پس از گذشت بیش از دو هفته از برگزاری کهکشان مقاومت ایران در پاریس همچنان باید که در باره ابعاد این رویداد تاریخی که موجب ناباوری و شگفت زدگی نه تنها دوستان مقاومت بلکه دشمنان و همچنین سبب سوزش و داد فغان رژیم و مزدورانش و سکوت شرم آور و تقلا های ابلهانه اضداد مقاومت برای بی اهمیت جلوه دادن آن شده، بیش از این نوشته شود. آنچه که در روز ۱۰ تیرماه ۱۴۰۲ برابر با ۱ جولای ۲۰۲۳ اتفاق افتاد، برگ دیگری بود افزون بر صفحات کتاب وزین تاریخ مقاومت خونین مردمی ایران در برابر رژیم جنایتکار آخوندی. روزی به یاد ماندنی در یاد و خاطره و ثبت و ضبط در حافظه جمعی آنهایی که سودای آزادی میهن خود را در سر دارند.
پایان آنچه که در این روز رقم خورد، در سالگرد حماسه تاریخی ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰، قرار بود که از همان ابتدا و پیش از آغاز آن، با بند و بست و تلاش های مذبوحانه عوامل استعمار و ارتجاع به شکست بیانجامد، محاسبه ای بلاهت بار که بار دیگر عزم و جزم مجاهدین برای ممکن ساختن غیر ممکن ها را به رخ دوست و دشمن کشاند.
نگاهی به ۱۰ ماه پیش:
شروع قیام اخیر، کشته شدن مهسا، ژینا، امینی زن جوان کرد ایرانی بدست جانیان حاکم بود که بیش از این نمی خواست تا تن به قانون زن ستیز حجاب اجباری و خفت پوشش بدهد.
با مرگ مهسا آتش زیر خاکستر خشم مردم دوباره زبانه کشید و شعله های آن فروزان تر شد.
رژیم جهل و جنایت آخوندی که سرنگونی محتوم خود را در دسترس دیده بود، توانست در داخل با سرکوب شدید، دستگیری، کشتار و اعدام، قیامی را که در ابتدا با "نه" گفتن به هرگونه نابرابری و تبعیض جنسیتی اوج گرفته بود بار دیگر به وقفه بیاندازد و در خارج کشور با ورود عوامل خود همراه با موج سواران و یک مشت کلاش سیاسی که تا آن زمان و طی این سالها که پیشینه سیاسی و مبارزاتی شان تماما خالی از هیچ بود، اتحاد و همبستگی شور انگیز ایرانیان خارج را به افتراق و نهایتا خواست و هدف قیام برای سرنگونی را به بیراهه بکشاند.
مهمترین هدفی که رژیم و عواملش خام خیالانه همراه با بقایای سلطنت مدفون در خارج دنبال میکردند، از دور خارج کردن مقاوم ترین و پایدار ترین هماورد رژیم و تنها آلترناتیو مشروع، شورای ملی مقاومت ایران با محوریت سازمان مجاهدین خلق بود.
این هرگز یک امر تصادفی نبود که کر مشترک آنهایی که سعی داشتند تا سوار بر موج قیام و با تشکیل ائتلاف های کشکی و پوچ، خود را در جایگاه رهبری قیام در خارج از کشور بنشانند، مهمل بافی و تکرار اراجیف و باز نشخوار اتهامات وزارت اطلاعات طی بیش از ۳۰ سال گذشته علیه قلب تپنده مبارزه و مقاومت، یعنی مجاهدین، بود.
گفتند و نوشتند و هرزه گویی و یاوه سرایی کردند که مجاهدین هیچ پایگاهی در ایران ندارند و نزد مردم منفورند. این قیام، پایان کار مجاهدین است، چرا که بازنده اصلی این قیام در خارج کسی نیست بجز مجاهدین.
هر حاج پسری و ننه قمری برای مجاهدین لغز دموکراسی خواند، تعرض کلامی و فحاشی آخوند پسند را حق آزادی بیان دانستند و عفریته های مرگ آشکارا فرمان به نابودی مجاهدین دادند.
یکی در اوهام بچه شاهی خود پرسه می زد و در خواب و رویای بازگشت و برآمدن از زباله دان تاریخ سیر می کرد، یکی هم در توهم حمایت چندین هزار نفر به اعتبار دادخواهی به کژ راهه سیاست رفت و غنچه نشده پرپر شد، دیگری که هم نشان از شیخ داشت و هم برای بچه شاه عشوه شتری و غمزه خرکی می آمد و چند وصله نا چسب دیگر سلبرتی که بعد از چهل سال عافیت طلبی و گوشه گیری و زندگی بی دغدغه، شده بودند مامور و کارگزار و آلت دست لابی های شناخته شده رژیم تا به ظن خود مانع و سدی شوند در برابر مقاومت خونین و پایدار.
اما آنچه که دنیای سیاست در روز ۱۰ تیر شاهد آن بود، فراتر از یک اتفاق مرسوم هر ساله در بزرگداشت حماسه تاریخی ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ ، پند و عبرتی بود به کوتوله های سیاسی و جیره خواران شاه و شیخ و موج سواران رویا پرداز و مترسک های سر جالیز ، که پس از مدتی کوتاه چهره واقعی و پوشالی آنها برملا شد، و آن پسمانده های سلطنت جنایت و خیانت و فساد و نماد دیکتاتوری که هدف سرنگونی از قیام مهسا را در مسلخ باز تولید استبداد و هوس بازی های قدرت طلبانه خود قربانی کردند و سر یک بزنگاه و فرصت تاریخی، برای دفع خطر سرنگونی و برای حذف آلترناتیو واقعی و از هم گسستن و افتراق و نه اتحاد و یکپارچگی، دکان دو نبش آلترناتیو سازی توخالی در راستای امیال رژیم آخوندی باز کردند و مانند زالو صفتان خود را بر پیکر خونین چهار دهه مبارزه مردم چسباندند تا به امید واهی خود رشد کنند اما با نقش مخرب خود چیزی جز سر شکستگی و حقارت و بی بضاعتی نصیبشان نشد.
باری آنچه که در گردهمایی ۱ جولای ۲۰۲۳ روی داد به ضرس قاطع، عبور از هرگونه شارلاتانیسم و کار چاق کنی سیاسی و غلتک کردن و صاف شدن تمام کسانی بود که تنها دل در گروی گذار از حکومت جهل و جنایت با حفظ ساختارهای اقتصادی و نظامی بسود استعمار و استثمار و ارتجاع و دور باطل بردگی و بندگی زیر یوق و یوغ فره ایزدی و فره کیانی و تضییق حقوق اقوام و عشایر کشور دارند.
این همایش بواقع یک لشکر سیاسی به معنای واقعی کلمه بود و یک قدرت نمایی سیاسی، نه از روی جاه طلبی و یا تمامیت خواهی، بلکه به نمایش گذاشتن اقتدار مقاومتی خونبار بود که ریشه در یک قرن مبارزات آزادیخواهانه علیه دو دیکتاتوری دارد، همایشی تاریخی با حضور پر شکوه اشرف نشانها و نسل جوان مجاهدین، مایه اعتبار و افتخار هر ایرانی وطن پرست و آزادیخواه که به تاسی از رهبران پاکباز خود همواره با قلم و قدم و درم، حاضر، حاضر، حاضر در هر رزم و نبردی هستند تا مانع از آن شوند که بار دیگر حاصل مبارزه صد ساله مردم میهنمان برای آزادی و دموکراسی و حق حاکمیت آنها بدست خائنان و جنایتکار ان دو دیکتاتوری "شاه و شیخ" به یغما برده شود و حضور بیش از ۵۰۰ نفر از سیاستمداران پشتیبان و حامیان مقاومت از پنج قاره جهان و حمایت قاطع آنها از برنامه ۱۰ ماده ای خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران و نفی هر شکلی از دیکتاتوری، سیلی سرخی بود بر بنا گوش کسانی که این سالها با تاراج پولهای مردم به مفت خوری و مفت بردن عادت کرده اند و همچنان در بلاهت و حماقت بازگشت دیکتاتوری در عالم خیال و هپروت سیر می کنند.
و حضور بی مانند و شکوهمند "مهر تابان" مردم ایران، پیش رو و پیشقراول کهکشان، با صلابت و اقتدار همیشگی، موجب سرافرازی و مباهات دوست و سبب ساز خواری و نکبت دشمن، بینه و تجلی و نمود عینی "می توان و باید" که با رهبری وی این مقاومت همواره چون ققنوسی از خاکستر حیله و نیرنگ و زخم کین دشمن زن ستیز و ضد بشری، بدون عدول از اهداف با رزم بی امان بر خاسته تا حیله و کارشکنی های استعمار و ارتجاع را بر سر خود آنها خراب کند و هیچ تضادی را هم برای پیش بردن و به سر منزل مقصود رساندن و پیروزی محتوم خلق علیه جبهه ضد خلق برسمیت نمی شناسد و این همانا رمز ماندگاری و پایداری مقاومتی است که توانسته با فرسنگها فاصله از مدعیان پوشالی و توخالی و آلترناتیو های دست ساز رژیم، خو را بر حق و بدرستی و با لیاقت و کفایت و بی بدیل بر تارک قله مبارزه تاریخی مردم میهنمان بنشاند.
این نه یک ادعا بلکه واقعیتی است انکار ناپذیر که دوست با عشق و دشمن با کین و غضب به آن اذعان دارند و تلاشهای مستمر و جنایات تاج داران و عمامه داران برای نابودی مجاهدین دشمن اصلی خود، بخوبی اثبات و گویای این حقیقت است.
پس از ده ماه هجوم میراث داران جهل و جنایت، فرصت طلبان و موج سواران برای به انحراف کشاندن انقلابی که با خون مهسا دوباره اوج گرفته بود و هجمه افسار گسیخته به مجاهدین با خیال باطل حذف و نابودی آنها از صحنه سیاست، با برپایی شکوهمند این کهکشان همه چیز بر سر جای خود برگشت. پالایش جبهه خلق از ضد خلق و استحکام بیش از پیش آن و اثبات حقانیت مواضع مقاومت با شعار کلیدی "مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر" .
این کهکشان تاریخی، سیلی محکمی بود بر بنا گوش مدعیان بی بته و بی ریشه و جوابی در خور و شایسته به آنهایی که فکر می کردند، می توان بدون یک رهبری شایسته و پاکباز و بدون ضرورت رعایت قانونمندی های مبارزه و بدون داشتن یک ظرف و سازمان و تشکیلات سیاسی و مردمی ریشه دار، منسجم و پایدار و بدون داشتن یک برنامه سیاسی مدون و پلاتفرم بدور از شارلاتانیسم و فریب کاری سیاسی و بدون مرزبندی قاطع با رژیم آخوندی و جناح ها و دستجات درونی آن و بدون عنصر فدا و صداقت و راستی در کلام و رفتار و بدون پرداختن کمترین هزینه تنها با عرض وجود و لفاظی کردن در فضای مجازی و رسانه ای، امر سرنگونی را تحقق بخشید. زهی خیال باطل. و این همان تفاوت ها و خصوصیات بی مانند مجاهدین و مقاومت است که آنها را فرسنگها از بسیاری از مدعیان پیش می اندازد.
تبریک به خالقان کهکشان کهکشانها که شوکت و منزلت مقاومت را در برابر دید همگان به نظاره گذاشتند و افتخار بزرگ دیگری را نصیب خلق در زنجیر خود کردند.
با امید و ایقان به پیروزی
خلق جهان بداند "مسعود رهبر ماست"
رضا محمدی