فروپاشی اقتصادی
.یک ماه پیش آخوندمصباحی مقدم که درس اقتصاد هم خوانده است و عضو مجلس بوده و حالا هم در مجمع تشخیص مصلحت برای نظام ولایت فقیه، رئیس کمیسیون امور زیربنایی و تولیدی است، شناختش را از کشور چین به رخ کشید. وی گفته بود اگر چینیها پیشرفت کردهاند بهخاطر قناعت در خوردن غذا بوده است. «آنها به یک یا ۲ وعده غذا در شبانه روز اکتفا میکنند!». پس از آن دروغگویی بود که بسیاری در برابرش موضع گرفتند و اظهار داشتند اگر چین پیشرفت کرده بهخاطر برنامههای توسعه شتابانی بود که به درستی اجرا شد و طی ۴دهه ۸۰۰میلیون نفر از زیر خط فقر خارج شدند و همین چند سال پیش بود که پایان فقر مطلق در آن کشور جشن گرفته شد. در حالی که برآوردها نشان میدهد که دست کم ۳۰میلیون ایرانی زیر خط فقر گرفتار شدند که یکسوم شان در طی یک دهه گذشته به این وادی پرتاب گردیدند و حالا صحبت از خط حیات است که نان شب هم برای کثیری از هموطنان مسألهٔ فوری است.جالب آن که آمارهای رسمی نشان میدهد: «سرانه مصرف گوشت (قرمز، طیور، ماهی) در ایران سالانه ۳۴ کیلو است و در چین بیش از ۶۰ کیلوگرم. یعنی مردم چین فقط در فقره گوشت، بیشتر از ایرانی ها میخورند و حال بماند رکورد جهانی دورریز غذا در چین...»! (انتخاب۵تیر۱۴۰۲)
مردم کره شمالی ۵ کیلو بیشتر از ایرانیها گوشت میخورند!
از چین بگذریم و به کره شمالی بنگریم که مانند رژیم آخوندی یک کشور منزوی و قحطی زده است و میگویند مردمش وضعیت خرابی دارند و... اما دریغ و افسوس که آنها هم وضعشان از مردم ستم دیده ایران بهتر است.
به گزارش سازمان خوار و بار و کشاورزی سازمان ملل متحد (فائو) سرانه مصرف گوشت قرمز سالانه هر فرد در غنا ۹، گینه ۵.۶، نیجریه ۵.۸، هندوستان ۵.۳، عراق ۸.۷، تانزانیا ۱۰ کیلوگرم، یمن با ۶.۱۴ و کره شمالی ۸.۱۰ کیلو گرم است که نشان میدهد آمار مصرف گوشت قرمز در کره شمالی، تانزانیا و عراق و ...از ایران بالاتر است.
«در گزارشی که مرکز پژوهش دانشگاه صنعتی شریف منتشر کرد نشان میدهند درصد خانوارهایی که در یک سال گذشته گوشت قرمز مصرف نکردهاند به ۵۸درصد در سال۱۴۰۰ رسیده است. یا به عبارت سادهتر حدود ۴۹میلیون نفر در یک سال هیچ گوشت قرمزی نخوردهاند» (فراز ـ ۲۴تیر۱۴۰۲)
در تأیید این آمار باید بهگفته مسعود رسولی، دبیر انجمن صنعت بستهبندی گوشت و مواد پروتئینی کشور اشاره کرد که گفت: «مرکز آمار ایران سرانه مصرف گوشت قرمز در سال را ۴ کیلو گرم در سال به ازای هر نفر اعلام کرده است. اما آنچه واقعیت دارد چیزی حدود ۳ کیلو گرم است که باید گفت این آمار برای هر جامعهیی نگرانکننده است» (آرمان ۱۸مرداد۱۴۰۱)
فروپاشی اقتصادی از رگ گردن به ما نزدیکتر است
بحرانهای اقتصادی فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران فراتر از نخوردن گوشت و خالی بودن سفره مردم ایران است. نبود آب آشامیدنی و گران شدن نان و قسطی خریدن آن و کانتینر خوابی و بیکاری و فلاکت میلیونها تن از ایرانیان مصیبت دیده، خوردن گوشت را لاکچری نموده است. تنها باید چشمانداز فروپاشی اقتصادی این رژیم را انتظار کشید که مورد قبول باندهای غالب و مغلوب هم واقع شده است.
جعفرزاده عضو سابق کمیسیون برنامه و بودجه مجلس آخوندی با اشاره به دروغ بودن آمارهای دستکاری شده دولت و از جمله آمار تورم اذعان میکند که این آماربازیها نمیتواند واقعیت را پنهان سازد. اینکه دولت پایه سال مالی تورم را از ۱۳۹۵ به سال۱۳۹۹ تغییر دهد تا از این طریق نسبت درصد تورم را کاهشی نشان دهد راه به جایی نمیبرد. وقتی یخچال و سفر مردم خالی است سخن گفتن از قطار پیشرفت نتیجهیی غیر از راه رفتن بر روی اعصاب مردم ندارد. او میگوید: «از این جهت گفته میشود شیرازه اقتصاد از هم پاشیده شده که این حجم از نقدینگی، چاپ اسکناس و تورم، منجر به این شده که فروپاشی اقتصادی از رگ گردن به ما نزدیکتر است» (گسترش نیوز۷مرداد۱۴۰۲).
واقع امر این است که این مهرههای رژیم آخوندی تا از پشتپرده ورشکستگیها و فروپاشیها خبر نداشته باشند اینگونه دست به افشاگری نمیزنند. وقتی یک عامل دست چندمی نظیر جعفرزاده میگوید: «رئیسی و تیم اطرافش صداقت، تقوا، درستی، اخلاق و ادب ندارند» و یا «افرادی که آمدند وعده دادند ۳ روزه بورس را درست میکنند، مردم را به خاک سیاه نشاندند»، مقدمهای است تا اعتراف کنند: «رئیسی تسلطی بر اداره کشور و اقتصاد ندارد، شیرازه اقتصاد کشور از هم پاشیده شده است و احتمالاً در نیمه دوم سال شاهد انفجار قیمتها خواهیم بود».
معنی اعداد چیست؟
حال باید پرسید وقتی نیمی از مردم توان خرید گوشت ندارند برای خامنهای و مافیای غالب چه معنایی دارد. وقتی نان گران میشود و قسطی تهیه میشود چی؟ معنی اندام فروشی و رحم اجارهای چیست؟ همین مهره رژیم آخوندی میگوید: «دولتمردان شناختی از اعداد ندارند و نمیداند یک درصد چه تبعاتی به همراه دارد و یا ۲درصد یعنی چه؟ در حقیقت آنها اندازه اعداد را بلد نیستند که این برای کشور فاجعه است»
البته که فاجعه را باید به پایان برد. و آن وقتی است که جوانان آگاه این میهن ریشهٔ فاجعه را از زمین ایران برمیکنند.