۱۳۹۶ اسفند ۶, یکشنبه

توفان انقلاب، صورت مسألهٴ سرنگونی(گفتگو با محمدعلی توحیدی)



سوال‌: شاهد وقایع و تحولات پرشتابی هستیم:  وضعیت رژیم‌، وضعیت جامعه‌، همین‌طور قیام. این روزها شاهد وقایع خیابان گلستان هفتم، نامه احمدی‌نژاد به خامنه‌ای، سفر ظریف و عراقچی به کشورهای اروپایی بر سر برجام، حرف‌های خامنه‌ای سر برجام، اعتراض غارت‌شدگان، کارگران و معلمان جلو مجلس بودیم.  ظریف هم برای جلسه امنیتی به مونیخ رفت.

اما می‌خواهم بر سر مراسم ۲۲بهمن رژیم بپرسم. دیدید که خامنه‌ای برای آن بسیج کرد؛ حتی به‌خاطر آن پیام داد و در نماز جمعه‌ها، آخوندهای حکومتی به این پرداختند. اما یک‌باره متوجه شدیم که دود و دم این مراسم حکومتی ـ که خامنه‌ای آن همه برایش مایه گذاشته بود ـ خوابید و خودش هم این موضوع را رها کرد و به آن نپرداخت.
سوال این است که با توجه به آن بسیج و دود و دمی که خامنه‌ای راه انداخت و پیامهای مختلفی که دولت و کابینه و وزرای مختلف می‌دادند، به نظر شما خامنه‌ای به هدفی که برای این مراسم در نظر گرفته بود، رسید یا نرسید؟ آیا هزینه‌های که برای این مراسم پرداخت، به نفعش شد؟ و اگر به نفعش شد، پس چرا آن را رها کرد و دیگر از آن استفاده نکرد؟ 
محمدعلی توحیدی‌: وقایع خیلی با شتاب هستند. گاهی در یک روز هم چند واقعه رخ می‌دهد. منتها این‌که شما روی مراسم رژیم در ۲۲بهمن تمرکز کردید، این واقعاً جا دارد که زیر ذره‌بین گذاشته شود. چرا؟ چون همان‌طور که خودتان اشاره کردید، این مراسم به قول خود رژیمی‌ها تدبیر اصلی کل سیستم و شخص خامنه‌ای برای مقابله با قیام بود. از قبل و از روزهای دی‌ماه بر سر آن صحبت می‌کردند. خود خامنه‌ای دو ـ سه بار صحبت کرد. امام جمعه‌هایش هم خیلی تبلیغ و بسیج کردند. سیستم سپاه هم بسیج شد و کل حاکمیت برای این مراسم بسیج شده بود. علم‌الهدی حتی آیه قرآن جعل کرد ـ که خیلی هم برایش دردسر شد ـ و گفت که در قرآن آمده که حتماً باید در راهپیمایی ۲۲بهمن شرکت کرد. این همه را کردند که با قیام مقابله کنند. به این دلیل کردند که با چنین سور و ساتی، صورت مسأله قیام را که سرنگونی را تثبیت کرده و جلو صحنه آورده، پاک کنند. اما از آنجایی که در این کار به‌سختی شکست خوردند، تلاش کردند آن بساط و آن سور و سات را جمع کنند و دیگر هم ادامه ندادند. حتی در نماز جمعه این هفته هم به آن نپرداختند. علت این بود که شکست خوردند.

سوال: این‌که مطرح می‌کنید شکست خورده، آیا جمعیتی را که امسال آمد با سال گذشته قیاس می‌کنید؟
محمدعلی توحیدی: البته موضوع جمعیت و افتضاحاتی که رژیم سر این مسأله ایجاد کرد، جای بحث دارد، ولی منظور من شکست در سیاست و هدف و در تمامیت ماجرای این مراسم است. هدف، پاک کردن صورت مسأله سرنگونی و قیام بود. معنای این‌که می‌گویم به‌سختی شکست خورد، این است که می‌خواست این موضوع را پاک کند که در ایران چه می‌گذرد، ولی از توی همین سور و ساتی که به‌پا کرده بود، از قضا صورت مسأله سرنگونی در وجوه مختلفش بیرون زد. این را من شکست سخت می‌گویم؛ چون به هدفی که می‌خواست نرسید و نتیجه معکوس به‌بار آورد.

سوال: با چه شاخصی این را می‌گویید؟
محمدعلی توحیدی: همین مراسمی که اجرا کردند، صحنهٴ یک بحران شد. مثلاًًًً حرف‌های روحانی که گفت هر چه اختلاف داریم با اصل ۵۹قانون اساسی حل کنیم، رقبایش گفتند تو ما را به وقایع ۳۰خرداد بردی! چه خبر است؟ چرا این‌جوری حرف زدی؟
من خواندم که نوشتند اصلاً کفایت سیاسی روحانی باید زیر سؤال برد. یعنی خود مراسم از نظر سیاسی به چنین صحنه‌یی تبدیل شد. حتی در همان جمعه قبل که بحث ۲۲بهمن را می‌کردند، این شد موضوع کشمکش‌های نماز جمعه‌های رژیم. یعنی موضوع ۳۰خرداد و وقایع آن. عده‌یی گفتند که درون نظام چه خبر است؟ مگر این اولین بار است؟ ما که چنین کارهایی نداریم! خود ترتیبات رژیم هم جا به‌جا برای دفاع از همین موضوع بود که آقا برای دفاع از نظام به صحنه بیایید، پای نظام در بین است. این از تبلیغات قبل از مراسم. بعد هم که برگزار کردند، به یک عده‌یی که نیامدند، حتی در نماز جمعه و سخنرانیهای ۲۲بهمن هم  بد و بیراه می‌گفتند. در محتوای مسائل هم همین‌طور، بر سرموضوع اتمی قاسم سلیمانی صحبت کرد و گفت خیلی‌ها دلسوزانه از زهر اتمی و زهر در منطقه می‌گویند. مگر آن دفعه امام سرجنگ زهر نخورد؟ خیلی دلسوزانه این حرف را می‌زنند. ولی این‌که آن داستان نیست.این زهر جان ما را می‌گیرد.جان اسلام را می‌گیرد. این چه اشتباهی است که مرتکب می‌شوید؟ از آن طرف هم روحانی می‌گفت بیایید اختلافات را حل کنیم. چرا یک عده‌یی از قطار انقلاب پیاده شدند؟تمام آن کشاکش‌های درونی رژیم هم در محتوا رنگ همین صورت مسأله قیام و سرنگونی به خودش گرفت. به این ترتیب بعد از خود مراسم، از تدارک مراسم، از نتایج مراسم و از سخنرانی‌های مراسم و از حرف‌های نماز جمعه‌های بعد از مراسم هم مسأله سرنگونی، همه‌اش صورت مسأله سرنگونی بود و  این‌که رژیم در وضعیت بود و نبود قرار گرفته، بیرون می‌زند. این درست معکوس هدفی است که می‌خواستند یک قدرتی و جمعیتی را و سرپا بودن رژیم را نتیجه بگیرد.

سوال:‌ اجازه بدهید بخش کوتاهی از حرف‌های روحانی و قاسم سلیمانی را بشنویم و من سوالم را مطرح کنم.
تلویزیون رژیم، حسن روحانی: « در قطار انقلاب مسافران فراوانی بودند. حالا به‌طور طبیعی بعضی‌ها خودشان خواستند و  از قطار انقلاب پیاده شدند. برخی را هم از قطار انقلاب پیاده کردیم که می‌توانستیم پیاده نکنیم».
قاسم سلیمانی: «دلسوزانه هم شاید بگویند این حرف را که همان‌طوری که امام در فتنهٴ قطعنامه و آتش‌بس، جام‌زهر را نوشید، امام امروز هم باید در مقابل آمریکا این کار را انجام بدهد. این چه غفلت بزرگی است؟ این چه سفسطه خطرناکی است؟ این چه قیاسی است؟ این جام‌زهر، جان اسلام را می‌گیرد».
سوال بعدی من درباره حرف‌های خامنه‌ای در ۲۹بهمن است. اجازه بدهید قسمتی را بشنویم.
 خامنه‌ای‌: «عدالت را نمی‌گویم؛ در مورد عدالت ما عقب‌مانده هستیم. در این تردیدی نیست. خودمان اعتراف می‌کنیم،  اقرار می‌کنیم. دهه پیشرفت و عدالت بایستی هم در پیشرفت موفق می‌شدیم هم در عدالت.  در زمینهٴ عدالت باید تلاش کنیم. باید کار کنیم. باید از خدای متعال و از مردم عزیز عذرخواهی کنیم. در مورد عدالت مشکل داریم».
آقای توحیدی! چرا خامنه‌ای این عذرخواهی را مطرح می‌کند؟ یک بار دیگر هم این موضوع را گفت. هربار هم تصریح می‌کند که من هم  مسئولم، من هم مقصرم، بعضی انتقادها متوجه حقیر هم است. چرا اینها را می‌گوید مگر این اعتراف،  نفی خودش نیست؟
محمدعلی توحیدی: در نفی و ضرر خامنه‌ای، چون قطعاً این حرف‌ها را با هوشیاری کامل می‌زند،  نفی و ضرر ش را با صورت مسأله‌یی که دارد، تعیین م‌ کند.
وقتی صورت مسأله قیام و سرنگونی برای این رژیم مطرح و جدی است،  از این می‌چیند. این‌که تبلیغی م‌ شود یا سبک و سنگین می‌‌کند، ضررش را هم می‌پذیرد؛ برای این‌که صورت مسأله‌ای جدی در مقابلش هست. با این قضایا نمی‌تواند شوخی کند. حتی در آن صحبت معروفی هم که  کرد، گفت پشت قیام، آمریکا بود، کشورهای عربی بودند، ولی روی زمین سازمان مجاهدین بوده است. این را با صراحت گفت. حساب می‌کند؛ چون با صورت مسأله‌ای جدی مواجه است؛ برای این‌که می‌خواهد نیروها و دستگاهش را بچیند. پس حرف جدی باید بزند.
الان خامنه‌ای در اینجا هم با مسأله‌ای و بحرانی مواجه است؛ مجبوراست. با صورت مسأله واقعی قیام و سرنگونی مواجه است. این در حدی است که صورت مسأله را با سیستمش، با روحانی و نیروهای خودش باید حل کند. بنابراین، اینها نمونه‌هایی هستند از واقعیت این صورت مسأله که رژیم با آن مواجه است.

سوال‌: برای ادامه بحث، بخش‌هایی از سخنرانی روحانی و واکنش‌های باند رقیب را ببینم بعد من سوالم را در مورد همین مسأله مطرح می‌کنم.
تلویزیون رژیم، حسن روحانی: «ما امروز در سرزمینمان نیاز به همه اصول‌گرایان، همه اصلاح‌طلبان، به همه اعتدالگرایان و همه ملتی که اعتقاد به قانون اساسی دارند، داریم. اگر در دو مسأله ما اختلاف‌نظر داریم، جناح‌ها اختلاف‌نظر دارند، دعوا ندارد، شعار ندارد، صندوق آرا را بیاوریم. طبق اصل ۵۹قانون اساسی هر چه مردم گفتند، به آن عمل کنیم. این ظرفیت قانون اساسی ماست.
آخوند علم الهدی: «کجا شما مردم را به اصل ۵۹قانون اساسی و رفراندوم حواله می‌دهید؟ تازه در اصل ۱۱۰قانون اساسی، فرمان همه‌پرسی و فرمان رفراندوم هم از اختیارات ولی‌فقیه و ولی امر است».
روحانی این حرف‌ها را با هدف وحدت جناح‌ها می‌زند؛ اما چرا با این واکنش‌ها مواجه می‌شود؟ دیدیم از هر دو جناح و از قانون اساسی نام می‌برد. چرا علم‌الهدی می‌آید این‌طوری به آن پاسخ می‌دهد؟
محمدعلی توحیدی‌: این همان صورت مسأله وقایع است که به این‌ها دیکته می‌کند ‌و خودش را نشان می‌دهد به حرف‌های روحانی هم دقت کنید؛ طرف مقابل هم خوب می‌فهمد ظاهرش وحدت است؛ می‌گوید همه اصول‌گرایان، همه اصلاح‌طلبان و همه جناح‌ها بیایید قانون اساسی ولایت فقیه را بچسبند؛ ولی طرف مقابل هم به روحانی گفت که این حرف که تو می‌زنی، هیچ‌گاه در این رژیم امکان ندارد که ما به انتخابات و این چیزها مراجعه بکنیم. تو این حرف را به چه مقصود می‌زنی‌! چون  در باطن دارد با آنها تضاد کارمی کند. منظور روحانی بیشتر این است که مرا تحویل بگیرید؛ چون در آن انتخابات من بردم و برنده شدم. حرف روحانی این است. آنها هم می‌فهمند. مصداقش را با اشاره به ولایت فقیه گفتند که کی این‌طور مسائل می‌تواند اتفاق بیفتد‌؟
 حتی حجاریان که از باند طرف خودش است، گفت این چه حرف مفتی است که تو مطرح کردی. کی مسأله‌ای در نظام با انتخابات و اصل ۵۹حل شده که تو این حرف را می‌زنی؟ پس تو یک مقصودی داری.
 این‌جا هم شما جنگ گرگ‌ها را در این صحنه می‌بیند. چون رنگ صورت مسأله سرنگونی و قیام به آن خورده که  این‌طوری از هر دو طرف بارز می‌شود.

سوال‌: سؤال آخر در مورد احمدی‌نژاد است. او با استناد به حرف‌های خامنه‌ای مطرح کرده بود که بیا انتخابات ریاست‌جمهوری راه بیانداز! البته بدون مهندسی که جوابش را هم دادند. آیا احمدی‌نژاد توهم دارد که چنین چیزی امکان دارد؟
محمد علی توحیدی‌: فکر نمی‌کنم. او  هم مثل روحانی می‌داند که این حرف هرگز عملی نمی‌شود. او  هم کار خودش را می‌کند. در عین‌حال صورت مسأله سرنگونی در این توفان انقلاب ایجاد شده و این‌ها نمی‌توانند آن را جمع کنند. این را  مراسمشان که نتوانست کاری از پیش ببرد هم  بارز می‌کند.
 الآن رئیس‌جمهور فعلی ـ روحانی ـ  می‌گوید برویم صندوقها را بیاوریم. پس صندوق‌های قبلی هم کشک بوده است. اعتراف به چه بحرانی در رژیم می‌کند. رقبا می‌گویند داری  عین ۳۰خرداد رفتار می‌کنی. چرا این کارها را می‌کنی؟
   اوضاع این‌طوری است. رئیس‌جمهور قبلی که پنبه همه‌چیز را زده، می‌گوید  قوه  قضاییه را عوض کن. این بیان همین است‌. این شق‌ها و گسستها در این سیستم، واضح‌ترین دلیل سیاسی  همان صورت مسأله سرنگونی است که بعد از قیام ایجاد شده است و خودش را به سیستم تحمیل کرده است. همیشه هم این صورت مسأله این وضعیت از پایین، از  جامعه، از نیروهای مقاومت،  از انقلاب  و از مجاهدین به آنها تحمیل شده است.
 از شقه اولین رئیس‌جمهور این سیستم تا شقه منتظری تا بعدها داستانهای رفسنجانی و خاتمی و سه‌سرگی و احمدی‌نژاد و روحانی، همه در چنین وضعیتی قرار گرفتند. این‌که گفته می‌شود در وضعیت، در بحران و صورت مسأله سرنگونی، «پایینی‌ها نمی‌خواهند و بپا می‌خیزند و بالایی‌ها نمی‌توانند حکومت کنند»، خودش را خیلی بارز کرده و تحمیل می‌کند. اصالت هم با پایینی‌هاست‌.
  در واقع در تحلیل نهایی این اختلاف‌ها و شقه‌ها و این شکل حرف زدنها تحمیل و دیکته می‌شود؛ به‌خاطر واقعیت یک صورت مسأله که گریزی از آن ندارند. پس مجبورند به سمت آن بروند. آنها  برای حل و فصل مسائل، این تدبیرها را  می‌گویند‌.
 احمدی‌نژاد می‌گوید اگر می‌خواهید مسائل حل شود، این کار را بکنید. روحانی می‌گوید اگر می‌خواهید مسأله اصول‌گرا و اصلاح‌طلب حل شود، به اصل ۵۹قانون اساسی بچسبیم. خامنه‌ای برای این‌که صورت مسأله را پاک کند، می‌رود سور و سات ۲۲بهمن برپا می‌کند.  این کارها را می‌کنند تا رژیم را از این بحران‌ بیرون ببرند. منتها آن‌قدرتوفان شدید است، آن‌قدر واقعیت جوشان است که بحران انقلابی در جامعه، به این صورت‌ مسأله سرنگونی را اثبات می‌کند.