۱۴۰۱ اردیبهشت ۲۹, پنجشنبه

همراه با قیامهای اخیر؛ بروز دو ویژگیِ مهم جامعه و حاکمیت


                         تظاهرات علیه گرانی

طی یک هفتهٔ گذشته در ۳۰شهر ایران چه روی داد؟ چه برگی از تعادل‌قوا بین مردم و رژیم ورق خورد؟ مردم چه ویژگی را بارز کردند، رژیم چه مرحله‌یی را نمایش داد؟

در جبهه مردم، زمینه را نهایت شکاف طبقاتی مهیا کرد، جرقه را تنور نان برافروخت. در جبهه رژیم، روند مداوم انزوا و طرد مطلق حاکمیت از جانب مردم، هشدار داد که بدون گستردن ایستگاههای سرکوب در تمام شهرها، یک خیزش ناگهانی و بزرگ بر اثر جرقهٔ تنور نان، دیگر مهارشدنی نخواهد بود و عامل همیشه مهیای سیاسی نیز آن را گر می‌دهد.

زمینهٔ قیام‌ها طی دو سال اخیر، رشد افسارگسیختهٔ شکاف عمیق طبقاتی بوده است. شکافی که طبقهٔ متوسط را از بین برد و از جامعهٔ ایران دو قطب حداقل ثروتمند ـ حداکثر فقیر ساخته است. حاکمیت آخوندی با بیشتر کردن شکاف طبقاتی، از یک‌طرف می‌خواهد جامعه را به‌سوی فروپاشی مبانی اجتماعی، اخلاقی، فرهنگی و عرفی سوق دهد و از طرف دیگر با تکیه بر همین فروپاشیِ عمدی، توانش و انگیزش و خیزش را به نقطهٔ مرگ اجتماعی بکشاند تا بقای متزلزل نظام را بدون هیچ مواجهه اجتماعی و مردمی، تضمین کند.

در شناخت ویژگی‌های قیام‌ها در ایران آخوندزده، همواره باید دو عامل بسیار مهم را مد نظر داشت: عواملی که به موازات هم عمل می‌کنند و همواره از هم اثر می‌پذیرند، سرکوب سیاسی و چپاول اقتصادی هستند. اولی با تمامیت‌خواهی حکومت و نفی آزادی عجین شده است و دومی با تمامخواری حکومت و شتاب فاصلهٔ طبقاتی. از این رو کلیهٴ قیامهای یک دههٔ اخیر در ایران، بیان سیاسی و اجتماعی و طبقاتیِ این دو عامل مهم در مبارزه‌یی بی‌توقف با حاکمیت ملایان هستند.

از آنجا که هر قیام کوچک و بزرگ در ایران، ویژگی یا ویژگی‌هایی را به قیام پیش از خود می‌افزاید، در ۱۰روز گذشته شاهد یک ویژگیِ مهم در رقم خوردن تعادل‌قوای جدید میان مردم و حاکمیت بودیم. در طرف مردم شاهد بودیم در هر شهری که خیزش شکل گرفت، زمینهٔ شکاف عمیق طبقاتی با کاکل سیاسی ظهور کرد. در تمام شهرهایی که برخاستند، این ظهور در اولین مطالبه و فریاد، متبلور شد: «مرگ بر خامنه‌ای ـ مرگ بر رئیسی». مشاهده شد که از تنور نان، شعلهٔ خشم و مطالبهٔ سیاسی زبانه کشید. این ویژگی، تحولی را در جبههٔ مردم در قیاس با خیزش‌ها و قیامهای پیشین رقم زد. در بیان دیالکتیکی، تحقق همان اصل تجمع کمیت‌ها و بالغ شدن‌شان به ظهور کیفیت‌ها است.

در جبهه رژیم، مهم‌ترین ویژگی در حداکثر تدارک نیروی سرکوب‌گر برای تمام شهرها بود. برآورد رژیم هم این بود و هست که خصلت خیزش‌ها و قیام‌ها و اعتراضات با عبور از کمیت‌ها، به کیفیت نفی مطلق حاکمیت ولایت فقیه متحول شده است. این، مرحله‌یی بود که خامنه‌ای با نمایش آن، با زبان اشهدش اعتراف کرد که از دولت سوگلی حزب‌اللهی‌اش نه راه‌حل سیاسی درمی‌آید و نه بن‌بست‌شکنیِ اقتصادی.

اصلاً نباید بعید دانست که با پیشرفت و بروز این دو ویژگیِ رودرروی هم بین جامعه و حاکمیت، ریزش‌ها در رژیم شتاب بگیرند و خامنه‌ای برای نگهداشت کرباس سرکوب، به گسیل نیابتی‌های نان‌خور و پول‌خوارش در حزب‌الشیطان لبنان، حشدالشعبی عراق، حوثی یمن و فاطمیون افغان متوسل شود.

آیا جامعه‌یی که قراولان تا دندان مسلح دیکتاتور را مستأصل کرده و ۲۴ ساعته در آماده‌باش فرو برده است، از طرفی لیست اسامی نگهداران نظام در زندانها را این روزها دریافت می‌کند،

جامعه‌یی که گام‌به‌گام از مطالبهٔ صنفی به نفی مطلق ولایت فقیه رسیده است، به نیابتی‌های مزدور و پول‌خوار دیکتاتور امان می‌دهد؟