گزیده روزنامههای حکومتی
در روزنامههای حکومتی روز یکشنبه ۲۹فروردین، فضاحت بالا کشیدن سهم واکسن پاکبانان تیتر اول اغلب روزنامه را به خود اختصاص داده است. در کنار آن صفآرایی روزنامههای باند خامنهای علیه تیم مذاکرهکننده رژیم در وین دیده میشود. روزنامههای باند مغلوب و همسو با روحانی هم با یادآوری فشار معیشت مردم و فضای انفجاری جامعه بر ضرورت مذاکره تأکید کردهاند. بحرانهای اقتصادی اجتماعی و در صدر آن وضعیت کرونا وجه مشترک مطالب روزنامههای حکومتی است که البته در این میان جنگ تقسیم تقصیر جریان دارد.
تقابل جان و نان؛ نافرمانیهای مدنی و ستیز با هنجارهای نظام
وحشت از قیام علیه سیاستهای ضدمردمی نظام، اولین دغدغهٔ روزنامههای حکومتی است. در وحشت از همین واکنش مردمی هم روزنامههای هر باند، باند رقیب را مقصر گسترش موج جدید کرونا معرفی کرده است.
«در بحرانها مردم را مقصر معرفی نکنید» عنوان مطلبی در روزنامه آرمان است که به نظام در مورد عوارض کرونا و پسا کرونا هشدار داده و نوشته «وقتی فاصله طبقاتی چنان افزایش مییابد که کوهها و تپهها قادر به پر کردن آنها نیستند، چگونه باید از تقابل جان و نان صحبت کرد» در ادامه هم نوشته است: «نافرمانیهای مدنی و هنجارستیزی، از محصولات اصلی فشارهای اقتصادی در جامعه است و باید به این نکته منطقی نیز توجه کنیم که صبر و حوصله مردم اندازه و سقفی دارد».
«مردم بیاعتماد» عنوان مقالهیی در جهان صنعت است که با اشاره به وعدهدرمانیهای نظام در مورد واکسن کرونا نوشته «. همین امر مردم را نسبت به شرایط موجود خشمگین کرده است. وقتی جرقهای به این مردم وارد شود آنها با نهایت خشونت وارد میدان میشوند و آن زمان مردم غیرقابل کنترل میشوند».
رسالت از باند مؤتلفه هم که در سگدعوای بین روحانی و نمکی طرف نمکی را گرفته است بهنقل از آخون سلیمی عضو هیأترئیسه مجلس اعتراف کرده «ما در مواجهه با کرونا شکست خواهیم خورد و سرنوشت تأمین واکسنهای مورد نیاز نیز نامعلوم خواهد بود».
بنبست بسیار خطرناک!
بحرانهای اقتصادی – اجتماعی در روزنامههای حکومتی از یکسو اسباب نگرانی و هشدار باندها در مورد بروز قیام و نارضایتی است. از سوی دیگر اعتراف به گوشههایی از غارت و چپاول نجومی سازمانیافته باندهای حاکم است.
«دلایل سیکل پایانناپذیر توسعه نیافتگی» عنوان مطلبی است در روزنامهٔ ایران ارگان دولت روحانی، که ضمن اشاره به اشک تمساح باندهای حاکم برای کم درآمدها اعتراف کرده که «جناح های سیاسی، ایران را به نوانخانهای بزرگ تبدیل کردهاند» بعد هم هشدار داده: «این مسیری است که به بنبست بسیار خطرناکی خواهد انجامید».
«ای کاش معدن نداشتیم» عنوان مطلبی است در مستقل که به یک فقره چپاول اشاره کرده و نوشته است: «دولت سالانه حدود ۴۰۰۰میلیارد درآمد از قبل بهرهبرداری از معادن نصیبش میشود، بدون آن که برگشتی از این درآمد در محافظت از معادن و یا روستاییان ذینفع هزینه گردد».
«بورس در پی اعتماد سازی» هم عنوان مطلبی از وطن امروز است که به یک فقره چپاول دیگر اشاره کرده و نوشته است: «دولت با فروش ۲ صندوق سرمایهگذاری قابل معامله به نامهای «دارا یکم» و «پالایش یکم» حدود ۲۰هزار میلیارد تومان درآمد نصیب خود کرد. دولت همچنین از محل مالیات بر نقل و انتقال سهام حدود ۱۷هزار میلیارد تومان درآمد کسب کرد. این ارقام نشان میدهد بازار سرمایه در سال۹۹ اگر برای سهامداران حقیقی مطلوب نبوده اما برای دولت شیرین بوده است».
ستاره صبح هم بهنقل از یک اقتصاددان حکومتی به منشاء چپاولها اذعان کرده و نوشته است: «اقتصاد کشور در این چند دهه گذشته قربانی الیگارشی کشور بوده و الآن نیز دولت در خدمت جیب همین الیگارشی هست و اگر این مسیر و روند تغییر نکند، وضعیت ایران در آینده بدتر خواهد شد».
روزنامهٔ حکومتی اعتماد هم در مورد غارتهای سالیان از جیب مردم بهنقل از «جامعهشناسان، اقتصاددانان، سیاستمداران و فعالان اقتصادی» درون نظام هشدار داده است: «کاهش فزاینده و ادامهدار قدرت خرید شهروندان مثل بمب ساعتی است و اگر در وقت مناسب آن را خنثی نکنیم، نمیدانیم با انفجارش چه میزان خسارت به (نظام) وارد خواهد شد».