پیش بهسوی عصر خجستهٔ برابری
تکامل وقایع و واژهها
وقایع ماندگار و تاریخی، مانند واژهها در مسیر زمان رشد میکنند. چه کسی تصور میکرد واژهی «آزادی» از مبارزات اولیهی بشر برای تأمین مایحتاج زندگی، به مبارزه برای حق تعیین سرنوشت و تعالی اندیشه و روان انسان بالغ شود و عمومیت اجتماعی بیابد؟ واقعهی ۸ مارس هم چنین مسیری را در تکامل معنای مبارزات زنان و خواستههای صنفی، اجتماعی، حقوقی و سیاسیشان طی نموده است.
سپیدهدم یک مسیر تا ۸ مارس
روز ۸ مارس ۱۸۵۷ میلادی در شیکاگو و نیویورک، زنان کارگر کارگاههای پارچهبافی و لباسدوزی به خیابانها هجوم آوردند تا «افزایش دستمزد، کاهش ساعت کار و بهبود محیط و شرایط کار» را طلب کنند. این سپیدهدم طلوع مسیر مبارزات نسل به نسل زنان جهان تا هماکنون شد. سرکوب و ضرب و شتم پلیس، اولین پاسخ نظمی استثمارگر بود. زنان در نخستین طلیعهی خروش علیه استثمار، به خواستههایشان نرسیدند؛ اما دانه و بذر رشدیابندهی یک واقعه [روز جهانی زن] تکثیر شد و تکامل تدریجیِ یک آرمان بالنده[آزادی و برابری] در دفتر زمانهها ثبت گردید و تا هماکنون در پیشروی بوده است.
گرامیداشت آن بذری که سال ۱۸۵۷ با رنج و شکنج زنان افشانده شد، سال ۱۹۰۷ با تظاهرات عظیم زنان، به روز ثابت یادآوریِ رهایی از استثمار طبقاتی و جنسی بالغ گشت؛ روزی که نسلهای جدید زنان در طول زمان، آن را رشد داده و از مطالبات صنفی، به خواستههای حقوقی و اجتماعی و سیاسی تکامل بخشیدهاند.
۸ مارس؛ یک زنگ بیداری، یک ناقوس هشدار
اینک سالی و روزی نو در نکوداشت «روز جهانی زن» فرامیرسد. نکوداشت یک آرزوی مشترک برای پایان بخشیدن به یک رنج مشترک. روز ۸ مارس، همیشه یک زنگ بیداری توأم با ناقوس هشدار است. یک ایستگاه برای توقف و تفکر: چرا نابرابری؟ چه باید کرد؟ مسؤلیت انسانی و اجتماعیِ ما با توجه به شناخت این مسیر طولانی، چیست؟
گره خوردن سرنوشت زنان با سیاست
نخست این ناقوس هشدار را بشنویم که در جامعهیی که برابری زنان و مردان محقق نگشته، دم زدن از آزادی، جز زینت بخشیدن و رنگ و لعاب دادن زنجیرهای نابرابری، سرکوب، تبعیض و بهرهکشی نیست. آزادی، یک جامعیت انسانی و اجتماعیست؛ بیهیچ استثنائی.
بنابراین سرنوشت زنان با سیاست ــ اصلیترین چالش آزادی و برابری و دموکراسی ــ گره خورده است. چرا؟ زیرا عرصهی سیاست، پهناوریِ کشاکش منافع دولتها، قدرتهای سیاسی و کارتلهای اقتصادیست. زیرا یکی از موانع اصلی آزادی و برابری و دموکراسی، سلطهگری و تمامیتخواهیِ دیکتاتوریهاست.
۸ مارس؛ مشت افشاگر و روشنگر بر دیوارهای قدرت و استثمار موارد فوق مانعاند و این موانع همواره ترجیح دادهاند و هنوز برایشان مرجح است که:
دیکتاتوریهای پشتاپشت برای مردمان، تکلیف و سرنوشت تعیین کنند،
ناآگاهی به حقوق بنیادین صنفی، اجتماعی، سیاسی و منشور حقوق بشر استمرار یابد،
فقر، مستمندی و مسکنت، شیرهی جان زنان و مردان را بگیرد تا توان، انرژی، استعداد و فکر آنان را به زنجیر بکشند،
سلطهی مردسالاری و اندیشهی بهرهکشیِ جنسیتی، تضمین تداوم قدرتهای سیاسی و مراکز تصمیمگیری برای چگونگیِ زندگی زنان باشد؛
و با همهی اینها انگیزهی برهم زدن نظم ارتجاعی و استثماری و شورش و قیام و انقلاب را به محاق ببرند و تن دادن ناگزیر به رضا و تسلیم را تحمیل کنند.
چنین است مشخصات دیوارهایی که زنان جهان نسل به نسل و پیوسته در قرنهای متمادی، بر آنها مشت افشاگری و روشنگری کوبیدهاند و میکوبند.
۸ مارس؛ زنان و دیکتاتوریها در ایران
طی سدهها و دهههای متمادیِ سلطهی دیکتاتوریها در ایران، دربارها و آپارتاید مذهبی ـ جنسیتی، اصلیترین نقش را در بهپای داشتن دیوار مانع آزادی و برابری و دموکراسی داشته و دارند.
بیشترین ضریب ترک تحصیل بین دختران ایرانی، محصول سلطهی این دیکتاتوریهاست. خشونت نهادینه شده علیه زنان در ایران آخوندزده، باعث ایجاد بحرانیترین وضعیت زیستی و حقوقیِ زنان در جهان شده است. این وضعیت انفجاری، موجب بالاترین رقم خودکشی زنان ایرانی در جهان شده است. هنوز در قرن بیستویکم، حاکمیت تمامیتخواه و زنستیز ولایت فقیه، به زنان ایران اجازهی برگزاری تجمع مستقل ۸ مارس را نمیدهد. زنان ایران از امتیازات و حقوق برابر با مردان در تمام زمینههای صنفی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی محروم هستند و طبق عقیده و سیاست حاکمیت، بالاترین امتیاز ــ و حتا هویت انسانیشان ــ خانهداری، فرزندپروری و همسرداری محسوب میشود!
اینگونه، نظام تکیهداده بر ولیِ شقی، پرتگاه ارزشهای انسانی و سقوط جلوههای امیدبخش زندگی در پیشگاه زنان و مردان و فرزندان ایرانزمین شده است.
با ۸ مارس؛ قدمبهقدم به سوی تشکلگرایی
تحقیقات آموزشی و بررسیهای اجتماعیِ دو دههی اخیر گواهی میدهند که زنان ایران بهدلیل تسلیم نشدن به حاکمیتی زنستیز و قرون وسطایی، به سطح بالایی از آگاهی دست یافتهاند. این سطح از آگاهی و پیشرفت، همواره با بنبستهای تشرع و قانونی و دیوارهای سرکوب و استثمار روبهرو میشود و به تغییر کلان اجتماعی و سیاسی نمیانجامد. تداوم این کشاکش همواره به رنج بیشتر زنان از یکطرف و به عزم جزم و ارادهی آنان برای برداشتن دیوارهای بنبست و سرکوب از طرف دیگر منجر شده است.
از اینرو مبارزات زنان ایران از مشروطیت به اینسو، قدمبهقدم به تشکلگرایی صنفی و سپس هدفمندی اجتماعی و سیاسی در نفی دیکتاتوریهای سلطانی، سلطنتی و فقاهتی روی آورده است.
ثبت اسناد پیروزی زنان
مقاومت حماسی و پایداریِ ستایشانگیز زنان و دختران در شکنجهگاههای نظام آخوندی و در مصاف با درندهخوییهای بازجویان و پاسداران از دههی ۶۰ تا کنون، حضور پیشتاز زنان و دختران در قیامهای دو دههی اخیر ایران، نقش رهبری زنان در شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق ایران، سندهای عینی و تجربیِ پیروزی زنان بر سلسلهی دیکتاتوریها در ایران هستند.
بدین سبب است که دایناسورهای بازآمده از قرون مادون تمدن بشری در هیأت «جمهوری اسلامی»، از پتانسیل و نیروی بالقوهی زنان ایرانزمین برای بر هم زدن نظم کهن ارتجاعی و استثماری، در هراس و وحشت به سر میبرند. هماینک نقش بیبدیل زنان در تحقق سپیدهدم خجستهی آزادی و برابری، کابوس بزرگ این دیکتاتوریِ توتالیتاریستی شده است.
خجستهباد روز جهانی زن در آستانهی عصر نو
اکنون زنان ایران و جهان از تاریخ وقایعنگاری ۸ مارس گذشتهاند و به تاریخ اندیشندهگی و مسؤلیتپذیری برای پالایش جهان از تفکر جنسیتی بهمثابه ضرورت بنیادین و مبنای تغییر بهجانب آزادی و برابری رسیدهاند. مبارزات و پایداری و روشنگریِ آنان، جهان ما را به سوی عصر خجستهی دگرگونیِ عظیم تاریخی در امر برابری سوق داده است. بهراستی بازندهگان چنین جهش تکاملی، کدامین نهادهای سیاسی ــ عقیدتیِ قدرت و استثمار هستند؟
پیوست:
شمایی از تاریخچهی روز جهانی زن و موقعیت کنونی زنان
روز ۱۹ مارس ۱۹۱۱ شهرهای آلمان، اتریش، سوییس و دانمارک مملو از زنان شد. آنان با نواختن مارش، این شهرها را به لرزه درآوردند و مطالبات زنان در ۸ مارس ۱۸۵۷ را فریاد زدند. این تظاهرات رویدادهای سیاسی و اجتماعی اروپا را تحتالشعاع قرار داد و موجب برگزاری کنفرانسهای متعدد پیرامون مسألهی زنان شد. دو سال طول کشید تا دبیرخانهی بینالمللی زنان ــ یکی از نهادهای انترناسیونال دوم ــ روز ۸ مارس را بهعنوان روز جهانی زن تصویب و اعلام نمود؛ اما هنوز این مراسم و مصوبات آن جهانی نشد.
مبارزات زنان قریب ۶۰ سال با برگزاری تظاهرات و کنفرانسهای متعدد ادامه یافت. این مبارزات از دو جنگ جهانی در ۱۹۱۸ و ۱۹۴۵ هم عبور کردند تا سازمان ملل متحد در سال ۱۹۷۵ روز ۸ مارس را بهعنوان «روز جهانی زن» تصویب کرد. این مصوبه تمام دنیا را مخاطب این روز قرار داد تا هر دولت و ملتی مسؤلیت و نقش خود را برای تحقق آزادی و برابری ایفا نماید.
از سه دههی پیش تا کنون که ارتباطات، شبکهیی جهانی شده، مبارزات زنان نیز شتاب گرفته و همبستگی زنان برای رهایی و برابری، جبههی به وسعت کرهی زمین را در بر گرفته است. اکنون هزاران تشکل و جامعهی مستقل زنان در برابر دولتها و نهادهای قدرت و استثمار، صفآرایی کرده و به موقعیتهای سیاسی، حقوقی، علمی، فرهنگی، ادبی و تصمیمگیری دست یافتهاند. اکنون زنان، نویددهندهگان تصدی قدرت سیاسی و اجتماعی برای تغییر جهان شدهاند.