درحالیکه قیام۵ماهه سراسری و وضعیت انفجاری جامعه بر روی انبار باروت بحران اقتصادی،رژیم ولایت فقیه رابلرزه درآورده،خامنهای روزدوشنبه۱بهمن درجمعی از وابستگان رژیم، به اعترافهای مهمی دربارهٔ ورشکستگی اقتصادی رژیم مبادرت کرد؛ از جمله:
«فقر و مشکلات محسوس معیشتی»
«دشواریهای زندگی خانوارها»
«بیکاری میلیونها فارغالتحصیل» و «مهاجرت» ناگزیر آنها
«عقبماندگی و تعطیل نسبی مسائل اقتصادی»
«شاخصهای منفی اقتصادی زیاد»
«کسری بودجههای عجیب و غریب»
بیفایدگی تشکیل شورای اقتصادی سران قوا
و...هر یک از این اعترافها، نقیض ادعاهای قبلی خود خامنهای در خصوص پیشرفتهای چنین و چنان رژیم بود که بهاستناد آنها مدعی بود قیامها توطئه دشمنان خارجی برای جلوگیری از این پیشرفتهای نظام است. اگر چه خلیفهٔ ارتجاع در این اعترافات، اشارات مختصر و تعارفآمیزی هم به نقش خودش در بهوجود آمدن بنبست و اوضاع فلاکتبار کنونی کرد، اما جوهر حرفها، فرار بهجلو برای در بردن خودش از آتش خشم مردم ایران بود. در همین رابطه او با شیوهٔ یکی بهنعل و یکی بهمیخ، به «عقبماندگی و تعطیل نسبی مسائل اقتصادی در دههٔ ۹۰» اشاره کرد، اما افزود: «به دلایل مختلف نمیشود همه را منسوب کرد به ضعف مدیریتها» و شگفتانگیز آنکه در بیان این عوامل و «دلایل مختلف» گفت: «مسأله تمرکز کشور بر روی مسأله هستهیی که اقتصاد را شرطی کرد، مؤثر بود».
اما شگفتانگیزتر آنجا بود که در فرار بهجلو مضاعف سیاسی، در این تقسیم تقصیر، سهم اصلی را بهگردن رئیسی و دولت او گذاشت که پروژهٔ خودش برای حاکمیت یکدست حزباللهی بود. خامنهای از جمله گفت: «ما گاهی اوقات تصمیمگیریهای متناقض داریم؛ یک دستگاه یک تصمیمی میگیرد، اعلام میکند، یک دستگاه دیگر خلاف و ضد آن را تصمیم میگیرد، اعلام میکند! هر دو هم در جلسه هیأت دولت دور یک میز مینشینند، این نباید اتفاق بیفتد».
خامنهای همچنین گفت: «بودجه ما متأسفانه دچار مشکلات ساختاری است، این کسر بودجههای عجیب و غریبی که در سالهای مختلف وجود داشته، یکی از مشکلسازترین عوارض مالی کشور ما از لحاظ اقتصادی است، ما این جلسه شورای اقتصادی سران قوا را تشکیل دادیم، برای اینکه این مشکل برطرف بشود، تا حالا هنوز برطرف نشده».
اشاره خامنهای به کسری عجیب و غریب بودجه و اینکه «از مشکلسازترین مسائل برای اقتصاد کشور است»، در حالی است که رئیسی هنگام ارائهٔ بودجهٔ ۱۴۰۲، ادعا کرد که بودجه بدون کسری است.
بهبیان روشنتر، اعتراف به ورشکستگی اقتصادی دولت رئیسی، اعتراف خامنهای به شکست پروژهٔ رئیسی است. از یاد نبردهایم که او در سخنان نوروزی ۱۴۰۱، برگماری جلاد ۶۷ را شیرینی سال ۱۴۰۰ نامید. اما فشار واقعیتها و بنبست و درماندگی همهجانبه، ولیفقیه درهمشکستهٔ ارتجاع را وادار کرده برای دربردن و نجات خودش، در اذعان به شکست دولت دستسازش دست پیش بگیرد تا پس نیفتد.
اگر چه صداهای اعلام شکست دولت رئیسی، اکنون نه فقط از سمت حواشی رژیم و باند مغلوب، بلکه حتی از درون باند غالب نیز بهگوش میرسد؛ صداهایی که بهتدریج به فریاد تبدیل شده، اما بیان این شکست استراتژیک از زبان خود خامنهای، معنای دیگری دارد و طنین آن در درون رژیم، آن هم در شرایطی که قیام سراسری مردم ایران طی بیش از ۴ماه گذشته، نظام را در لبهٔ پرتگاه سرنگونی قرار داده، بحران نظام ولایت را بهمراتب عمیقتر و مرگبارتر میکند.