۱۴۰۰ اردیبهشت ۱۰, جمعه

ایران ۱۴۰۰ در آینهٔ روز جهانی کارگر


          روز جهانی کارگر            آرزوهای کارگران

آیا روزجهانی کارگربرای کارگران ایران،روزبزرگداشت شأن ومنزلت کارگران است؟

آیا کارگران ایران برای گرامی‌داشت این روز بزرگ، با شوق و شادمانی به میدانها، سالن‌ها و تالارهای گرامی‌داشت روزشان می‌شتابند؟

آیا کارگران ایران عید جهانی کارگر را با شادمانیِ ملی، با پرچم‌هایی در دست و با امید به دنیایی بهتر، کنار یکدیگر به جشن و پایکوبی می‌پردازند؟

آیا کارگران ایران روز جهانی‌شان را با شوق تولید ملی برای ایرانی زیبا، مستقل، دمکراتیک و آزاد برگزار می‌کنند؟

آیا تمام این پرسش‌ها، بیان حقوق اولیه و آرزوهای کارگران ایران نیستند که ۴۲سال است حتی اتحادیه و سندیکای مستقل خودشان را هم ندارند؟

چرا روز فغان از بیداد؟

به‌راستی کارگران ایران در روز عید جهانی کارگران، برای بیان و ابراز چه خواسته و نیازی از خانه‌هایشان بیرون می‌آیند؟ واقعیت‌های تلخ به‌طور خاص در چهار دههٔ گذشته گواهی و پاسخ می‌دهند که روز جهانی کارگر برای کارگر ایرانی یک فرصت نادر برای بیان خشم نسبت به استثمار شدن کلان، فغان نسبت به بیداد مایحتاج زندگی و فریاد زدن مطالبات اولیهٔ صنفی و حیاتی‌اش می‌باشد.

روز جهانی کارگر برای کارگر ایرانی روز به‌یاد آوردن عمیق‌ترین و تلخ‌ترین فاصلهٔ طبقاتی در تاریخ ایران است. ایرانی اشغال شده که حکمرانان مذهبی، ولایی و نظامی آن حاصل تمام مصادر سرمایه، منابع تولید و مواد معدنی را از دسترسی کارگران و عموم اقشار اجتماعی خارج کرده و در تیول خود گرفته‌اند.

وارونگی عید جهانی کارگران ایران

برای کارگران ایران دیگر تمام روزهای سال، روزهای قلب و وارونه شدن «روز کارگر» شده‌اند؛

روزهای پررنج و بی‌چشم‌انداز!

روزهای استثمار بیشتر و درآمد کم‌تر!

روزهای ترس و بیم از بیکار شدن و اخراج!

روزهای شتاب گرفتن گرانی و دامنه‌دارتر شدن هیبت فقر!

روزهای انتظار بی‌پایان برای دریافت حقوق ماه که گاه تا سالی هم می‌کشد و حقوقی به چنگ نمی‌آید!

روزهایی که چرخهٔ زندگی برای کارگران، مزدبگیران، کارمندان، معلمان، زنان سرپرست خانواده و طیف زحمتکشان ایران بدل به هیولایی شده است!

روزهای جان‌کاه و تلخ سرشکستگی مادران و پدران مقابل نگاه و نیاز و انتظار کودکان‌شان!

روزهای رواج زباله‌گردی به‌عنوان شغل رسمی توسط حکمرانان بی‌وجدان و بی‌شرم جمهوری اسلامی!

روزهای شکستن حرمت انسان توسط امپراطوری تومان و دلار و یورو که کارگزاران مذهبی، ولایی و نظامی در حاکمیت آخوندها کلیددار تطاول، چپاول و استثمار بی‌مانند آن در تاریخ ایران هستند!

ایران؛ چند میلیون کارگر بدون نماینده و سخنگو!

یکی از ننگین‌ترین سیاست‌ها که از خمینی تا خامنه‌ای علیه کارگران ایران اتخاذ و اجرا شد و تبدیل به روش جاری و خط کار امنیتی شده است، محروم کردن کارگران و مزدبگیران ایران از داشتن اتحادیه و سندیکای مستقل است. هدف سیاسی خمینی و خامنه‌ای از چنین تصمیم و اجرایی کردن آن، بی‌سخنگو و بی‌نماینده کردن کارگران ایران بوده است و ادامه دارد. از طرف دیگر با گماشتن سندیکاهای حکومتی، این ارگان را تبدیل به جاسوس‌خانه و ارگان امنیتی علیه حقوق صنفی و سیاسی کارگران کرده‌اند.

کارگزاران رژیم با چنین سیاستی، کرونا را هم عامل سودبری برای مهار و خنثی کردن شورش کارگران نموده‌اند. به‌همین دلایل کارگران ایران در بیداد کرونا، هیچ پناه و پشتوانه‌ای ندارند؛ از یک‌طرف مجبورند با جان کندن، درآمد بخور و نمیری برای خود و خانواده‌شان تأمین کنند، از طرف دیگر در تنهایی کامل باید با بیداد کرونا دست و پنجه نرم کنند؛ آن هم اگر مبتلا شوند، از کجا پول کلان بیاورند تا به مداوای خود و خانواده بپردازند؟

روز جهانی و حقوق کارگر؛ سال به سال دریغ از پارسال!

طبقهٔ کارگر ایران سال‌های سال است که با هیولای «خط فقر» چنگاچنگ است. هیولایی که به یمن فساد مالی و غارت‌گری نظام آخوندها، هر ساله در پرش هزینه‌اش، سقف جدید و حیرت‌انگیز می‌زند. خط فقری که در سال۱۳۹۶ «به گفتهٔ احمد میدری معاون رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی حدود ۷۰۰هزار تومان برای یک خانوار ۳ تا ۵نفره» و «حداقل دستمزد ماهانه کارگران در سال۹۶، ۹۳۰هزار تومان» بوده است (روزنامه اعتماد ملی، ۲بهمن ۱۳۹۶).

وقتی سال به سال همراه با هیولای خط فقر در ایران آخوندزده و اشغال‌شده جلو می‌آییم، به سال‌های ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰که می‌رسیم، انگشت حیرت به دندان می‌گیریم که خط فقر از ۷میلیون تومان (سایت تسنیم، ۱۹بهمن ۹۹) تا ۱۲میلیون تومان (سایت بورسان، ۲۲اسفند ۹۹) رسیده است؛ در حالی که «مجموع دریافتی کارگران در سال۱۳۹۹ به ۲میلیون و ۵۱۰هزار و ۴۲۷تومان رسیده است» (سایت اقتصاد آنلاین به‌نقل از احمد میدری، ۲۳فروردین ۱۳۹۹). یعنی حقوق کارگران همین الآن طبق اعترافات رسانه‌های حکومتی بین ۵ تا ۹میلیون تومان پایین‌تر از خط فقر است!

رنج حیرت‌انگیز زنان کارگر!

در این میان، زنان کارگر رنج‌های مضاعف و بس اسفناک و دردناک را در محیط‌های کارگری متحمل می‌شوند. رنج‌هایی که مطالعات زندگی کارگران نشان می‌دهند متناسب با پیشرفت تکنولوژی در قرن ۲۰ و ۲۱میلادی، در طول تاریخ ایران چنین وضعیت ضدانسانی علیه زنان ایران نبوده است. کافی‌ست فقط به دو نمونه از رنج‌ها و تضییق حقوق صنفی زنان کارگر در جمهوری اسلامی ولایت فقیهی توجه کنیم. خبرگزاری ایلنا در ۶اردیبهشت ۹۷ نوشته است: «برخی کارگران زن در کارگاههای خیاطی تا ۱۴ساعت بی‌وقفه در روز کار می‌کنند». و در نمونه‌یی دیگر می‌نویسد: «نیمی از کارگران در کوره‌پزخانه‌ها را زنان تشکیل می‌دهند که در شرایط طاقت‌فرسا کار می‌کنند».

پاسخ قانون‌مند همهٔ چراها در ایران

این است مختصات سیاسی و صنفیِ زحمتکش‌ترین طبقهٔ اجتماعی در جمهوری اسلامی آخوندها!

پرسش این است که علت سال به سال رشد تصاعدی خط فقر و محروم‌تر شدن کارگران و مزدبگیران ایران در چیست؟ پاسخ، قانون‌مند و علمی است: کلان سرمایه‌داران بهره‌کش و چپاولگر حکومتی [خامنه‌ای و سپاه پاسداران] در یک کفهٴ ترازو هستند و رنج و کار و تولید و استثمار کارگران و رشد فاصلهٔ طبقاتی در کفهٴ دیگر! نگاه کنید:

«ثروت کلیه نهادهای اقتصادی بیت [خامنه‌ای]، معادل ۱۰۰۰میلیارد دلار می‌شود» (روزنامه مستقل، ۱۲خرداد ۹۹).

و نمونهٔ دیگر از گردش پول ایران تحت سلطهٔ خامنه‌ای و سپاه پاسداران فقط در نیمهٔ اول سال۱۳۹۹:

«۶۰۰ هزار میلیارد تومان رانت به جیب فولادی‌ها، پتروشیمی‌ها و صاحبان معادن رفته است» (روزنامه رسالت، ۲۴مهر ۹۹). و «حدود ۹هزار و ۸۰۰ واحد تولیدی تعطیل شده است» (روزنامه شرق، ۲۴فروردین ۱۴۰۰).

کارگر ایرانی و خدای منبر فقیه!

در تاریخ کهن، میانه و جدید جهان هیچ سلطان و امیری را نمی‌یابیم که هم‌چون ولی‌فقیه، «خدا را هم کارگر» معرفی کرده و نان سفرهٔ کارگران و رنجبران و ستمدیدگان را به‌نام خدای منافع خودش سرکیسه کند! خدایی که ولی‌فقیه، آن را صاحب تخت و منبر کرده تا اقتدار حکومت خودش «اوجب واجبات» باشد. این «اوجب واجبات» نظام را هم مرجح بر همه‌ٔ امور طبقاتی، صنفی، اخلاقی، وجدانی و شرافت انسانی کرده است.

بلوغ مبارزه‌یی ضدطبقاتی و همه‌جانبه

روز جهانی کارگر۴۲سال است آمده و رفته است. اما با هر آمدنش، بارقه‌یی از آگاهی و شناخت نسبت به حقوق سیاسی، اجتماعی و صنفی را به زن و مرد کارگر ایرانی داده است. از این رو ۴۲سال است مبارزه با حکومتی زن‌ستیز و استثمارکنندهٔ کارگران متوقف نشده است. اکنون تمام مبارزات کارگران ایران به مبارزه‌یی ضد طبقاتی و سیاسی با حکومتی چپاولگر و اشغالگر بالغ گشته است. اکنون روز جهانی کارگر در پرتو و شعاع تمام روزهای ایران قرار گرفته و همه‌جانبه شده است. اکنون تمام اقشار استثمارشدهٔ ایران در اعتراض و اعتصاب و دادخواهی روزانه، به پیکره‌یی واحد برای ستاندن حق صنفی و سیاسی و حقوق بشر‌شان تبدیل می‌شوند.

تجلی واقعی روز جهانی کارگر در ایران

گرامی‌داشت روز جهانی و عید کارگران در ایران، با تحولات سیاسی و صنفی در آستانهٔ نمایش انتخاباتی ۱۴۰۰ هم‌سو و عجین شده است. این روز برای زحمتکشان، مزدبگیران و ستم‌دیدگان ایران به روز اعتراض و شورش و دادخواهی از بزرگ‌ سرمایه‌داران فقاهتی تبدیل شده است. هیچ راهی جز اتحاد و دادخواهی سراسری و قیام در برابر دیکتاتوری مذهبی ـ سیاسی ولایت فقیه باقی نمانده است. روز جهانی کارگر در ایران فقط و فقط با چنین تحولی سرنوشت‌ساز، معنا و جایگاه واقعی‌اش را متجلی می‌کند.