اکنون قریب بیش از سه هفته است که هموطنان محروم و ستم کشیده امان در خطه زرخیز خوزستان با انواع و اقسام بلایای ناشی از حاکمیت غارتگر و فاسد آخوندی دست و پنجه نرم می کنند. وجود گرد و غبار های مهیب، طوفان های شنی و ازکار افتادن شبکه های آب و برق رسانی در بیش از ۱۱ شهر این استان به موازات رطوبت شدید هوا، به یقین ماحصل سیاست های میهن برباده حاکمیتی است که از زمان به قدرت رسیدن، باخود چیزی بجز فقر، جنگ، بدبختی و مصیبت به همراه نیاورده است.
وضعیت بحرانی در خوزستان اکنون بحدی رسیده است که نه تنها مدارس، دانشگاه ها و ادارات را به تعطیلی کامل کشانده و زندگی را برای میلیون ها مردم محروم این خطه، تیره و تار نموده، بلکه در ادامه به بروز انواع و اقسام بیماری های مختلف چشم، پوست، سرطان، دستگاه های گوارشی و قلب و عروق نیز راه برده است. سخن از استانی ثروتمند با انبوهی منابع نفت و گاز و زمین های حاصلخیز، اما با مردمی تهی دست و فقیر می باشد که اکنون به نان شب نیز محتاج اند و بقول یک دخترکی دردمند خطاب به ولی فقیه «ما بچه های ناتنی این مملکت نیستیم».
سخن از مردمی ساده و بی آلایش اما با قلوبی سرشار از عرق ملی و میهنی است که در حاکمیت ولی فقیه مورد انواع و اقسام ستم ملی، جنگ ضد میهنی، سرکوب خونین و بی توجهی عامدانه حکومت در زمینه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی قرار گرفته اند.
سرزمین شان از سوی متولیان دیکتاتوری خامنه ای به یغما می رود و جوانان اش نیز در پی هر اعتراض بحق و هر فریادی به گوشه زندان و یا به پای تیرک اعدام کشیده می شوند.
یک هموطن دردمند با اشاره به بحران زندگی در خوزستان می گوید:”زمان جنگ اگر آب و گاز نبود اما حداقل تلفن ها را قطع نمی کردند، امروز هم تلفن و برق منطقه هر چند ساعتی یک بار قطع می شد. اصلا نمی شود فهمید یک ساعت بعد چه می شود؟ بعد از روزهای سخت جنگ، اولین بار بود که خوزستان به این وضعیت فلاکت بار می رسید و نیمه جان می شد». ( سایت حکومتی ایران وایر ۲۶ بهمن ۱۳۹۵)
بله در یک کلام، باز سخن از خوزستانی است که روز روزگاری سمبل استان های ایران بود، اما اکنون با بروز ساده ترین بلای طبیعی، دستخوش دگرگونی می شود. زیرا نبود زیر ساخت های استاندارد، از بین بردن محیط زیست، تخریب عامدانه بسیاری از مراتع، تالاب ها و رودخانه های تاریخی، به موازات عدم سرمایه گذاری دولت های دست نشانده ولی فقیه برای باز سازی شهرها و مناطق بشد ضربه خورده و باقی مانده از جنگ هشت ساله ایران و عراق، تمام دلائلی است که به این وضعیت بحرانی دامن زده است.
یک گزارش حکومتی از وجود «درآمد حاصل از صادرات نفت معادل با ۲۵ میلیارد و ۴۰ میلیون دلار» و نیز «درآمد حاصل از فروش میعانات گازی معادل ۷ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار» خبر می دهد. ( سایت حکومتی دنیای اقتصاد ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵) که به یقین بیش از ۹۰ درصد از آن حاصل غارت و چپاول منابع طبیعی در این استان می باشد.
همچنین اگر همین آمار و ارقام بغایت دستکاری شده حکومتی را مد نظر قراردهیم، سوال اینست که برسر این اموال ملی بواقع چه آمده است؟ این حجم عظیم از درآمد های نفتی که به گفته متولیان حکومت تنها طی دهسال گذشته بالغ بر ۱۲۰۰ میلیارد دلار گردیده، بطوریکه معادل کل درآمد های نفت و گاز کشور طی یک صد سال اخیر می باشد، چه شده است؟ براین سیاق نیز باید از ولی فقیه و باند های فاسد رژیم پرسید، سهم مردم ما و سهم شمایان از این “خوان به یغما رفته» چه بوده است؟
مردم ایران پاسخ به تمامی این سوال ها را طی سی و هشت سال حاکمیت آخوندی بخوبی دریافته اند. هزینه های سرسام آور جنگ ضد میهنی، پروژه های اتمی با هزینه های سالیانه قریب ۱۵۰ میلیارد دلار که سرانجام «قلب راکتور اتمی » آترا جامعه جهانی بتن آرمه نمود، هزینه های صدور بنیاد گرایی و جنگ در سوریه و لبنان و یا برنامه های موشکی، با انضمام غارت خزانه ملی از سوی کارگزاران و متولیان رژیم، پاسخ منطقی به تمامی این سوالات وابهامات احتمالی است.
به موزات تمامی این واقعیات نیز باید به نبود زیر بناهای صنعتی و چشم اندازها اشاره نمود که اکنون نه تنها خوزستان، بلکه سراسر ایران را به بزرگترین مامن «بیکاران» با آماری حدود 7 میلیون نفر بیکار، تبدیل کرده است.
تصاویر منتشره از اعتراضات مردمی در خوزستان، در شبکه های مجازی با مضامین «نفس، برق، آب، هیچ نداریم» خود بهترین بینه برای این وضعیت وخیم در این استان می باشد. وضعیت در دیگر شهرها و استان های کشور اگر به مراتب بدتراز خوزستان نباشد، بهتر از آن نیست. استان هایی مانند لرستان، کردستان، ایلام، چارمحال و بختیاری، کرمان، سیستان و بلوچستان و یا قریب ۲۰ درصد حاشیه نشین های شهری در کشور، وجود یکصد هزار کولبر در مناطق مرزی، بیش از سه و نیم میلیون معتاد، رکود اقتصادی، تعطیلی بیش از ۶۰ درصد از واحد های صنعتی، بحران های عظیم محیط زیستی و شرائط اسفبار معیشتی مردم که نماد آن را در گرانی، افت ارزش پول ملی و گرانی می توان بخوبی رویت نمود، تماما ماحصل بختکی بنام «حاکمیت ولی فقیه » است.
همچنین باید اذعان نمود که این بحران معیشتی و انسانی به یقین ماحصل سیستمی غارتگر است که در آن حقوق های نجومی، چپاول اموال ملی، دزدی، رشوه و فساد حکومتی به صنعتی نوین تبدیل شده است. بحرانی که تبعات آن را مردم میهن امان با گوشت و پوست و استخوان های خود و با درد و فلاکت پرداخت می کنند. یک کارگزار رژیم در مجلس حکومتی با اعتراف به این واقعیات می گوید: “از کفار بانکداری بدون ربا بیاموزید، اختلاسهای کهکشانی و حقوقهای نجومی پدیده زشت و ناپسند است ولی با صدها شیوه دیگر بیتالمال غارت میشود». ( رادیو حکومتی فرهنگ ۲۴ بهمن ۱۳۹۵)