۱۴۰۳ فروردین ۸, چهارشنبه

«درجه یک بودن فلسطین!»؛ سرپوش کدام فلاکت خامنه‌ای؟

                         جنگ‌افروزی در منطقه

خامنه‌ای در پیام نوروزی خود، «مسألهٔ فلسطین و غزه» را «مسألهٔ درجهٔ یک!» خواند و گفت: «مقاومت در غرب آسیا امروز مسألهٔ اساسی است!». سؤالی که برای مخاطب پیش می‌آید این است که چطور فلسطین و غزه به‌عنوان یک کشور عربی در خاورمیانه می‌تواند مسألهٔ درجهٔ یک، خامنه‌ای و ولایت ورشکستهٔ او در ایران باشد؛ آن‌هم در شرایطی که عالم و آدم می‌دانند که مسألهٔ یک این حکومت به‌دلیل قیامهای پی‌درپی و وجود یک آلترناتیو مشروع و معتبر، مسألهٔ «بودن یا نبودن» است.

از قضا جان کلام در اینجاست. اگر گردو غبار ناشی از تاکتیک نعل‌وارونه زدن او را کنار بزنیم، درخواهیم یافت که خلیفهٔ ارتجاع انگشت روی مسألهٔ اصلی گذاشته است. «مسألهٔ اصلی و اساسی» همان خطر سرنگونی است.

او و نظامش برای به محاق بردن یا دست‌کم به عقب انداختن این خطر عاجل، تنها راه چاره را در برافروختن جنگی دیدند که سوخت‌بار آن زنان، کودکان، جوانان، سالمندان و در یک‌کلام نفوس بی‌گناه مردم غزه و فلسطین است.

خامنه‌ای برای انحراف اذهان از شرایط انفجاری داخل ایران درست همان روشی را تقلید کرد که خمینی در جنگ ویرانگر ۸ ساله با عراق مورد استفاده قرار داده بود. خمینی برای سرکوب نیروهای انقلابی و به دست گرفتن مهار اوضاع به جنگ انحرافی با عراق نیاز حیاتی داشت؛ به‌همین دلیل می‌گفت:

«هر روز ما، در جنگ برکتی داشته‌ایم، که در همه صحنه‌ها از آن بهره می‌جوییم، ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر می‌کنیم، جنگ ما، جنگ حق و باطل است و تمام‌شدنی نیست».

با گذشت ۳۶سال پس از جنگ با عراق، این حرفهای احمد علم‌الهدی مهر تأییدی بر نیاز خامنه‌ای به جنگ‌افروزی در غزه است:

«غزه باعث تحولی شد که تاریخ را عوض کرد و آبروی آمریکا و استکبار در مقابل همه ملتها و انسان‌ها حتی انسان‌هایی که به آنان وابسته بودند و امید داشتند نیز رفت».

«تعویض تاریخ!» همان کد اعتراف به نیاز خامنه‌ای برای برون‌رفت از خطر سرنگونی است؛ اما آیا خامنه‌ای توانست با این به‌اصطلاح تعویض تاریخ [بخوانید تعویض جبهه]، از بن‌بست‌های همه‌جانبهٔ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در دوران سرنگونی مفری بجوید؟

وقایع تاریخ معاصر ایران نشان می‌دهد که خمینی قصد نداشت جنگ را به پایان برساند (۱). او که بی‌وقفه در تنور جنگ می‌دمید و مدعی بود تا خشت آخر خانه‌های تهران به آن ادامه خواهد داد، ناگهان با شعار «امروز مهران، فردا تهران» مجاهدین در منطقهٔ عمومی مهران روبه‌رو شد و دریافت که جنگ را باخته است.

دجال بزرگ ناچار شد بگوید غلط کرده و برای حفظ «اوجب واجبات» جام‌زهر آتش‌بس را سر می‌کشد.

البته او نگفت علت غلط‌کردم ناگهانی‌اش چه بوده است ولی دیگران آن را لو دادند. به‌عنوان نمونه، پاسدار محمد اسماعیل کوثری، از فرماندهان سپاه بعدها گفت:

«دشمنان، توطئه‌های واقعاً گسترده‌یی را طرح‌ریزی کرده بودند، چون منافقین قبل از عملیات فروغ جاویدان. در مهران، عملیاتی به زعمِ خود موفقیت‌آمیز انجام داده بودند؛ و شعارِ ”امروز مهران فردا تهران“ را هم یکی دو ماه قبل، مطرح کرده بودند. بنا بر این با در اختیار گرفتنِ انواع سلاحهای سنگین و نیمه‌سنگین هم‌چون نفربر و غیره، خود را سازماندهی کرده بودند. پذیرش قطعنامه از سوی حضرت امام، تمام این توطئه‌ها را خنثی کرد!» (روزنامهٔ جوان. ۱۹تیر ۱۳۸۷)

اکنون نیز خامنه‌ای نتوانسته است نتایج بلندمدت و استراتژیک جنگ‌افروزی در غزه را درو کند. شکست مفتضحانه در نمایش انتخابات بهترین شاخص این فلاکت بود. بی‌تردید اگر مانند دوران جنگ ۸ ساله با عراق آلترناتیو دموکراتیک و مشروع این حکومت دست به سلسله‌یی از اقدامات بازدارنده و افشاگرانه نمی‌زد، خامنه‌ای می‌توانست موفقیت‌های مقطعی و زودگذر جنگ‌افروزی در غزه را به موفقیت‌های بلندمدت گره بزند ولی فعالیت‌های روشنگرانهٔ مقاومت ایران علیه مطامع تروریستی این رژیم در منطقه، باعث شد تا کد «سر مار» جهانی شود. به‌موازات آن، عملیات اختناق‌شکن کانون‌های شورشی نگذاشت جامعه از تب و تاب بیفتد.

جنگ در غزه، خطر سرنگونی را دور نکرد، باعث ایجاد فلاکت‌های دیگری برای فاشیسم دینی شد. اکنون خامنه‌ای در ابعاد دیگری با خطرهای بالفعل دیگر در سال شورش و قیام مواجه است. آیا این یک باخت استراتژیک نیست؟

 پانوشت: ــــــــــــــــــــــــــــ

(۱) خمینی در بارهٔ ادامهٔ جنگ آن‌چنان بی‌دنده و ترمز بود که هاشمی رفسنجانی در این مورد گفت:

«امام در مورد ادامه جنگ قاطع بودند و اجازه نمی‌دادند حتی به‌گونه‌یی بحث شود که کوچکترین تردیدی در جامعه و نیروها بروز کند و اهداف جنگ را به‌گونه‌یی اعلام می‌کردند که مردم خودشان را برای جنگی طولانی مدت، آماده کنند... خودم در دیدارهایی که با ایشان داشتیم کوچکترین نرمشی از امام ندیدم. در همان زمان که همه شعار ”جنگ جنگ تا پیروزی“ می‌دادند، امام ”جنگ تا رفع فتنه“ را مطرح کردند» (روزها و روزگاران سخت؛ جنگ ایران و عراق به روایت فرماندهی عالی جنگ. دفتر اول. عباس بشیری)