکرات چیزی گفته نشده است اما صحنه هم در خود یمن و هم در صحنه مذاکره و ترکیب کشورهای شرکت‌‌کننده، نشان از دست پایین رژیم در تعادل‌قوا در یمن دارد.

تحول جاری یا سرفصل؟!
هم در عراق و هم سوریه از سالهای قبل شاهد تظاهرات مردم و ابراز نارضایتی از حاکمان این کشورها بوده‌ایم، در این مورد ضروری است مشخص شود که آیا با سرفصل تازه‌یی مواجه هستیم؟
روشن است تظاهرات و اعتراض‌های کنونی هم در عراق و هم در سوریه با آن چه قبلاً به‌ویژه سالهای قبل وجود داشت، تفاوتهای قابل توجهی دارد.
در مورد سوریه این تظاهرات که ابعاد جمعیتی آن هم بسیار قابل‌توجه بود، بعد از جنایات رژیم آخوندی و اسد با مشارکت روسیه در کشتار وسیع مردم، با پیروی از روش ضدبشری سرزمین سوخته، صورت می‌گیرد.
تا همین چند روز پیش بسیاری از محافل سیاسی در جهان بر این عقیده بودند که مقاومت در سوریه دیگر به پایان خود رسیده است و با شروع حمله به ادلب، خاک سوریه از مقاومت خالی خواهد شد. اما این تظاهرات بسیار گسترده مردمی و شعارهای رادیکال آنها که «نه مذاکره می‌کنیم و نه می‌بخشیم، اسد باید برود» بسیاری از ذهنها را دگرگون کرد و صدایی برخاست که به‌نظر می‌رسید شروع برخی تحولات را به‌دنبال داشته و رژیم آخوندها را هم به نگرانی انداخته و به راستی هم اگر همین مقاومت و همین پایداری ادامه یابد و بهای پایداری هم پرداخته شود و این چنین سوریه بایستد، جهان هم در کنارشان خواهد ایستاد.

تفاوت‌ بین آن‌چه در عراق می‌گذرد با دیگر مناطق
اما باید در نظر داشت که در مورد عراق و بصره چند تفاوت مهم وجود دارد:
اولا درجه رادیکالیسم این تظاهرات علیه رژیم آخوندی از شعار «رژیم ایران اخراج اخراج» فراتر رفته و با حمله به کنسولگری رژیم و آتش زدن آن، پیام بسیار دردناکی به رژیم داده شده است.
دوم این‌که سالهای قبل تظاهرات، اساساً با دعوت و فراخوان یکی از جریانهای سیاسی موجود در حاکمیت عراق صورت می‌گرفت، اما این بار این خشم انفجاری اساساً خودانگیخته و برخاسته از شرایط عینی موجود در عراق بود و در شرایطی بود که انتخابات برگزار شده و احزاب سرگرم تشکیل دولت بودند. این نشان از عمق خشم انفجاری مردم شیعه از رژیم آخوندی و دست‌اندازی‌های آن در عراق و اشغال پنهان این کشور است. آن هم در مراکز شیعه که رژیم این مناطق را مناطق آزادشده برای خود و شکارگاه اختصاصی خودش تلقی می‌کند.

شیب جنگ در یمن
در مورد یمن هم در ادامهٔ ۳سال جنگ، شاهد تحولات تازه‌یی هستیم که نشان می‌دهد رژیم دست پایین را در تعادل‌قوا دارد.
اعلام مواضع دولت آمریکا مبنی بر پشتیبانی کامل از ائتلاف عربی در یمن خودش یک تحول محسوب می‌شود.
همچنین هشدار کاخ سفید که اگر بر اثر هر اقدامی که منافع آمریکا در یمن را به خطر بیاندازد آمریکا رژیم آخوندی را مسئول آن می‌داند و البته قبلاً در مورد عراق تأکید کرده بود که در این صورت واکنش سریع و قاطع نشان خواهد داد.

نتیجه‌گیری منطقی
برای نتیجه‌گیری منطقی از این تحولات بهتر است کمی از بالاتر به صحنه نگاه کنیم. رژیم در چه شرایطی با این وضعیت مواجه شده است؟
اولا در داخل ایران سنگینی و خطر شرایط انفجاری بیش از هر زمانی روی رژیم احساس می‌شود. به‌طوری که آخوند سعیدی در نمایش جمعه قم گفت: «بدبینی به سپاه و فعالیتهای دفاعی سپاه بدبینی به دولت به مجلس به قوه قضاییه به نهادها به بنیادهای انقلابی چیز بسیار خطرناکیه» و حسین کمالی، وزیر کار دولت رفسنجانی، گفت: «اگر به خواسته تغییر مردم توجه نشه خطر تغییرات خشونت‌بار افزایش پیدا می‌کند و جامعه ایران به سمت رویکردهای رادیکال حرکت خواهد کرد».
ثانیا از نظر فشارهای جهانی و منطقه‌یی رژیم در آستانه عبور از ۳سرفصل زمانی تعیین‌کننده قرار دارد.
یکم) ۴مهر، جلسه شورای امنیت برای رسیدگی به دخالتهای منطقه‌یی رژیم یک روز پس از سخنان روحانی در مجمع عمومی
دوم) ۹مهر، پایان مهلت اف.ای.تی.اف برای انتقال رژیم از لیست خاکستری به لیست سیاه که پیامدهای آن را بهتر از هر کس کارشناسان و مهره‌های باندهای رژیم توضیح داده‌اند.
سوم) و مهم‌تر از اینها ۱۳آبان، سرفصل آغاز تحریمهای نفتی و بانکی رژیم که کارشناسان نظام مثل زیباکلام آن را باعث بندآمدن نفس رژیم یا همان خفگی اقتصادی که نظام به‌زانو درآمده را به پای میز مذاکره کشاند، می‌دانند.
در چنین تابلویی،‌ شرایط منطقه‌یی را هم به عوامل موجود اضافه کنید ببینید رژیم در چه وضعیتی قرار می‌گیرد؟ در یک‌کلام نشانه‌ها، کاملاً از دوران پایانی خبر می‌دهند.