هیاهو بر سر گشت ارشاد با اظهارات آخوند منتظری دادستان کل رژیم شروع شد. وی در نشست خبری خود «در پاسخ بهسؤال یکی از حاضران مبنی بر اینکه چرا گشت ارشاد تعطیل شد؟ اظهار داشت: گشت ارشاد ربطی بهقوه قضاییه ندارد و از همان جایی که در گذشته تأسیس شد، از همانجا نیز تعطیل گردید» (سایت حکومتی انتخاب ـ ۱۲آذر).
این هیاهو که عمداً توسط باندهای حکومتی دامن زده شد و برخی رسانههای بینالمللی هم در جوال آن رفتند، هیاهو بر سر هیچ است و در حالی صورت میگیرد که گشتیها و گزمههای جنایت و سرکوب ولایت فقیه در اینجا و آنجا بهروی قیامآفرینان آتش میگشایند و آدمربایی میکنند و میکشند و آن را در نوع دیگری از فریبکاری «خودکشی» قلمداد میکنند. هدف از جنجالهای شیادانه هم منحرف کردن اذهان از قیام سراسری مردم و تنها هدف و خواست آن، سرنگونی تام و تمام رژیم است.
فاشیسم دینی حاکم چه بهدلیل ماهیتش و چه بهدلیل لرزهٔ سرنگونی که طوفان قیام سراسری بر سراپایش افکنده، نه میخواهد و نه میتواند کمترین انعطافی در سازوکار استبداد قرون وسطاییش بدهد؛ زیرا کمترین شکاف در اختناق مطلق، همانگونه که خامنهای، خود بارها اذعان کرده، نفی و سقوط این نظام پوسیده را بهدنبال دارد.
همین آخوند منتظری پیش از این گفته بود: «مجلس و شورای عالی انقلاب اسلامی در حال کار و مطالعه بر روی مسأله حجاب هستند که نتایج آن تا ۱۵روز آینده مشخص خواهد شد؛ این تصمیم سازیها باید بر اساس تدبیر صورت بگیرد» (سایت حکومتی انتخاب ۱۰آذر).
«تدبیر»ی که دادستان کل رژیم از آن سخن میگوید، جز ترکیبی از سرکوب و فریب معنای دیگری ندارد. شیوهٔ شناخته شدهٔ رژیم است تا در هر مخمصهیی بهزعم خود موجی را از سر خود بگذراند. کما اینکه در حالی که آخوند منتظری از «کار و مطالعه بر روی مسأله حجاب» حرف میزند، یک آخوند حکومتی دیگر (حسین جلالی عضو کمیسیون مجلس ارتجاع) «در جمع بانوان متحصن قم» هر گونه شکافی در این مورد را بسته و میگوید: «بهحول و قوه الهی هزینهٔ بدحجابی و بیحجابی را در کشـور بالا خواهیم برد» (سایت حکومتی تابناک ـ ۱۴آذر). وی در ادامهٔ منطق فاشیسم دینی در این مورد را هم خیلی صریح و روشن چنین بیان میکند: «عقبنشینی از طرح عفاف و حجاب، عقبنشینی از جمهوری اسلامی است... اگر پوشش اسلامی حذف بشود یعنی جمهوری اسلامی حذف شده».
دربارهٔ دجالیت و سرکوب آخوندی در زیر پردهٔ دین و تحت عنوان حجاب، ۳۶سال پیش، رهبر مقاومت خطاب به خمینی و رژیمش تأکید کرد «به تو چه که یکی باحجاب است و یکی بیحجاب. برو تو هر طور که علاقه و عقیدهات هست عمل کن. بگذریم که هیچ عقیدهای ندارد، جز سفاکیت. مسأله این است که هرجا که آزادی باشد، خمینی نیست. آخر، رابطهٔ خمینی با آزادی رابطهٔ جن است و بسمالله و آنرا نمیتواند تحمل کند».
ایشان در همان جا به «مانورهای پوچ» رژیم و ضعف و استیصال بنیادین رژیم قرونوسطایی ولایت فقیه هم پرداخت و خاطرنشان کرد که «رژیم آنقدر ضعیف است که اگر یک حفره و یک خلأ در یکجا باقی بگذارد، از همانجا از هم دریده خواهد شد، از همانجا سرِ کلاف باز خواهد شد. به این خاطر است که ضروری و محتوم است و کسی نخواهد توانست مانع آن بشود... راهحل مردمی و شرافتمندانه و البته خونین. انقلاب نوینی را مد نظر دارد که هم به شاه میگوید نه و هم به خمینی و ضامن تحقق صلح و آزادی و حاکمیت مردمی است» (مسعود رجوی ۲۷فروردین۱۳۶۵).