گواهیها و سندهای بسیاری نشاندهنده این حقیقت وجود دارد. مثلاً در شعر، همتراز فردوسی و حافظو مولوی و سعدی کمتر در جهان پیدا میشوند؛ همچنین در پزشکی چون ابن سینا، در حقوق بشر چون کورش، و در علوم چون زکریای رازی و فارابی، در امر فرمانروا بودن زنان چون پوراندخت،آنهم در زمانی که زنان در نظر سایر ملل به حساب نمیآمدهاند.
بیش از اینها هم میتوان از این گواهیها نمونه آورد؛ اما چون کسی مخالف این حقیقت نیست برویم بر سر تناقض! که آیا وضعیت ایران امروز، با چنان تاریخ و تمدنی، تناقض ندارد؟ آیا همه آن تاریخ گذشته، سودی برای ایران نداشته؟ که ایران امروز ما زیر حاکمیت مرتجعترین حاکمان قاتل و دزد و غارتگر و شیاد از همه چیز محروم مانده است؟ در شاخصهای اقتصادی، خط فقر، شاخص فلاکت، شاخص شادی، شاخص سلامت، فرار مغزها... در آزادیهای اجتماعی، ایران امروز در عقب ماندهترین جایگاه است؛ و امروز بعد از به تاراج دادن آبها و جزایر و منابعش دارند کل ایران را زیر سلطه استعماری چین میبرند. راستی این تناقض وضع امروز با حقیقت بالا (گهواره تمدن و تاریخ) را چگونه میتوان توضیح داد؟
یک تبصره باید به بحث بالا اضافه کرد که وقتی میگوییم «امروز» منظور تنها حاکمیت آخوندی نیست. بلکه یک دوران استعمارزدگی تقریباً از سه قرن پیش یعنی از دوره صفویان و بعد قاجاریان و بعد دیکتاتوری پهلوی را شامل میشود.... خط سیری که سال به سال و دوره به دوره، ایران را رو به وخامت نشان میدهد. هر سلسله، بستر و زمینه روی کارآمدن سلسله ضعیفتر و ایران برباددهتر بعدی و تا امروز که حکومت ولایت فقیه از بستر فاسد دیکتاتوری دستنشانده و وابسته پهلوی برمیخیزد.
برای پاسخ به این پرسش میتوان همین زمینههای تاریخی و پسرفت ایران و از سوی دیگر نوزایی اروپا و پیشرفت در علومی که از شرق گرفته بودند، و انقلاب صنعتی و نیروی بخار و شروع فصل استعمار را برشمرد و پسرفت ایران در حکومتهای فئودالی را توجیه کرد.
این، سخن درستی است. اما یک حقیقت دیگر هم هست که با همین توجیه تاریخی هم نمیخواند؛ و آن: «پیشرفته بودن ایران امروز در فرهنگ و انقلاب و دانش سیاسی و اجتماعی و پیشتاز بودن آن در کل جهان» است. تعجب کردید؟ دوباره بر همین جمله تاکید میکنم: به راستی ایران پیشرفتهترین و پیشتازترین سرزمین در فرهنگ و دانش سیاسی و انقلاب اجتماعی است.
بله! این پیشرفت چیزی است که میتواند تمامی آن پسرفت یادشده در بالا را بپوشاند؛ بهگونهای که باز هم بتوان به ایران امروز با بیشترین احساسات و شادیها افتخار کرد. ممکن است بپرسید از چه چیزی سخن میگویی!؟ میگویم از پیشرفته بودن ایران در انقلابات اجتماعی. دلیلم را میپرسید؟ میگویم: اگر امروز خطرناکترین ارتجاع و مادرشهر عقب ماندگی و فاشیزم جهان همین حاکمیت ولایت فقیه است، و اگر همین حاکمیت مانند اژدهایی تمامی هستههای ارتجاع و تعصب و خرافات و خشونت و شقاوت را در جهان از خواب بیدار کرده و به حرکت انداخته، و اگر غرب هم به این نیرو بعنوان خطرناکترین نیروی جهان اعتراف میکند و تمام هراس خود را ناشی از این نیروی خطرناک میداند، خوب ایران ما این افتخار را دارد که پادزهر این نیروی مهیب را هم خودش ارائه کرده است. اگر این مقاله جایی داشت صد گواهی میآوردم که متفکرترین سیاستمداران، حقوقدانان، رهبران مذاهب، هنرمندان و نمایندگان مردم دنیا به این حقیقت گواهی دادهاند که مردم و مقاومت ایران خودشان بزرگترین نیروی مقابلهکننده با تهدید بزرگ دنیا یعنی بنیادگرایی هستند. آیا این کم چیزی است. کم پیشتازی است؟ کم تمدن است؟ بسیاری از رجال غرب و خاورمیانه گواهی دادهاند که توان مقابله با اژدهای تروریسم و فاشیم مذهبی که جهان را عاصی کرده، تنها در مقاومت ایران است. ارجاعتان میدهم به کنفرانسهای بینالمللی دودهه اخیر مقاومت ایران، که با یک تحقیق میتوان نمونههای بسیار این گواهیها را پیدا کرد. دراینجا به چند نمونه بسنده می کنم:
راما یاد: وزیر پیشین حقوق بشر فرانسه. ۲۵آذر۱۳۹۶
«مقاومت ایران یکی از نقش آفرینان اصلی است و کلید و راه حل است. اروپا باید چشمان خود را باز کند و شایان مقاومت ایران باشد. چگونه صحبت از دموکراسی بکنیم در جایی که وحشت و تهدید و شانتاژ در همه جا حاکم است؟ باید هر چه بیشتر و هر چه مصممتر باشیم تا این تغییر ضروری را محقق کنیم. و این دین ما به خلق کبیر ایران است که صاحب یکی از پرقدمتترین و برجستهترین تمدنهایی است که جهان به خود شناخته. دینمان را ادا کنیم با حمایت از خواسته مردم ایران برای تغییر و برقراری حکومتی بر پایه جدایی دین از دولت، مساوات زن و مرد و آزادی بیان. پای اخلاق و امنیت در میان است.»
اد رندل رئیس پیشین حزب دموکرات و فرماندار پنسیلوانیا: ۲۲ تیر ۱۳۹۶
«ما میدانیم که یک ایران آزاد با برنامه خانم رجوی چه معنایی برای خاورمیانه خواهد داشت، این به معنای صلح و امنیت خواهد بود، به معنای پایان افراطگرایی، به معنای پایان این که رژیم ایران سرچشمه تروریسم باشد».
برنارد کوشنر: وزیر خارجه پیشین فرانسه: ۶تیر ۱۳۹۳
«شما و قبل از همه، خانم رجوی، برای ارزشهای برابری مردان و زنان مبارزه میکنید، برای نقش زنان در سیاست مبارزه میکنید؛ و این، در خاورمیانه امری خارقالعاده است! شما الگویی برای همه خاورمیانه هستید و برای ورای خاورمیانه.»
سناتور خوزه ماریا چیکیو، سخنگوی خارجی حزب مردم ۱۶بهمن ۱۳۹۱: «بدون شک خانم رجوی و شورای ملی مقاومت ایران تنها آلترناتیو واقعی هستند که میتوانند ایران را به آزادی دمکراسی و به احترام به حقوق بشر و کمک به ایجاد صلح در منطقه و در جهان برسانند.»
سید احمد غزالی نخست وزیر پیشین الجزایر:سال ۱۳۸۸: «اگر رژیم آخوندی حاکم برایران از بابت تروریسم وسرکوبگری و عفب ماندگی وخطربرای صلح منطقه و جهان یک نمونه ویژه است، مقاومت ایران وسازمان مجاهدین خلق ایران هم یک مقاومت درخشان است که نه تنها درایران بلکه در منطقه وجهان آنتیتز و وزنه تعادل دربرابر رژیم آخوندهاست.»
استفانو منیکاچی حقوقدان و نماینده سابق پارلمان ایتالیا آذر ۱۳۸۷: «پاسخ به مشکلات خاورمیانه, همین مقاومت است».
استوارت هالیدی(سفیر آمریکا در سازمان ملل برای امور ویژه سیاسی، حفظ صلح و مبارزه با ترویسم -۲۰۰۳) سخنرانی در واشنگتن ۶ آوریل۲۰۱۲ (۱۸فرردین۱۳۹۱)
«دیروز من فرصت نگاه کردن به کتاب ۲۰ هزار شهید از افرادی که توسط رژیم ایران از سالهای ۱۹۸۰ کشته شده اند را داشتم. برای من تکاندهنده بود، صحبتی که امروز داریم فقط موضوع چند هفته یا روز یا ماه نیست. ولی واقعا این مبارزه بزرگ زمان ماست. آنچه بر سر مجاهدین می آید و اینکه این مسأله چگونه حل میشود و آینده ایران چگونه رقم می خورد، واقعا نقطه عطفی در قرن ۲۱ است.
من صفحه را باز کردم و یک خانم جوان را دیدم که برای المپیک تمرین می کرد. او تمرین می کرد که یک عضو تیم المپیک ایران باشد و با او ورزشکاران، هنرمندان، و دانشمندان زیاد دیگری بودند که ذکاوت فوق العاده مردم و فرهنگ ایران را نشان می دادند.
برای من تکاندهنده بود که او همان نگاه را در چشمانش داشت که صبا(هفت برادران) زنی که در ویدئو دیدیم داشت، و همان قاطعیت آهنینی را داشت که زنی که در خیابانهای تهران در طول انتخابات کشته شد: تعهد ایستادن در برابر آنچه که من فکر می کنم یکی از آخرین رژیمهای واقعا شیطانی و سرکوبگر در جهان است. و آن چیزی است که مبارزه شما تاثیر مهمی روی آن خواهد گذاشت».
این توان مقاومت ایران است. توانی که نه تنها مادرشهر بنیادگرایی را تا کنون شکست داده و رسوا کرده بلکه جبهه (هم غربی و این سالها هم شرقی) مماشاتگر با آن را هم به شکست کشانده؛ و البته اضافه کنم که من، وجود این مقاومت و توان آن را ناشی از سطح توانایی ملت ایران و نه جزیرهای جدا از آن، میدانم.
اینک میپرسم: آیا این چیز کمی است؟ این نیرو از خاک و خلق ایران سرکشیده است؛ در ایران رشد کرده؛ محصول اندیشه و تاریخ و عاطفه و احساس و حمایت کل ایران است. فرض من بر این است که همه به این حقیقت گواهی میدهید که این مقاومت به نیرویی در بیرون ایران وابستگی نداشته؛ پس بسترش و خاستگاهش و پشتیبانش مردم ایران بودهاند. در همین جا به این حقیقت هم اعتراف کنیم که تلاش خود ملت ایران جدای از مقاومت سازمانیافته شان، در این دوران ۴۰ ساله مشحون از قیامهای خونین بوده است. شاید اگر شمار قیامها و خروشهای اقشار بپاخاسته ملت ایران را ردیف کنیم کمتر ملتی بتوانیم بیابیم که در این ۴۰ سال به رغم سرکوب بی نظیر حکومت، این اندازه بپا خاسته باشند. یک سوال، پاسخ تمامی این بحث را میدهد: کدام طبقه وقشر از مردم ایران را میتوان نام برد که علیه ارتجاع، اعتراض و تظاهرات و تحصن و ایستادگی نکرده باشند؟ نانوایان؟ کشاورزان؟ کارگران؟ معلمان؟ زنان؟ دانشجویان؟ دامداران؟ پرستاران؟ همه اقشار را بشمارید . پاکبانان؟ معدنچیان؟ استادان؟ .... و این روزها همه مان بازنشستگان را می بینیم. سالخوردگانی که توان پیمودن خیابان کوتاهی را ندارند اما بارها و هر بار ده پانزده روز در خیابانند. پس این ملت خنثی یا بی عمل نبوده. پیشتازش هم که بخوبی می بینیم در جهان نیز گسترش یافته و راه حل مادی متجسم و آماده برای کل منطقه خاورمیانه و جهان ارائه کرده. سلطنت را وادار کرده است که به جمهوری خواهی تظاهر کند.
حالا اگر موافقید که این کارستان بزرگ جهانی و تاریخی کم کاری نیست، شما توضیح بدهید که چگونه از آن کشور ضعیفشده به استعمارکشاندهشده با حاکمیتهای ایران برباددهشان، این نیروی عظیم فکری و اندیشمند و آگاه و عازم برای بیشترین فداها و دارای بینش ژرف ایستادگی و مقابله با پیچیدهترین و رذیلانهترین توطئهها متولد شده است؟
پاسخ من این است: این همان ایران قدیم است. تمدن در طول تاریخ به خاک فرو نمیرود. تاریخ بخار نمیشود. اندیشه ایرانی، تاریخ ایرانی، فرهنگ ایرانی، که هزارسال همه ایلغارها را خنثی کرد و باقی ماند و همه چیز خود را حفظ کرد و نگذاشت مانند برخی کشورهای خاورمیانه یا افریقا زبان و فرهنگش را از بین ببرند از بین رفتنی نیست. در همه جا که منکوبش کنند در اندیشه فرزندانش میماند. رشد میکند. قویترین ایدئولوژیها را پیدا میکند دستمایه میکند پشتوانه میکند و بزرگترین مقاومت جهان کنونی را در برابر اژدهای ارتجاع و تروریسم و فاشیسم به وجود میآورد و به دنیا هدیه میکند.
این مفهوم را در ترانهای هم شنیدهایم که میگفت: ایران همیشه ایران. مردم همیشه مردم.