اگر چه پرونده اتمی رژیم همچنان باز است و در این رابطه دعوا بین باندهای رژیم شدید است اما، منظور علی خامنهای در سخنرانیاش در 5آذر از کسانی که از پشت خنجر میزنند، 1+5 نیست، بلکه تمرکز خامنهای روی موضوع سفر پوتین و دیدار خود خامنهای با او و سرمایهگذاری خامنهای روی روسیه در سیاست منطقهیی رژیم است.
علی خامنهای در همین سخنرانی، صحبت از نخبگان و تصمیمسازان نظام میکند. مشخص است که خامنهای دارد با باند رفسنجانی و روحانی، تسویهحساب میکند. چرا که آنها، از مدتها پیش و بهخصوص در روزهای اخیر روی سرمایهگذاری خامنهای روی روسیه متمرکز هستند و از این بابت خامنهای را زیر ضرب گرفتهاند. این باند در ادبیات و کلمات خود از عباراتی مثل اینکه ”روسها خیانت میکنند“ و ”خنجر میزنند“ زیاد استفاده میکند. در نتیجه خامنهای در ابتدا میخواهد یک تسویهحساب با آنها بکند و به آنها بگوید که شما هم از آمریکا خنجر خواهید خورد. موضوع خنجر خوردن از روسها، آن قدر در بین رژیمیها مطرح شده بود که حتی در صحبت پوتین هم این کلمه وارد شده بود. همچنانکه رسانههای رژیم منتشر کردند، پوتین به خامنهای گفته است که ما اهل خنجر زدن از پشت نیستیم. تعبیر این حرف پوتین بهلحاظ سیاسی این است که ما (پوتین و روسها) اگر اختلافی با خامنهای بر سر سرنوشت بشار اسد در بحران سوریه داشته باشیم، آن را به صراحت خواهیم گفت.
بسیاری از تحلیلگران سیاسی گفتند که این ملاقات متمرکز روی همین موضوع بوده است و البته بعضی هم به طنز گفتند که وضع خیلی بدتر از این حرفها است و او دارد میگوید که ما اهل خنجر زدن از پشت نیستیم؛ ما از جلو خنجر میزنیم و نیازی به از پشت خنجر زدن نیست.
همچنان که در ابتدا اشاره شد، بهرغم اینکه پرونده اتمی رژیم باز است و رژیم درگیر آن است، اما موضوع سیاست رژیم با روسیه به سه دلیل مشخص اهمیت خاص خود را برای خامنهای و رژیم دارد.
1. در روزهای اخیر، بهدنبال حملات تروریستی در پاریس که کل سیاست بینالمللی را دستخوش تکان و تحول کرد، موضوع بحران سوریه و در کانون آن بحث سرنوشت بشار اسد به مهمترین موضوع بینالمللی تبدیل شده و صفحات تلویزیونها، مطبوعات و تفسیرها روی این موضوع متمرکز شده است. ملاقاتها و دیدارهای رئیسجمهور فرانسه در چند روز اخیر با سران چند کشور اروپایی در پاریس، سفر به آمریکا و ملاقات با اوباما و سفر به روسیه و ملاقات با پوتین، در همین راستا است. در نتیجه موضوع سوریه که رژیم هم دست و پایی در آن دارد، از لحاظ سیاسی مسأله یک است.
2. شخص علی خامنهای روی موضوع گره زدن سرنوشت خودش و رژیمش با بشار اسد سرمایهگذاری خیلی سنگینی کرده و روی آن تمرکز کرده است. حتی سرکردگان سپاه و مهرههای نزدیک خامنهای در دو الی سه سال پیش که وضعیت رژیم سوریه خیلی بیثبات شده بود، این حرف را صریحاً در مطبوعات رژیم زدند که در جلسهای نزد خامنهای، همه ما حرفمان این بود که چرا ما باید این قدر روی بشار اسد تمرکز کنیم. حتی یکی از آنها میگوید که حسن نصرالله از لبنان هم همین حرف را میزد، ولی این شخص خامنهای بود که تأکید کرده بود که ما باید همچنان از بشار اسد حمایت کنیم و تمرکزمان روی آن باشد.
3. آنچه که نسبت به دو دلیل قبلی اهمیت بیشتری دارد این است که در زمینه سوریه و طبعاً سرنوشت دیکتاتور خونریز سوریه، یک جنگ بین مقاومت ایران و شخص خامنهای و البته تمامیت رژیمش وجود دارد. این هم یکی از وجوه رویارویی مقاومت ایران با خامنهای است که مسأله را برای او حساستر میکند.
علی خامنهای در همین سخنرانی، صحبت از نخبگان و تصمیمسازان نظام میکند. مشخص است که خامنهای دارد با باند رفسنجانی و روحانی، تسویهحساب میکند. چرا که آنها، از مدتها پیش و بهخصوص در روزهای اخیر روی سرمایهگذاری خامنهای روی روسیه متمرکز هستند و از این بابت خامنهای را زیر ضرب گرفتهاند. این باند در ادبیات و کلمات خود از عباراتی مثل اینکه ”روسها خیانت میکنند“ و ”خنجر میزنند“ زیاد استفاده میکند. در نتیجه خامنهای در ابتدا میخواهد یک تسویهحساب با آنها بکند و به آنها بگوید که شما هم از آمریکا خنجر خواهید خورد. موضوع خنجر خوردن از روسها، آن قدر در بین رژیمیها مطرح شده بود که حتی در صحبت پوتین هم این کلمه وارد شده بود. همچنانکه رسانههای رژیم منتشر کردند، پوتین به خامنهای گفته است که ما اهل خنجر زدن از پشت نیستیم. تعبیر این حرف پوتین بهلحاظ سیاسی این است که ما (پوتین و روسها) اگر اختلافی با خامنهای بر سر سرنوشت بشار اسد در بحران سوریه داشته باشیم، آن را به صراحت خواهیم گفت.
بسیاری از تحلیلگران سیاسی گفتند که این ملاقات متمرکز روی همین موضوع بوده است و البته بعضی هم به طنز گفتند که وضع خیلی بدتر از این حرفها است و او دارد میگوید که ما اهل خنجر زدن از پشت نیستیم؛ ما از جلو خنجر میزنیم و نیازی به از پشت خنجر زدن نیست.
همچنان که در ابتدا اشاره شد، بهرغم اینکه پرونده اتمی رژیم باز است و رژیم درگیر آن است، اما موضوع سیاست رژیم با روسیه به سه دلیل مشخص اهمیت خاص خود را برای خامنهای و رژیم دارد.
1. در روزهای اخیر، بهدنبال حملات تروریستی در پاریس که کل سیاست بینالمللی را دستخوش تکان و تحول کرد، موضوع بحران سوریه و در کانون آن بحث سرنوشت بشار اسد به مهمترین موضوع بینالمللی تبدیل شده و صفحات تلویزیونها، مطبوعات و تفسیرها روی این موضوع متمرکز شده است. ملاقاتها و دیدارهای رئیسجمهور فرانسه در چند روز اخیر با سران چند کشور اروپایی در پاریس، سفر به آمریکا و ملاقات با اوباما و سفر به روسیه و ملاقات با پوتین، در همین راستا است. در نتیجه موضوع سوریه که رژیم هم دست و پایی در آن دارد، از لحاظ سیاسی مسأله یک است.
2. شخص علی خامنهای روی موضوع گره زدن سرنوشت خودش و رژیمش با بشار اسد سرمایهگذاری خیلی سنگینی کرده و روی آن تمرکز کرده است. حتی سرکردگان سپاه و مهرههای نزدیک خامنهای در دو الی سه سال پیش که وضعیت رژیم سوریه خیلی بیثبات شده بود، این حرف را صریحاً در مطبوعات رژیم زدند که در جلسهای نزد خامنهای، همه ما حرفمان این بود که چرا ما باید این قدر روی بشار اسد تمرکز کنیم. حتی یکی از آنها میگوید که حسن نصرالله از لبنان هم همین حرف را میزد، ولی این شخص خامنهای بود که تأکید کرده بود که ما باید همچنان از بشار اسد حمایت کنیم و تمرکزمان روی آن باشد.
3. آنچه که نسبت به دو دلیل قبلی اهمیت بیشتری دارد این است که در زمینه سوریه و طبعاً سرنوشت دیکتاتور خونریز سوریه، یک جنگ بین مقاومت ایران و شخص خامنهای و البته تمامیت رژیمش وجود دارد. این هم یکی از وجوه رویارویی مقاومت ایران با خامنهای است که مسأله را برای او حساستر میکند.
باید این نکته را هم یادآور شد که محمدعلی شاه، فاسدترین دیکتاتور قاجار با همراهی شیخ فضلالله نوری، بسیاری از سران جنبش مشروطه را به نحو جنایتکارانهای گردن زد و اجساد آنها را در چاه ریخت و بعد هم به روسها پناه آورد. اکنون، حدود صد و پنجاه سال بعد از شروع انقلاب مشروطه، به نظر میرسد خامنهای، میراث دار مشترک هم دیکتاتور کثیفی مثل محمدعلی شاه قاجار شده است و هم شیخ فضلالله نوری. بهرغم اینکه ائتلاف مقاومت سوریه در منطقه و کشورهای عربی و همچنین در سطح بینالمللی از حمایت خیلی گستردهیی برخوردار است، اما حمایت مقاومت ایران از مقاومت سوریه، اهمیت زیادی دارد. چرا که سیاست مقاومت ایران، یک سیاست ایرانی است؛ سیاستی است از ناحیه اپوزیسیون و نیروی سیاسی و اجتماعی و تاریخی رودررو با خامنهای. این رویارویی، بخشی از نبرد و کارزار اصلی سرنگونی است که در جریان است. به همین دلیل سیاست مقاومت ایران، جایگاهش و تأثیراتش برای خامنهای، جای بسیار ویژه و تعیین کنندهای دارد