۱۳۹۴ دی ۲, چهارشنبه

گفتگو با محمدعلی توحیدی_ دروغهای روحانی در رابطه با قطعنامه شورای حکام


 
مجری: آخوند روحانی در صحبت‌هایش در مورد قطعنامه شورای حکام در روز 25آذر در تلویزیون رژیم گفت:
«نزدیک به چهارده سال (از تابستان 1381 تا کنون)، صدمات فراوانی از طرف گروهک‌های تروریستی، سازمانهای اطلاعاتی غرب و قدرتهای بزرگ غرب بر علیه جمهوری اسلامی ایران زده می‌شد


مبنی بر این‌که ایران در یک نقطه‌ای به‌صورت مخفیانه غنی‌سازی می‌کند، برای ساخت بمب به‌صورت مخفیانه اقدام می‌کند و اطلاعات شفاف و لازم را به سازمان بین‌المللی مسئول یعنی آژانس ارائه نمی‌کند. بر مبنای اینها، قطعنامه‌های فراوانی علیه جمهوری اسلامی ایران در نشستهای شورای حکام آژانس و همچنین در شورای امنیت سازمان ملل اتخاذ شد. موفقیت دیروز ملت ایران، تنها یک موفقیت حقوقی یا فنی برای مردم ما نبود. بعد از قریب به 14سال روشن شد که این نظام، نظامی است که با صداقت با مردم خودش و جهانیان حرف می‌زند. هم آژانس به‌عنوان مرجع فنی این مسأله و ارزیابی کننده فنی-حقوقی مسائل هسته‌یی و هم شورای حکام آژانس به‌عنوان مرجع نهایی تصمیم‌گیری در آژانس، به این مسأله اعتراف کردند که جمهوری اسلامی ایران در طول سالهای گذشته هیچ‌گاه از مسیر صلح‌آمیز انحراف پیدا نکرده و هیچ‌گاه مشغول ساخت بمب هسته‌یی نبوده است».
به این ترتیب روحانی ادعا می‌کند که مصوبه شورای حکام و شورای آژانس یک موفقیت برای رژیم است. این ادعا را شما چگونه می‌بینید؟
محمدعلی توحیدی: به نظر من هیچ عنصری از موفقیت برای رژیم در گزارش آژانس و قطعنامه‌یی که در شورای حکام تصویب شد وجود ندارد. روحانی مشخصاً دروغهای خیلی آشکاری می‌گوید. روحانی می‌گوید که هم در گزارش و هم در قطعنامه تصریح و اعتراف شده است که هیچ‌گاه جمهوری اسلامی به سمت بمب نرفته، قصد بمب‌سازی نداشته و کار مخفیانه هم نکرده است. درست 180 درجه برعکس این صحبتها، گزارش آژانس نسبت به گزارش‌های قبلی‌اش و به نحو بی‌سابقه‌ای تصریح دارد که رژیم در طی چند سال، نه فقط در یک زمینه بلکه در زمنیه‌های مختلف و به عبارت خود گزارش در ”طیفی از فعالیتهای هماهنگ شده“، دنبال ساختن بمب بوده است، در حالی‌که روحانی می‌گوید که آنها گفتند که ما هیچ‌گاه دنبال ساختن بمب نبودیم. همچنین گزارش تصریح می‌کند که کار رژیم شفاف نبوده و فعالیتها مخفی بوده است ولی روحانی ادعا می‌کند که آنها اعتراف کردند که ما هم با مردم خودمان و هم با جهانیان صادق بودیم و راست گفتیم. اینها، دروغهای بسیار واضح و آشکاری است که او می‌گوید. ضمن این‌که در همین صحبت‌هایش می‌گوید که مقاومت ایران و (تعبیرهای که خود او می‌گوید) گروهای این چنینی و آن‌چنانی آمدند، افشا کردند و برنامه را لو دادند و بعد هم کلی قطعنامه علیه ما صادر شد. پس اگر شما کاملاً شفاف بودید، اینها چه موضوعیتی دارد؟ یا مثلاً در نتیجه‌گیری که موضوع سؤال شما است، روحانی ادعا می‌کند که ما از نظر حقوقی و فنی موفقیت به‌دست آوردیم.
مهمترین چیزی که در گزارش و قطعنامه به‌لحاظ حقوقی مهم است این اصل است که آیا رژیم قابل اعتماد است یا نه؟ مجموع این قطعنامه و این گزارش می‌گوید که این رژیم قابل اعتماد نیست. از لحاظ حقوقی با تصریح روی عناصر ”مخفی‌کاری“ و ”پیگیری بمب“ یک پایه عدم اعتماد در رابطه با رژیم می‌گذارد. درست است که گفته است که گذشته را دیگر بررسی نکنیم، ولی رو به آینده، شدیدترین بازرسی را دوباره مهر می‌کند و از رژیم تعهد می‌گیرد. رژیم هم به‌دلیل این‌که قطعنامه‌ها را قبول دارد و برای خودش موفقیت می‌داند به آن تن می‌دهد. بنابراین از نظر پایه حقوقی، اصل بر بی‌اعتمادی به این رژیم است که باید با راستی‌آزمایی شدید، راست‌گویی آن را امتحان کنند. از نظر فنی هم که در این قطعنامه تصریحات مؤکدی در مورد دسترسیهای آژانس، در مورد تن‌دادن رژیم به پروتکل الحاقی، هم در مورد تصویب آن و هم قبول اجرایی و عملی‌اش شده و از رژیم تعهد گرفته شده است.
بنابراین، نه از نظرحقوقی و نه از نظر فنی، برای رژیم موفقیتی به‌همراه ندارد. چرا راه دور برویم؟ مهمترین کسی که در رژیم طرفدار سیاست روحانی هست رفسنجانی است. رفسنجانی، به‌خاطر همین مسأله برای او پیام تبریک فرستاده و به او می‌گوید که این قطعنامه از بسیاری جهات شبیه به قطعنامه 598 یعنی قطعنامه زهر آتش‌بس است و همین را، هم به او و هم به خامنه‌ای تبریک می‌گوید. به یاد دارید که رژیم قطعنامه 598 را رژیم نمی‌پذیرفت و به‌زور و زیر ضرب ارتش آزادیبخش و مخالفت جهانی و داخلی با سیاست جنگ‌طلبانه، به آن تن داد. حالا، رفسنجانی که مدافع این برنامه بوده است، این قطعنامه را با قطعنامه 598 تشبیه می‌کند. بنابراین من فکر نمی‌کنم هیچ عنصری از حقیقت در حرفهای روحانی باشد.
مجری: ولی وقتی شورای حکام با این قطعنامه‌یی که به تصویب رسانده است پرونده مسائل نظامی رژیم را در همین ساختن بمب اتمی می‌بندد آیا این موفقیت برای رژیم محسوب نمی‌شود؟
محمدعلی توحیدی: خیر، به‌دلیل اینکه:
اول. این مختومه کردن مبتنی بر این نیست که ما رفتیم، بررسی کردیم، چیزی نبوده است و بنابراین پرونده را می‌بندیم؛ بلکه مبتنی بر این است که قویترین بازرسیها را رو به آینده، و نه رو به گذشته، اعمال بکند. این هم چیز جدیدی نیست. حتی قبل از این‌که برجام در 14 ژوئیه با آن تشریفات خاص خودش امضاء بشود اعلام کردند که ما برجام را پشت مسائل گذشته متوقف نمی‌کنیم. الآن هم که این تصمیمات را گرفته‌اند حرفشان این نیست که ما رفتیم آزمایش کردیم و بررسی کردیم و هیچ خبری نبوده است! بلکه گفتند بمب‌سازی می‌کرده است و تمام این کارها را دنبال می‌کرده است ولی الآن ما نمی‌خواهیم برویم آنها را دنبال کنیم. ما می‌خواهیم خود این برجام را تثبیت بکنیم تا با قویترین بازرسیها جلوی ادامه این جور کارها را بگیریم و روی دستیابی به بمب متمرکز شویم. به همین دلیل نمی‌تواند از این لحاظ برای رژیم موفقیت باشد.
دوم. در همین قطعنامه –گزارش که جای خود دارد- صحبت از این است که بسیاری از مسائل مبهم مانده است؛ حتی تصریح دارد که مسائل نظامی در پارچین مبهم مانده است؛ رژیم آنها را روشن نکرده و اصلاً جواب نداده است. 12قلم مسائل باقیمانده بوده که رژیم به چند عدد از آنها اصلا ً نپرداخته، یعنی شفافیتی در کار رژیم نبوده است. بنا بر این، وقتی این مطالب در متن هست، نمی‌شود این شکل مختومه کردن را موفقیت نامگذاری کرد.
سوم. به نظر من مهمترین مسأله این است که خروجی این مرحله‌ای که هم شورای حکام و هم مدیر کل آژانس در آن وارد شده‌اند، سفت شدن پای آژانس در اجرایی شدن برجام است. یعنی این دو سند -چه قطعنامه و چه گزارش آژانس- پای آژانس و مدیر کل آن را در حکمیت و نظارت برای اجرایی کردن برجام بسیار سفت کرده است و این چیزی است که صددرصد خلاف حرف خامنه‌ای و خواست رژیم است. چرا که رژیم می‌خواست با توافقات سیاسی و بند و بستهای سیاسی پای ارگان حقوقی فنی بین‌المللی (آژانس) را از موضوع بیرون بکشد. خامنه‌ای رسماً گفت که ”ما قبول نداریم آژانس دخالت کند. آژانس چه کار دارد؟ آژانس قابل اعتماد نیست“. ولی الان آژانس، با این قطعنامه و با این گزارش در حکمیت بلا منازع نشسته است.
این سه نکته را شما کنار هم بگذارید، بعد ببیند بستن آن پرونده را چگونه می‌شود به حساب موفقیت برای رژیم گذاشت؟
مجری: ولی نکته‌یی که قابل بررسی هست این است که هم در گزارش، بمب‌سازی رژیم تصریح شده و هم در کنفرانس آمانو بر آن تأکید شد. قبل از صحبتهای روحانی، قطعنامه تصویب شده بود و او می‌توانست فقط به آن استناد بکند، ولی چرا او قطعنامه شورای حکام را با گزارش آمانو قاطی می‌کند؟
محمدعلی توحیدی: نکته شما درست است. آنها دو سند است، یکی در اوایل دسامبر بوده و دیگری در نیمه دسامبر تصویب شده است؛ یکی گزارش است و یکی قطعنامه. از آنجا که جنبه‌های مماشات سیاسی هم در این تصمیم قطعنامه هست، شاید به‌نظر برسد که بهتر بود که روحانی فقط قطعنامه را مطرح می‌کرد، ولی واقعیت بزرگتر این است که این دو، یک بسته و یک مرحله است. خود قطعنامه، روی آن گزارش سوار است. آن گزارش که آژانس حرفهایش را در آن زده است، در مورد این‌که رژیم چند سال بمب‌سازی می‌کرده است داده شده است تا به استناد آن این قطعنامه را شورای حکام در مصلحت‌اندیشی سیاسی و برای تطبیق برجام بتواند تصویب بکند؛ یعنی اینها یک بسته هست، درعین‌حال، یک ناگزیر بودنی برای روحانی هست.
نکته دوم این است که روحانی یک سودی در این کار می‌بیند و آن این است که با جنبه مماشاتگرانه قطعنامه (همان که شما روی آن انگشت گذاشتید، یعنی مختومه کردن ابعاد نظامی گذشته) بتواند روی آن حرفها و تصریحات گزارش در مورد بمب‌سازی رژیم را بپوشاند. اما به نظر من علت اصلی، یک دلیل دیگر است. کلاً این حرفهایی که روحانی در این پیام و صحبتش می‌زند مصرف داخلی دارد؛ مصرف در بحران درونی رژیم دارد و پشیزی ارزش حقوقی و فنی و بین‌المللی ندارد. به همین دلیل، بی‌دریغ، به‌قول احمدی‌نژاد بی‌دنده و ترمز، در آن دروغ می‌گوید. در نتیجه به سود خودش دیده است که اینها را باهم قاطی بکند و این حرفها را بزند.
مجری: به‌رغم این‌که شما روی مماشات و سهل گرفتن به رژیم دست می‌گذارید ولی می‌گویید برایش سودی ندارد، چرا؟
محمدعلی توحیدی: در این‌جا -هم‌چنان که در حرفهای روحانی هم هست- مدام تأکید بر جنبه‌های حقوقی و فنی است. موفقیت حقوقی و فنی را برای رژیم به دو صورت می‌شود تصور کرد:
صورت اول این‌که یک سندی تصویب بشود که راه رسمی رژیم را به طرف بمب‌سازی باز کند و دست رژیم را برای حرکت رو به هدفی که از اول داشته بازتر کند؛ اما اصلاً چنین چیزی در کار نیست؛ یعنی آنچه که در این‌جا به رژیم داده شده است، مختومه شدن گذشته به‌معنای دست باز دادن به رژیم در حرکت به این سمت نیست، بلکه بر عکس، گفته‌اند به گذشته کاری نداریم تا راه رو به آینده‌اش را محکم ببندند.
شکل دیگری از موفقیت فنی و حقوقی می‌تواند به این صورت باشد که مثلاً مصوباتی که در برجام بوده، در این بررسیها سبک‌تر بشود، که چنین چیزی هم نیست. هر آنچه که در برجام در مقوله بازرسی و راستی‌آزمایی رژیم تصویب شده و رژیم هم آن را قبول و امضا کرده است در این سندها و قطعنامه، پای آن بیشتر مهر شده است؛ بنابراین راهی برای رژیم باز نمی‌کند.
در رابطه با عنصر مماشات که شما مطرح می‌کنید، عنصر مماشات، سیاسی است؛ یعنی این‌که شورای حکام مصلحت اندیشی کرده است (و نه فقط شورای حکام، بلکه قبل از آن در توافق 1+5 در برجام هم بوده) که برای این‌که برجام اجرایی شود و پیش برود، ما مسائل گذشته را مختومه کنیم و برجام را پشت آن متوقف نکنیم. این، آن جنبه سیاسی موضوع است که البته کار نادرستی است. مقاومت ایران گفته است که شما نمی‌توانید قطعنامه‌ها را نادیده بگیرید و از این جور امتیازها به رژیم بدهید. ضمن این‌که در وضعیت ضعیف این رژیم، امتیازات بسیار بیشتری هم می‌شود در خارج از سیاست مماشات از آن گرفت. بنابراین، این خطای مماشات هست، ولی موفقیت برای رژیم نیست.
مجری: آیا این جنبه‌های مماشات‌گرانه که روی آن تأکید می‌کنید ارزیابی ما را از زهر اتمی برای رژیم مخدوش نمی‌کند؟
محمدعلی توحیدی: به هیچ وجه؛ زهر اتمی موضوعی است در کارزار و جنگ بین رژیم و مقاومت؛ یعنی رژیم یک استراتژی و سیاستی را که اساساً دستیابی به بمب اتمی بوده برای تضمین بقای خودش اتخاذ کرده است. مقاومت در مقابل این سیاست، کارزار و جنگ و رویارویی با رژیم داشته است و این سیاست را افشا کرده و مجبورش کرده است که زهر بخورد؛ یعنی از این سیاست دست بردارد و در پیشبرد آن متوقف بشود. رژیم زهر را خورده است و هر میزان هم که با آن مماشات کنند، قادر به جبران آن شکست و واگشت در دستگاه خودش نیست. ضمن این‌که در روند و کشاکش اوضاع، این موضوعات به جامعه کشورهای غربی و حتی جامعه ایران منتقل می‌شود. زیر ضرب فشار اجتماعی و زیر ضرب فشار سیاسی که در خارج هست، ناگزیر محدوده مماشات هم تنگ‌تر می‌شود. شما الآن می‌بینید که در کنگره آمریکا، کشورهای اروپایی و قسمتهای مختلف، هرکس که به قلب قضیه نگاه می‌کند، به مماشات با رژیم انتقاد و اعتراض دارد. در نتیجه، اینها نمی‌تواند تأثیری بر زهر خوردن رژیم بگذارد. بنابراین، این واقعیت وجود دارد که آنها می‌توانند با قاطعیت بیشتر رژیم را به نفع مردم ایران، به نفع جامعه ایران و به نفع صلح جهانی بیشتر عقب بنشانند، ولی در صحنه سیاسی به‌دلیل مماشات این کار را نمی‌کنند. ولی این، به هیچ‌وجه به‌معنای مخدوش کردن موضوع زهر خوردن رژیم یا شکست استراتژیکی رژیم در بمب‌سازی نیست.