من پروین( زهرا) فیروزان ساکن کمپ لیبرتی در عراق هستم که از سوی کمیساریای عالی پناهندگان ثبت و مورد مصاحبه واقعشدهام. من مدتهاست سوژه یک جنگ روانی از سوی رژیم آخوندی و وزارت اطلاعات آن قرارگرفته و از شما خواستار رسیدگی به این مسأله حقوق بشری هستم.
پروین (زهرا ) فیروزان
سایتهای وزارت اطلاعات مدتهاست در مقالات و نامههایی توسط همسر سابق من بنام ابراهیم محمدرحیمی که 18 سال پیش از یکدیگر طلاق گرفته و هیچ نسبتی با من ندارد، علیه شخص من لجن پراکنی نموده و چنین وانمود میکند که من خلاف انتخاب خودم در لیبرتی هستم و خواستار دیدار با من شده است. در این کارزار کثیف پسر 20 سالهام به اسم سپهر را نیز به خدمت گرفته است.
سازمان مجاهدین خلق ایران در سال 1378 ابراهیم محمدرحیمی را که در پذیرش سازمان در اشرف بود را به دلیل عدم صلاحیتهای اخلاقی و مبارزاتی اخراج کرد ولی او مصرانه خواستار باقی ماندن در اشرف شد. پس از جنگ و بمباران در 1382 و سختتر شدن شرایط او دیگر نتوانست شرایط اشرف را تحمل کند و 17/4/83 اخراج و 18/4/ 83به تیف تحت کنترل نیروهای آمریکایی رفت. در تیف بااینکه 7 سال بود از هم جداشده بودیم با دیدگاه ارتجاعی رژیم ایران که زن جزء مایملک مرد بهحساب میآید در تاریخهای 14/11/84 و 30/02/85 از طریق نیروهای آمریکایی خواستار دیدار با من شد و من در 17/11/84 و 7/3/85 طی نامههایی رسماً به نیروهای آمریکایی اطلاع دادم این فرد هیچ رابطهای با من ندارد و حاضر به ملاقات با او نیستم. ( نامههای نیروهای آمریکایی و پاسخهای من ضمیمه است )
نامبرده در سالهای بعد و پسازاینکه به کردستان و اروپا رفت از طریق وبسایتهای وزارت اطلاعات با دلسوزی ظاهری برای من و با این ادعا که من بهزور در لیبرتی هستم به لجن پراکنی علیه سازمان مجاهدین و ساکنان اشرف و لیبرتی میپردازد و خواستار دیدار من میشود. اینیک شیوه شناختهشده وزارت اطلاعات است که به اسم خانواده یک جنگ روانی سازمانیافته علیه ساکنان لیبرتی را هدایت میکند. وزارت اطلاعات این رفتار رذیلانه را با سناریوی مشابهی در مورد شماری از همرزمانم در لیبرتی و اشرف مانند اکرم حبیب خانی و مهین نظری پیاده کرده است.
من یک دختر جوان نیستم که فریب کسی را بخورم. من زندگی و مسیرم را خودم انتخاب کردهام و به آن عشق میورزم من 53 ساله و لیسانس هستم و بهاندازهُ کافی سردوگرمچشیدهام که استقلال رأی داشته باشم. زمانی که دختر جوانی بودم به جرم هواداری از مجاهدین دستگیر و حدود 10سال در زندانهای مخوف بودم و شناخت کافی از شگردهای رژیم دارم. من از شاهدین قتلعام زندانیان سیاسی در سال 67 و اعدام هزاران زندانی سیاسی در دهه شصت بودهام. برادرم اصغر فیروزان یکی از زندانیان بود که در مسیر آزادی ایران در سال 60 اعدام شد.
پس از آزادی از زندان، برای ادامه مبارزه در سال76 به اشرف آمدم. فرزند 18ماههام را در ایران نزد خانوادهام گذاشتم تا بتوانم برای آزادی مردم ایران از جهنمی که آخوندها ساختهاند و بخصوص برای رهایی زنان به مجاهدین یعنی سازمانی که به خاطر هواداری از آن 10 سال در زندان بسر برده بودم، بپیوندم.
پسرم سپهر در سال 83 زمانی که کمپ اشرف تحت حفاظت نیروهای آمریکایی بود به همراه مادربزرگ و پدربزرگش بدیدن من در اشرف آمد و دو هفته نزدم ماند ، سالهای بعد سپهر توانست به انگلستان برود و او اکنون یک جوان 20 ساله ساکن انگلیس است و با او در ارتباط هستم. حال شرمآور است ابراهیم محمدرحیمی که سالها است زندگی شخصی خودش را دارد برای اجرای مأموریتهای وزارت اطلاعات سپهر را مورد سوءاستفاده قرار میدهد تا به خیال خودش از این طریق مرا از مبارزه علیه رژیم بازدارد.
سپهر میتواند مانند سایر خانوادههای مجاهدین که در اروپا هستند با مراجعه به سفارت عراق درخواست ویزا بدهد و نسبت به محاصره ظالمانه لیبرتی توسط دولت عراق و ممانعت از دیدار خانوادههای واقعی با فرزندانشان است اعتراض کند. او تجربه ملاقات با من در اشرف را دارد و میداند که مجاهدین از ملاقات با خانوادههای واقعی استقبال میکنند. مزدورانی که درپوش خانواده در سالهای گذشته به اشرف و لیبرتی آمدهاند زمینهساز کشتار و موشکباران ما بودهاند کما اینکه زمینهساز حمله 10 شهریور 1392 و قتلعام 52 مجاهد خلق با دستهای بسته و به گروگان گرفتن 7 مجاهد خلق شامل 6 زن بودند.
در پایان از شما میخواهم که بهعنوان عالیترین مرجع مدافع حقوق بشر این توطئه وزارت اطلاعات آخوندها و شکنجه روانی پناهندگان و بهویژه زنانی مانند من را موردتوجه قرار داده و خواستار توقف اینگونه اقدامات که زمینهساز حملات بعدی به لیبرتی است بشوید
با احترام
پروین (زهرا ) فیروزان