۱۴۰۲ مرداد ۷, شنبه

عاشورا؛ فدا، رمز بقا

                                  .سخن روز

این روزها تقارن چند سالگرد و رویداد مهم در تاریخچهٔ سرخ‌فام مجاهدین و همزمانی آن با عاشورای حسینی، تأمل‌برانگیز است.

- سالگرد قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال۶۷ که خمینی به‌دنبال زمینه‌سازیهای قبلی با خوردن زهر آتش‌بس و با حکم نسل‌کشی و نابودی جمعی همهٔ مجاهدین سر موضع آن را به‌طور سراسری به اجرا گذاشت

سالگرد خیز انقلابی و متهورانهٔ ارتش آزادیبخش ملی ایران به عمق خاک میهن و پیش تاختن تا دروازه کرمانشاه در عملیات کبیر فروغ جاویدان که نقشهٔ خمینی را برای قفل کردن جنبش مقاومت انقلابی درهم ریخت و لرزهٔ سرنگونی را بر سراپای رژیم انداخت.

-و سالگرد حماسه فروغ ایران در ۶ و ۷ مرداد ۱۳۸۸ که طی آن مقاومت سترگ مجاهدان بی‌سلاح اشرفی هجوم جنایتکارانه مزدوران شقاوت‌پیشه و تا دندان مسلح خلیفه ارتجاع به سرکردگی مالکی و قاسم سلیمانی و رگبار تیر و تبر بر بدنهای بی‌سپر را به یکی از قلل رفیع پایداری پرشکوه اشرف تبدیل کرد و جنبش مقاومت انقلابی را با قیامهای جاری میهن در همان سال۸۸ پیوند زد.

یکی از وجوه مشترک این رخدادها این است که در آنها دشمن غدار و ضدبشر تمام نیروی اهریمنی همدستان خارجی و طمع ورزان استعماری را برای از میان برداشتن و خنثی کردن نیروی مقاومت مردمی بسیج کرده و راه را از هر سو بسته است؛ به‌نحوی که دشمنان خلق و میهن ما هلهله می‌کردند که دیگر کار مجاهدین تمام شد و دوستان نفس در سینه حبس کرده بودند که چه خواهد شد؟

اگر در لحظات نفس گیر این آزمایشها از مجاهدین بپرسید که راز این بن‌بست شکنی و چرخاندن تعادل نابرابر به سود اردوی انقلاب و آزادی چیست و چگونه است که به جای قفل شدن، جبرشکن می‌شوید؟ جوابهایی خواهید شنید که روح و جان کلام آنها از عاشورای حسینی الهام گرفته و پرتوی از آن خورشید فروزان تاریخ انسان را در خود دارد.

مجاهد سربه‌دار «مریم پاکباز» از شهیدان قتل‌عام۶۷ به شکنجه‌گرانش که او را به‌تسلیم فرامی‌خواندند، گفت: «اگر امام حسین در برابر شمر و ابن‌زیاد زانو زد و توبه کرد، من هم در برابر شما توبه خواهم کرد».

مجاهد شهید امیر مهران بی‌غم یکی دیگر از سربداران قتل‌عام۶۷، در نامه‌یی به‌مادرش به‌تاریخ ۱۴فروردین ۶۶ که مصادف با سالروز میلاد امام حسین (ع) بود، نوشت: «در این عرصه الگوی ما بی‌شک حسین و زینب است که چون رابطه‌شان پیوستگی عمیقی با دوران و تاریخ دارد، این‌گونه هنوز بر تارک قله تاریخ چون مشعلی فروزان می‌درخشند».

سمبل زن انقلابی مجاهد اشرف رجوی طی نامه‌یی به‌تاریخ ۳۱شهریور ۶۰ نوشته است: «ما بی‌آن‌که مرعوب این جنایتها و رذالتهای خمینی گردیم در دنبالهٔ سوگند تاریخی زینب، با قلبی سرشار از کینه و خشم، کینه و خشمی برآمده از خون شهیدانمان سوگند یاد می‌کنیم... تا پیروزی نهایی و حاکمیت خلق دست از مبارزه برنداریم و تا سرود فتح و پیروزی را در گوش کودکان این آب و خاک سر ندهیم از پا ننشینیم و در این راه جز به‌انتقام تاریخی که زینب قهرمان نوید آن را داده، نیندیشیم».

مسعود رجوی در زیارت قتلگاه امام حسین در کربلا گفته است: «یا اباالشهدا آنچه جوشید از این نقطه و از این مکان جوشید، هر چه بود درس آزادگی بود. دوران ما دوران بی‌اثر بودن و درهم شکستن بسیاری از ایدئولوژیها و خط‌مشی‌ها بود. راستی که در شرایط سلطه دجال خون‌آشامی مثل خمینی چه می‌شد کرد؟... اما تو بودی که به‌کلمه مجاهد خلق محتوا بخشیدی فقط تو، چه خط مشی‌یی جز خط مشی عاشورایی جواب داشت؟... هر چه نظر کردیم و اندیشه کردیم هیچ خط مشی‌ای جز خط‌مشی تو پاسخ نداشت... این بود که به‌ما محتوا و اعتبار بخشید والا چه بودیم؟ نابود و نفرین می‌شدیم» (مسعود رجوی - نوروز ۱۳۶۹).

آری، آنجا که دژخیم تنوره می‌کشد و زندانی دست و پا بسته را بین تسلیم و زندگی ذلت‌بار یا مرگ سرخ مخیر می‌کند و در ظلمات زندان و شکنجه و تعادل‌قوای مطلقاً نابرابر، هیچ کورسوی امیدی از هیچ سو دیده نمی‌شود، این الگوهای جاودان فدا، حسین و زینب و فروغ جاویدان عاشوراست که فضا را روشن می‌کند و راه را نشان می‌دهد.

درس جاویدان عاشورای حسین، به‌مثابه فروغی جاودان فرا راه انسان، این است که هیچ بن‌بستی برای انسانی که آزادی و آزاد زیستن را اراده کرده وجود ندارد. تاریخ نیز گواه مکرر این حقیقت است که تعادل قوایی که ستمگران می‌کوشند آن را لایتغیر و نیروی انسان را مقهور آن جلوه دهند، یک فریب است. این حکم خدا و تاریخ است که خلقهای ستمدیده با نیروی آگاهی و ارادهٔ انسانهای آزادیخواه بر ستمگران پیروز می‌شوند و فرزند انسان از قلمرو اجبار به قلمرو آزادی راه می‌گشاید