هشت سالی گذشت بر عظما
لابیاش شد جناب «اوباما»
گفت افسوس رفت آن آقا
نیست دیگر جناب او با ما
عهد و دوران او طلایی بود
«بیت» او بود گر چه کاخ سفید
دل او جز برای ما نتپید
بارها قاصد و نماینده
رفته نزدش ز جانب بنده
نامهها کردهایم رد و بدل
بود دوران او چو ماه عسل
او به ما خدمت فراوان کرد
جرم ما را بدید و پنهان کرد
استمالت گری سخاوتمند
بود ایشان برای سالی چند
تا توانست هی حمایت کرد
تقویت بنیه ولایت کرد
در امور و مسائل برجام
بهر ما او گذاشت سنگ تمام
بهر نابودی غنیسازی
پشت ما بود و او نشد راضی
پول نقد و دلار کرد ارسال
کرد ما را از این جهت خوشحال
از سر بذل و بخشش و تکریم
بود ایشان مخالف تحریم
خط او آنچنان بشد تنظیم
کرد بر ما عراق را تقدیم
هرچه کردیم روز و شب اعدام
بسته میشد زبان او در کام
بهر آزادی و حقوقبشر
بی خیال بود و کور و کر یکسر
لیک افسوس دیگر آن دوران
شد به سر، گشته مهلتش پایان
سپری شد زمان رؤیایی
روزگار خوش اوبامایی
دیگر آن رهبر مماشاتی
نیست لابی بندهی خاطی
روزگار «پسا اوباما» شد
تلخ و تیره برای عظما شد
مضطرب گشته و هراسان است
نگران از گذار دوران است
گودرز - بهمن ـ ۹۵.