چهارشنبه۱۴دیماه،خامنهای در جمع شماری اززنان وابسته برژیم سخنرانی کرد و گفت: «پیشنهاد استفاده از زنان فرهیخته، دانشمند، فرزانه ومجرّب درردههای گوناگون تصمیم سازی وتصمیمگیری کشور، موضوع مهمی استکه ذهن من رانیزمدتهاست مشغول کرده وانشاءالله برای آن راهحلی خواهیم یافت وی درعینحال تأکید کردکه مهمترین و اصلی ترین وظیفه زن ۲نقش مادری و همسری، یعنی نقش خانهداری» است.
خامنهای همچنین گفت: «هیچ زنی در تقدم حفظ جان فرزندش با فلان کار اداری، تردید ندارد. در اهمیت تربیت اخلاقی و ایمانی فرزند نیز تردیدی نیست و چنانچه زن ناگزیر از انتخاب یکی از دو عرصه باشد، خانواده مهمتر است».
خامنهای در سالهای گذشته نیز هر بار که دربارهٔ زنان حرف زده، تأکید نموده که شغل و وظیفهٔ اصلی زن خانهداری و بچهداری است. از جمله:
- «خانهداری فطریترین و مطلوبترین کار برای زنان است»(۸آذر ۱۳۷۲)
- «بعضی خیال میکنند زن کمبودش این است که مشاغل بزرگ و سروصدادار ندارد؛ خیر! مشکل زن این نیست. حتّی آن زنی هم که شغل بزرگی دارد، به یک تکیهگاه مطمئن عاطفی و روحی -که شوهر و مرد اوست- نیازمند است»(۳۰مهر ۱۳۷۶)
- «خانهداری یک شغل است؛ شغل بزرگ، شغل مهم، شغل حساس، شغل آیندهساز»(۱۱اردیبهشت ۱۳۹۲)
فراتر از این سخنان مشمئزکننده، عملکرد رژیم زنستیز ولایت فقیه است که اولیهترین حقوق انسانی زنان را از آنان سلب کرده و بهمنظور سرکوب و تحقیر سیستماتیک زنان و بیرون راندن آنان از صحنهٔ حیات فعال اجتماعی، ۲۷نهاد و ارگان و گشت سرکوبگر ایجاد کرده و بهرغم آنکه شمار دختران دانشجو(به اعتراف خامنهای در همین سخنرانی) بیش از پسران است، اما شمار زنان دانشآموختهٔ بیکار و خانهنشین، بیش از ۶۰درصد است.
اما اکنون چه چیزی این جرثومهٔ ارتجاع و زنستیز را نگران کرده و موجب «مشغولیت ذهن» او شده؟ جواب یک کلمه است: «قیام»! قیامی که در آن زنان نقشی برجسته و پیشتاز دارند؛ زنان و دختران بپاخاسته میهن که از زاهدان تا تهران و از سمیرم و اصفهان تا شیراز و کرمان و از تبریز و مهاباد و سنندج تا اهواز و خوزستان در دانشگاه و خیابان، شعارهای «مرگ بر خامنهای، لعنت بر خمینی» و «چه با حجاب، چه بیحجاب، پیش بهسوی انقلاب» سرمیدهند.
آنچه در ژست متناقض و مضحک خلیفهٔ ارتجاع بهطور خاص جلبنظر میکند، دمزدن تحمیلی و ناگزیر او از حضور زنان «در ردههای گوناگون تصمیمسازی و تصمیمگیری» است و اینکه میگوید این «موضوع مهمی است» که «مدتهاست» ذهنش را مشغول کرده و اینکه به زنان پای منبرش وعده میدهد که «انشاءالله برای آن راهحلی خواهیم یافت»!
این اشتغال ذهنی و به عبارت دیگر «سرگیجه و درماندگی» خامنهای و احالهٔ راهحل آن به «انشاءالله!» نیز نمود دیگری از بنبست و استیصال رژیم قرونوسطایی و عکسالعمل مضحکی در برابر درخشش اجتماعی نقش رهبریکننده زنان در صفوف مجاهدین و جنبش مقاومت است که بیش از ۳دهه است دشمن را زیر ضرب گرفته است. بهنحوی که دامنه و ابعاد آن زنان رژیمی را هم مسألهدار و خلیفه ارتجاع را ناگزیر از چنین ژستها و وعدههای سرخرمن کرده است.
بیچاره نمیداند که با این ماهیت قرونوسطایی و بعد از ۴۳سال زنستیزی و عربدههای یا روسری یا توسری و با وجود ممنوعیت قضاوت و ریاستجمهوری و رهبری برای زنان در قانون اساسی و شریعت آخوندی دمزدن از شرکت زنان در تصممیمگیری، لقمهیی نیست که از گلوی ولایت ارتجاع پایین برود و قطعاً باعث خفگی میشود!
حقیقت امر و آنچه خدا میخواهد این است که سرگیجه خلیفه درمانده در خصوص این موضوع مهم که ذهنش را مشغول کرده با سرنگونی رژیم زنستیز و ضدانسانی با نقش پیشتاز زنان آزاده ایران برطرف خواهد شد!
در اینباره ۲۶سال پیش خانم مریم رجوی خطاب به آخوندهای حاکم گفت: «زنان نیروی تغییرند... شما آخوندها هر چه از تحقیر، ستم، سرکوب و شکنجه و کشتار در چنته داشتید، علیه زن ایرانی بهکار گرفتید، اما مطمئن باشید که ضربه مهلک را از همان جایی خواهید خورد که اصلاً بهحسابش نمیآورید»(سخنرانی مریم رجوی در لندن ـ اول تیر ۱۳۷۵).