همیاری با سیما
بیستوهفتمین برنامهٔ همیاری با سیمای آزادی منشوری است که از هر سو به آن مینگری، طیفی از زیباییهای انسانی چشمانت را مینوازد. اگر چه موزیک متن این برنامه، کمک مالی هموطنان در داخل و خارج ایران به سیمای آزادی بود ولی در خلال صحبتهای همیاران، به حقایقی برمیخوریم که شایان تأمل و درسآموزی است. اعتماد به مجاهدین و ایمان به کارکردهای آنان از کجا نشأت گرفته است؟ چرا شیطانسازیهای برنامهریزی شده با خرج پولهای کلان، نمیتوان اعتبار آنان را مخدوش نماید؟
برای پاسخ به این دو سؤال در صحبتهای «آذر» و «بهزاد» درنگ میکنیم.
آذر:
خدا قوت به همگی شما عزیزان و همچنین به خانم مریم رجوی که با ارادهیی پولادین الهامبخش همهٔ ما هستند و اینطور قوی و محکم در برابر دیو خونخوار جوانکش تاریخ ایستاده است. من همیشه در کنار همسرم «بهزاد» برای همیاری از سیمای آزادی حاضر هستم. این بار خواستم جلو بیایم و بهشخصه از شما تشکر کنم؛ زیرا پل ارتباطی بین ما و مردم دربند وطنمان هستید. اگر بتوانم با کمکم ذرهیی از زحمات شما و مادران داغدار و عزیز پرپر شده را ادا کنم.
نفرین بر کسانی که بچههای ما را میگیرند و سلاخی میکنند. مرگ بر کسانی که حکم اعدام جوانها را میدهند. بشکند قلمی که امضا میکند و هزاران نفرین بر آنانی که حلقههای دار را بر گردن جگرگوشههای ما میاندازند.
وای بر این بیرحمی و ستمگری! راستی گناه آنان چه بود؟ آیا مجازات درخواست حقوق طبیعی از سوی یک انسان مرگ است؟ من بارها این سؤال را از خود میکنم و جز درد و رنج پاسخی نمیگیرم.
امیدوارم با کمک شما ایران را آزاد و آباد کنیم و به دور از شاه و شیخ، یک حکومت دموکراتیک بسازیم. من وظیفهٔ خودم دانستم که کمک ناچیزی به سیمای آزادی بکنم. از طرف خودم ۵۰۰۰۰۰دلار میفرستم. میدانم این کمک مانند لیوان آبی است در اقیانوس شرف مردمم، برای آزادی وطنم. اگر شما نبودید نمیدانستیم چطور دین خود را با مردممان ادا کنیم.
بهزاد:
مخصلیم و درود بیکران بر خلق قهرمان ایران و شهدای این خلق، بر مجاهدین خلق ایران و درود بر دلاوران مردم ایران که با ست خالی جلوی یزیدترین یزیدان تاریخ ایستادهاند.
در ارتباط با کمک مالی من نمیخواهم عدد بدهم. عدد محدودیت میآورد. عدد سقفی برای من ایجاد میکند و بعد تصور میکنم که به تعهدم رسیدهام و کاری که میخواستم انجام بدهم، انجام دادهام. مانند یک ترمز عمل میکند. میخواهم بگویم شما هر روز و همیشه روی من حساب کنید. من سقفی برای تعهدم ندارم. شما هر رقم را هر طوری که دوست دارید تعیین کرده و روی من و همسرم حساب کنید. ما خودمان که کسی نیستیم ولی هر چه هستیم در خدمت این مقاومتایم. من هیچ عددی ندارم بدهم. عددی که شما میگویید عدد من است.
من در کمک به مجاهدین حتی نصف ثانیه [به قول انگلیسیها split of a second] به این فکر نکردهام که پولم حیف و میل میشود. از یک تا میلیون دلاری که به دست مجاهدین میرسد خرج مقاومت و سرنگونی میشود. فرق نمیکند که کجا خرج میشود ولی راستا و فلش آن به سمت سرنگونی است. من به مجاهدین اعتماد کامل دارم. وقتی میرزا رضای کرمانی را دستگیر کردند، از او پرسیدند:
کی به تو گفت ناصرالدین شاه را بکشی؟
ـ آقایم
ـ آقایت کیست؟
ـ سید جمالالدین اسدآبادی
میرزا رضا ریش بلندی داشته به او میگویند:
ـ تو هیچ میدانی آقایت الآن دارد به ریشت میخندد؟
میرزا رضا با همان سادگی و نجابت خودش میگوید:
ـ اگر آقایم به ریش من میخندد، حکما ریش من خندهدار است!
او به تمام معنا به رهبریاش ایمان داشته است. اگر من بخواهم از همین صحبت میرزا رضا استفاده کنم، میگویم من با تمام وجودم به مجاهدین اعتقاد و اعتماد صددرصد دارم. مجاهدین خلق، شریفترین، سالمترین، انسانترین و با وجدانترین انسانهایی هستند که من تا حالا دیدهام. بهترین لحظات من زمانی است که یا تلفنی یا حضوری در خدمت آنها هستم.
آذر:
بذری را که شما سالیان با خون شهیدان کاشتهاید الآن دارد به ثمر مینشیند. امیدوارم ریشهٔ شیخ و شاه زده شود و این افعیهای روزگار نابود شوند و ملت ما نفسی به سلامت بکشد.
بهزاد:
به مجاهدین ایراد میگیرند که مسلمان هستند و میگویند از خمینی بدتر هستند. من میخواهم بگویم اگر مجاهدین ایدئولوژی اسلامی نداشتند من سر و کاری با آنها نداشتم. علت هواداری من از مجاهدین از سال۱۳۵۳ منهای عظمت کارهایی که آنها کردهاند، ایدئولوژی اسلامی آنها و اعتقادشان به اسلام است. همسر من روسری ندارد، دخترم ندارد، خواهرم در آمریکا هم ندارد. کسانی که میگویند مجاهدین بهخاطر روسری در بین مردم محبوبیت ندارند، آمارگیری آنها علمی نیست. آنها این آمار را از کجا گرفتهاند. کار آنها مانند تبلیغ خمیردندان میماند. میگویند یک خمیر دندان توسط دکترها تأیید شده است. دقیق میشوی میبینی، دو یا سه دکتر در یک قهوهخانه یا کافیشاپ نشستهاند و میگویند این خمیر دندان خوب است. در این تبلیغ نه آماری از دکترهای دیگر وجود دارد، نه این خمیردندان به آزمایشگاه رفته است. آنهایی که میگویند مجاهدین هوادار ندارند من دوست داشتم بدانم این آمار را از کجا گرفتهاند. چند نفر مانند تبلیغ خمیردندان دور هم نشسته و گفتند مجاهدین هوادار ندارند. اگر مجاهدین مسلمان نبودند، اگر این ایدئولوژی را نداشتند بارها و بارها نابود شده بودند. صلابت سازمان مجاهدین در ایدئولوژی آن است.