خامنهای و مداحان
«شعار مرگ بر خامنهای»، سویهٔ دیگر «شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه» است. این شعار نیز در شعار «مرگ بر خمینی» ریشه دارد؛ شعاری که ملیشیاهای مجاهد خلق در ۵مهر ۱۳۶۰، در بحبوحهٔ وحشیگری ها و بگیر و ببندهای کور پاسداران آن را سر دادند. البته بهایش سخت و خونین بود.
نشانهروی هوشمندانهٔ بت بزرگ
امروز مردم ایران در ادامهٔ سنت مبارزاتی میلیشیا، شعار مرگ بر خامنهای را در خیابانهای شعلهور ایران میخروشند. این شعار نمایانگر تمایل عمومی به استراتژی سرنگونی عمامهداران اشغالگر ایران با آتش و سازماندهی است.
نشانهروی هوشمندانهٔ بیت خامنهای و شخص او از سوی قیامآفرینان، ترفندها و پیشبینیهای سرکوبگرانه را نقش بر آب کرده است. بیت خامنهای، لانهٔ شیطان و نقطهٔ کانونی الیگارشی دینی است. در ادبیات آخوندی به آن «عمود خیمهٔ نظام»! گفته میشود. وقتی عمود فرو افتد، خیمه نیز میخوابد. بهعبارت دیگر، شعارهای مرگ بر خامنهای، باعث تنزل موقعیت خامنهای و شکستن این بت بزرگ در بتخانهٔ نمرودی ارتجاع و جاهلیت شده است.
شکستن این بت، بتسازان و بتپرستان را به تلاطم انداخته و برای چسباندن تکههای آن به هم و برپا کردن دوبارهاش خود را به هر دری میزنند.
پیام این تلاطمها و بر تابهٔ قیام گداختنها و جلز و ولز کردنها این است که بت ولایت فقیه شکسته است. اتاق فکر ولایت خامنهای برای بازسازی یا بازتراشی «بت بزرگ» در بین ریزشیها و خواص یکی از شیوههای «جهاد تبیین»! را توسل به مافیای مداحی دیده است.
مافیایی که اعتراف میکند نود و نه و نیم درصد فحشها و ناسزاهای مردم مستقیم متوجه «بت بزرگ» است (۱).
دیدار ۲۲دی خامنهای با این جماعت را باید در این راستا دید. مداحان برای خامنهای چکار میتوانند بکنند؟
سابقهٔ توجه به مدح و مداحی و کارکرد آن، در راستای پیشبرد اهداف بیت خامنهای، بهطور خاص به دوران جنگ حاکمیت آخوندی با عراق برمیگردد. در آن برهه کارچرخانان جنگ با استفاده از نوحهها و مداحیهای پاسدار آهنگران، کودکان را از مدرسه به جبهههای جنگ کشانده و با تهییج، اغفال و تخدیر و پتو پیچ کردن، آنان را بهعنوان پیشقراولان مرگ، وادار به عبور از روی میدانهای مین عراق میکردند.
این صنعت دجالگری و اغفال، با روی کار آمدن ولیفقیه یکشبه، رونق جدیدی پیدا کرد. علی خامنهای خود یک روضهخوان دو پولی بود و بهخوبی میدانست که از این طریق میتواند روی احساسات اقشار خام و فاقد آگاهی لازم اجتماعی و سیاسی تأثیر گذاشته و آنها در راستای اهداف خود به حرکت درآورد.
کپیبرداری از سبک ترانههای رایج ایرانی و استفاده از آهنگهای بازاری و مهیج و ملودیهای جا افتاده و سوار کردن شعرهای هدفدار و سیاسی روی آنها، به قصد تحریک احساسات و تأثیرگذاری روی نوجوانان و جوانان و جذب آنان به سمت حاکمیت آخوندی، از عوامل رشد مداحی در بیت خامنهای شد.
اشاعهٔ فرهنگ لمپنی و ادبیات نازل و آلوده به جاهلیت و خرافهٔ آخوندی از خصوصیات دیگر این نوع مداحیهای مشمئز کننده است.
سرکوب و لمپنیسم، شانه به شانهٔ هم
بیت خامنهای مرکز فساد، جنایت، غارت و چپاول است. فاسدترین و کثیفترین لات و لوتها، لشکر حفظ خامنهای و رژیمش هستند. تخت ولایت فقیه و منبر ریایی سلطنتش با همین نیروها حفظ میشود. چرخ این نظام، با دست همین لات و لوتهای فاسد میچرخد! همچنان که هیتلر با کمک نیروهای اس اس و شاه با دستیاری کمک افرادی مثل شعبان بیمخ مخالفتها را فرومینشاندند ولیفقیه هم پشتش به امثال شعبان بیمخ گرم است.
مأموریت اصلی مافیای مداحی سازماندهی لباسشخصیها برای سرکوب مردم در حرکات اعتراضی و قیامها میباشد.
تنگناهای دیکتاتور در زیر ضرب قیام
دقت در سخنان ۲۲دی خامنهای، خطاب به مداحان، تنگناهای مرگبار او را در زیر ضرب قیام سراسری و استمرار آن بارز میکند:
«دستور میدهیم، نصیحت میکنیم، استدلال میکنیم، منطق میآوریم، اثر نمیکند چرا؟ برای اینکه فضای عمومی، فضای متناسب عمومی با آنچه که ما خواستیم نیست».
این یعنی چه؟ یعنی تاریخ مصرف واپسگرایان اشغالگر ایران به سر آمده و دیگر برگی در آستین ندارند. خامنهای بهصورتی واضح به شورشگری جوانان ایرانی و سرتافتن آنها از ولایت ارتجاعی خود از یکسو و از سوی دیگر به ناامیدی [اسم رمز ریزش و بیانگیزگی] در بین نیروهای حکومتی اعتراف میکند. مضحک اینکه او از معرکهچرخانان منفور خود در مافیای مداحی میخواهد که این ورق را برگردانند.
«یکی از مهمترین شگردهای دشمن تزریق ناامیدی است، کجا؟ در مهمترین نقطه وجودی کشور یعنی جوانان، جوانان را مایوس کنند، با انواع شیوهها و طرق و شگردها، شما میتوانید درست ضدش عمل کنید»
دخیل بستن خامنهای به مافیای مداحان برای خلاصی از سرنگونی، در حالی است که این مداحان با دیدن صحنههای پرهیبت قیام خود را باختهاند و بهقول آخوند پناهیان شعار مرگ بر خامنهای آنها را گرفته است.
کل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی!
پانوشت:
(۱) آنالیز صحبتهای آخوند علیرضا پناهیان که خودش را یک مداح میخواند، ابعاد ریزش را بهخوبی برملا میکند:
«اگر این کار [دفاع از خلافت و جایگاه خامنهای] را کرده بودیم الآن کار به اینجا نمیرسید نود و نه و نیم درصد فحشها و ناسزاها و بدوبیراهها و توهینها، مستقیماً شخص نائب امام زمان ما را بگیره تو فضای مجازی... زمین و زمان را پر کردند مرگ بر دیکتاتور، رسماً علناً مستقیم، این جرأت از کجا آمده؟. . مقصر ماییم. ما رسالت خودمان تعریف نکردیم تبیین و تثبیت جایگاه ولایت و نقش ولی، نقش رهبر جامعه، در این کشور در این نظام اسلامی، برای مردم جا نیفتاده، برای بچههامون جا نیفتاده، معلمهامون تو مدرسه این کار را کردند؟ چند نفر؟ تو دانشگاه و حوزه علمیه این کار را کردند؟ چند نفر؟ ائمه جماعات تو مساجد این کار را کردند؟ چند نفر؟ ما سخنرانها تو هیأتها راجع به این موضوع حرف زدیم؟ چند تامون؟. . بعد الآن بچه هیأتی نادان برمیگرده کامنت مینویسه میگه این نظام شده مثل نظام پهلوی. روضه تعطیل میکنه. بهخاطر چی؟... این خواصی که باید دفاع از جایگاه حق و امامت بکنند این را نداریم» (هیأت آنلاین. ۲دی ۱۴۰۱)