علی خامنهای در سالروز قیام تبریز (در 29بهمن 56) به صحنه آمد و در وحشت از قیام سراسری و خشم و نفرت مردم بهجان آمده، به اعترافهای مهم و بیسابقه اما دیرهنگامی مبادرت کرد. خامنهای با اعتراف به ظلم و بیعدالتی در رژیم گفت: «ما کاملاً در جریان انتقادهای مردم، گلههای مردم، شکوههای مردم هستیم... اینکه میگوییم انتقاد داشته باشند، نه فقط انتقاد از دولت یا قوه قضاییه یا مجلس؛ نه، ممکن است کسی از شخص این حقیر هم انتقاد داشته باشد».
خامنهای افزود: «در زمینه عدالت اقرار میکنیم که عقب ماندهایم... باید از خدای متعال و از مردم عزیز عذرخواهی کنیم. در مورد عدالت مشکل داریم». این اعترافات برخلاف شیوه معمول خامنهای است که همواره جانماز آب میکشید و خود را از مفاسد و مظالم رژیم مبرا جلوه میداد؛ او ازجمله در سخنرانی 19دی ماه خود، همه گناهان را بهگردن «مسئولان کشور» انداخت و گفت: «برخی گله میکنند که رهبری چرا تذکر نمیدهد؟ اما بنده با گزارشهای مردمی و دیگر گزارشها از مسائل اساسی و مشکلات مردم با خبرم و مدام تذکر میدهم؛ بهگونهیی که این تذکرات علنی، یک دهم هشدارها و اوقات تلخیهای ما با مسئولان در جلسات غیرعمومی هم نیست».
آش شانه خالی کردن خامنهای از مسئولیت جنایتها و فضاحتهای رژیم چنان شور بود که صدای احمدینژاد رئیسجمهور 8ساله او را هم درآورد.[1] او ضمن بر شمردن جنایتها و غارتگریهایی که توسط نهادهای حکومتی بهخصوص قوه قضاییه نسبت به مردم صورت میگیرد، گفت: «به کجا باید شکایت کنیم؟! جایی نیست! رهبری هم که میگویند مسئولیت عملکرد دستگاه قضایی و بقیه دستگاهها بهعهده ایشان نیست».
اکنون معذرتخواهی خامنهای یادآور پیام شاه، در آبان۵۷یعنی دو ماه قبل از فرارش از ایران است که گفت: «پیام انقلاب شما را شنیدم!» اما اگر شاه از شنیدن پیام انقلاب مردم سخن میگفت، از چند ماه قبل شکنجه و شلاق را در زندانها کنار گذاشته و اقدام به مانورهای چشمگیری هم کرده بود، نخستوزیر 13ساله خود هویدا و رئیس ساواک، ارتشبد نصیری را دستگیر و زندانی کرده بود و مطبوعات و انتشارات نیز از قید سانسور و ممیزی رهایی یافته بودند؛ در حالی که معذرتخواهی خامنهای در حالی است که نه از غارت و سرکوب رژیم او و نه از جنایات دژخیمانش در زندانها ذرهیی کاسته نشده است. هر روز خبر شهادت یکی از جوانان قیام را در زیر شکنجه میشنویم و جلادان ولایت با سخافت و با نمک پاشیدن بر زخم مردم، تکتک شهیدان را معتاد و علت فوت آنها را خودکشی عنوان میکنند و رسانههای حکومتی نیز صرفاً مشغول مجیزگویی ولیفقیه و توجیه جنایتهای نظام هستند.
به این ترتیب اگر چه فریادهای پرطنین «مرگ بر خامنهای» در بیش از 140شهر کشور خامنهای را وادار به اعترافات بیسابقهیی به خشم و انزجار مردم از نظام و از شخص خودش کرد، اما در عینحال نشان داد که رژیم فرتوت و فرسوده نظام ولایت فقیه حتی بهاندازه یک دهم رژیم شاه نیز توان مانور ندارد و هر گونه رفرم و اصلاح و تغییر در درون این رژیم یا قانون اساسی آن، سراب و توهم محض است و کوچکترین گامی در این زمینه به سرنگونی رژیم راه میبرد. کمااینکه خامنهای در همین سخنرانی نیز تلاش کرد اصل نظام را در ببرد و گفت: «نظام اداره کشور محترم است، قانون اساسی محترم است... این قالب باید محترم نگه داشته شود همه اصول قانون اساسی... انقلاب یعنی نظام انقلابی این نظام اسلامی همین نظام امت و امامت.»
خامنهای همچنین بهطور مسخرهیی ضمن دم زدن از مردمسالاری دینی و تلاش شیادانه برای تفکیک بین «تشکیلات دیوانسالاری» بهطور مضحکی مدعی شد اگر مردم «در یک جا انتقاد دارند، امّا از اصل نظام... با همه وجود دفاع میکنند».
خامنهای در بخش دیگری از سخنانش برخلاف همه موارد قبل که با سکوت از کنار برجام و مهلت 120روزهٴ آمریکا میگذشت به این موضوع اشاره کرد؛ اما از آنجا که میباید از یک سو با دود و دم ضد آمریکایی مانع از ریزش بیشتر نیروهایش شود و دلواپسان را دلگرم کند و هم حمایت خود را از مذاکرات پشت پرده به طرفهای مقابل نشان دهد، با دوگانهگویی و ترفند یکی به نعل و یکی به میخ گفت: «در قضیه مذاکرات هستهیی به آنها اعتماد کردیم اما سودی نبردیم البته خوشبختانه مسئولان برخورد خوبی با این مسأله دارند و وزیر امور خارجه که باید از او تشکر کرد، با خباثت آمریکاییها و به نعل و به میخ زدن اروپاییها، برخورد خیلی خوب و قوی دارد که این راه باید ادامه یابد».
این حرف در حالی که ظریف و سایر مهرههای وزارتخارجه، در هفتهها و روزهای اخیر مشغول مذاکرات پشت پرده با غربیها بر سر برنامه موشکی و سیاست منطقهیی رژیم هستند، معنی روشن خود را دارد.
در پی اظهارات خامنهای، ظریف نیز ضمن ریختن آب پاکی روی دست دلواپسان، تصریح کرد: «ایشان (خامنهای) همانگونه که فرمودند از همه آنچه که ما در جلسات خصوصی گفتیم و همینطور در صحبتهای علنی کاملاً اطلاع دارند». (خبرگزاری حکومتی تسنیم ـ 29بهمن).
روشن است که هم آن اعترافات بیسابقه به خشم مردم از بیعدالتی و از شخص خودش و هم این تأیید آشکار زهرخوران موشکی و منطقهیی که خود او آن را «تنزل بیپایان» نامیده و تصریح کرده بود این مسیر به نفی نظام راه میبرد، همه آثار و نتایج قیام سراسری مردم ایران است. قیامی که ادامه دارد و نشانههای آن هر روز در گوشه و کنار کشور بارز و ظاهر میشود.
[1] اظهارات احمدینژاد در برابر ساختمان دادگاه تجدید نظر استان تهران ـ 25بهمن 96
پست شده 21 hours ago توسط مهدي همداني