يا كارت بسيج را بسوزان يا منتظر بمان تا همه چيز را افشا كنم
جلسه محرمانه در ناحيه مسلم بن عقيل بسيج منطقه 18 تهران بزرگ براي سركوب مردم
المك يبقي مع الكفر ولا يبقي مع الظم
اي جوانان مظلوم ، اي امت محروم ، و اي بسيجياني كه يك ذره وجدان و انسانيت در شما مانده است حرفهايم را به دقت بخوانيد و تامل بكنيد.... اين گفتن ها ادامه خواهد داشت تا عذاب وجدانم تسكيني پيدا بكند
من خودم را از اين به بعد با نام مستعار ”م- سلام“ معرفي ميكنم .يك پاسدار و از اعضاي شوراي ناحيه مسلم بن عقيل بسيج منطقه 18 تهران بزرگ در جنوبغرب تهران، يافت‌آباد هستم يا بهتر است بگويم بودم. درطي 19 سال گذشته من در ايجاد وحشت و برخي اوقات مزاحمت براي جوانان ،دستگيري مخالفان نظام مشاركت داشت داشتم ، تا همين ديشب من خام خيالانه فكر ميكردم درخدمت اسلام و مملكت هستم اما يك صحنه ،يك صحبت معصومانه دنياي مرا عوض كرد
در 12 دي و پس از اوج گرفتن اعتراضات حق طلبانه شما مردم و جوانان در پايگاه ناحيه مسلم بن عقيل آماده باش بوديم. ساعت 200شب آماده باش 24 ساعته من تمام شد و براي استراحت به خانه خودم رفتم. تا درب خانه را باز كردم دختر ده ساله ام (ز- سلام) مثل هميشه به آغوشم پريد ولي اينبار گريه كرد و سر تا پايم را با چشمان اشكبار برانداز كرد گفتم ،بابا فدايت چي شده چرا ناراحتي؟ معصومانه گفت :درمدرسه همكلاسيهايم ميگفتند ”پاسداران يك بچه13ساله را درتظاهرات كشتند و به من نگاه ميكردند....“برخي ازهمكلاسيهايم ميدانند كه شما پاسدار هستيد از آنها دور شدم در تنهايي به آن بچه 13 ساله و به شما فكركردم كه يعني باباي من هم ممكن است آدم بكشد ؟ يا كشته بشود؟ ديگر نميتوانستم دركلاس و مدرسه بمانم از وقتي هم كه به خانه آمده ام نه حوصله درس خواندن دارم و نه ميخواهم به مدرسه بروم .... به او گفتم نگران نباش من در تظاهرات نبودم در پايگاه آماده باش بودم قول ميدهم آدم نمي كشم و ....رفتيم سر شام هر لقمه اي كه برميداشتم به من نگاه ميكرد ديگر آن شادابي را درچهره اش نميديدم و او هم شايد يك فكرهايي ميكرد .سريع شام را جمع كرده و به بهانه استراحت از آنها جدا شدم ولي تاصبح كابوس از گذشته و آينده خودم و خانواده ام و دخترم، امانم نميداد رفتم استخاره كردم اين آيه آمد
ان هذه امتكم امه واحده و انا ربكم فاعبدون (انبياء/92) اين است امت شما كه امتي يگانه است و منم پروردگار شما پس مرا بپرستيد
از ديشب تا حالا نه خواب دارم و نه خوراك عذاب وجدان وجودم را گرفته است تصميم گرفتم از اين برزخ خودم را نجات بدهم و آنچه كه دخمه هاي سپاه و بسيج ميگذرد را با ملت ايران بصورت شفاف درميان بگذارم تا درماني براي عذاب وجدانم باشد و با مردم رو راست زندگي بكنم.حرفهاي من ادامه دار خواهد بود اولين قسمت حرفهايم را به افشاگري در باره ناحيه مسلم ابن عقيل اختصاص ميدهم
سرهنگ پاسدار حسين لطفعلیخانی فرمانده ناحیه مسلم ابن عقیل ميباشد. سرهنگ اصغر صفری جانشین فرمانده ناحیه مسلم ابن عقیل و پاسدار جعفري، مسئول دفتر فرمانده ناحيه بسيج مسلم‌بن عقيل است برخي از پايگاههاي اين ناحيه عبارتند از :
حوزه بسیج 243 خیبر / پایگاه مقاومت بسیج شهید عزیزی از حوزه 243 خیبر / پایگاه مقاومت بسیج شهید رجایی حوزه 260 حکمت / حوزه 244 معرفت
فرمانده حوزه بسیج 243 خیبر ، پاسدارحسین فهیمی ميباشد .پاسدار صفایی از اعضای شورای پایگاه است و اخيرا لباس آخوندي پوشيده است كه نفراصلي براي سركوب از اين حوزه ميباشد . فرمانده هان پایگاه های حوزه 243 خیبر و اعضاي شورا و معاونان حوزه مقاومت بسیج 243 خیبر در محل ستاد حوزه توجيه ميشوند
درتاريخ 10 دي 96 ساعت 200 فرماندهان ناحيه و اعضاي شوراهاي حوزه بهمراه ”حاجي علي “ از وزارت اطلاعات و رضا مرادي، رئيس اداره آموزش و پرورش منطقه 18 تهران يك جلسه توجيهي داشتند در اين جلسه محل هاي ماموريت هرحوزه مشخص شد يك دسته از بسيج در منطقه استحفاظي ناحيه و بقيه نيروها به ميدان انقلاب و خيابانهاي منتهي به دانشگاه تهران تخصيص يافتند . تصميم گرفتند كه بسيجيان بصورت لباس شخصي و با كلت و چاقو در ميان مردم معترض شركت كنند ويك دسته موتور سوار از ستادگردان با سلاح و لباس رسمي در مناطق مذكور شركت كنند . شعارهايي در مطالبات اقتصادي بدهند و مانع شعارهاي ساختارشكنانه بشوند. نفرات فعال در تظاهرات را شناسايي و فيلمبرداري بكنند در ميان مردم با آنها كاري نداشته باشند و در محل خلوت دستگير و يا شليك كنند
به رضا مرادي رئيس اداره آموزش و پرورش منطقه 18 تهران ماموريت داده شد اقداماتي انجام بدهند و مانع پيوستن دانش آموزان به تظاهرات بشوند. دانش آموزاني كه قصد شركت در تظاهرات را دارند شناسايي واسامي آنها را به بسيج مناطق بدهند
در تاريخ 11 و 12 دي كليه نيروهاي بسيج ناحيه مسلم وارد تظاهرات مردم شدند فرمانده صحنه را سرهنگ اصغر صفری جانشین فرمانده ناحیه مسلم ابن عقیل برعهده داشت .مردم را بشدت مورد ضرب و شتم قرار دادند. بيش از 60 نفر را دستگير و به پايگاههاي مقاومت حوزه منتقل سپس تحويل اطلاعات سپاه دادند.
