تازه ترین برای این وضعیت مضحک ولی دردناک را می توان در سخنان نوروزی ولی فقیه مبنی براینکه گوئیا رژیم آخوندی اکنون در رتبه «هیجدم به لحاظ اقتصادی در دنیا» قرار دارد، بخوبی رویت نمود.
وی که خود اکنون به یکی از قهارترین دروغگویان عالم تبدیل شده در این سخنان از جمله گفته بود: «اقتصاد ایران در میان اقتصادهای برتر دنیا در رتبه هجدهم قرار دارد»!!
این جملات که به فاصله کوتاهی در درون جامعه دردمند ایران به بروز سیلی از طنز و لطیفه تبدیل گردید، به یقین نشان از وجود دستان خالی حکومتی است که در عالم واقع از گوبلز، وزیر تبلیغات در فاشیسم هیتلری نیز پیشی گرفته است.
گرچه خامنه ای در یک فضیحت دیگر به «سه، سه بار» یعنی «نه بار» با غلطکردم گویی، تلاش نمود تا بازتاب بسیار منفی این سخنان را بطریقی ماستمالی نماید، اما بقول قدیمیها این عقبنشینی نه تنها «افاقه نکرد» بلکه وضع را حتی خرابتر نیز نمود.
خامنه ای در تازه ترین سخنان با سری شکسته و زانویی خونین ضمن عقب نشینی از این افتضاح سیاسی گفت: «من در سخنرانی اول فروردین در باب رتبه اقتصادی کشور یک آماری را عرض کردم. بعد از آن چند نفر به من تذکر دادند که این آمار درست نیست. من به دفترمان گفتم که بررسی کنند و بررسی کردند معلوم شد که حرف آنها درست است. آمار ما درست نبوده و آنچه که من درباره رتبه اقتصادی هجدهم ایران در دنیا گفتم مربوط به چهار پنج سال قبل یا پنج شش سال قبل بوده است». (سایت حکومتی اقتصاد نیوز ۲۵ فروردین ۱۴۰۰)
بهرحال بیان این جملات به معنای اعتراف به شکست برای رژیمی است که اکنون کشور را به لبه پرتگاه کشانده است. بروز فقر و فلاکت گسترده در ایران آخوندزده که دنبالهیی از زنجیره رکود اقتصادی، افت شدید تولید و رشد بیکاری افسار گسیخته است را مردم با گوشت و پوست خود لمس میکنند.
کافی است تا در این رابطه نیم نگاهی به وضعیت شهرها و مناطق دور افتاده از پایتخت و یا به مجموعه اعتراضات بحق اقشار ضربه خورده مانند کارگران، زحمتکشان، معلمان، بازنشستگان و یا مبتلایان به ویروس کرونا بیاندازیم تا به عمق بحران در تمامی زمینهها بویژه در زمینه وضعیت اقتصادی و معیشتی درجامعه پی ببریم.
مخرج مشترک این اعتراضات که بر بستری از گرسنگان و دردمندان استوار گردیده، همان فقر و ناعدالتی و بحران اقتصادی در دیکتاتوری آخوندی می باشد. بحران در «ام القرای» ولایت بحدی است که بسیار از مردم اکنون نان را نیز «نسیه» می خرند.
خامنه ای با اتخاذ سیاست «اقتصاد مقاومتی» پیامی بجز رشد فقر و فلاکت و تهیدستی به جامعه نداده است.
وی عامدانه با این سیاست و به ریاضت کشاندن مردم، تلاش می نماید تا جامعه بجان آمده برای قیام و سرنگونی بر اقیانوسی از از ظلم، ستم و ناعدالتی را منکوب و آنان را به حکومت و دستگاه های فاسد آن محتاج نماید.
گرانیهای عامدانه، احتکار، عدم اختصاص بودجههای ضربتی به محرومان و دردمندان و وجود استثمار سازمان داده شده حکومتی، تماما در چارچوب سیاستی بنام «اقتصاد مقاومتی» نهفته است.
وی آنچنان از این سیاست بیشرمانه سرمست و از آن دفاع می کند که خود و متولیان، سران و آقازاده های دزد و فاسد حکومت نه تنها در ناز و نعمت بسر می برند، بلکه اساسا خزانه مملکت به بخشی از «پول جیبی» خود تبدیل کرده اند.
یک نماینده مجلس حکومتی ضمن اعتراف به این واقعیات از جمله میگوید: «مردم میگویند که برادر رئیسجمهور دزد است برادر معاون اول دزد است دختر وزیر دزد است فلان وزیر دزد هست».
براین منطق وجود انگل های اقتصادی، باندهای مافیایی، رانتخواری و اقتصاد فاسد خصولتی که آخوندها به آن افتخار نیز می کنند، به یقین در همین چارچوب نهفته است. همچنین نگاهی به افت ارزش پول ملی که اکنون به «پشیزی» نیز نمی ارزد و یا رشد بیسابقه تورم و به تبع آن گرانی سرسام آور نیز بخش دیگری از دستاوردهای ولیفقیه با سیاست «اقتصاد مقاومتی» برای ما ایرانیان می باشد.
آخوند روحانی، این رئیس جمهور دست نشانده و متولی رتق و فتق مذاکره، بدروغ مدعی است که رژیم ارز خارجی در بساط نداریم، اما زمانیکه به پروژه های مخرب اتم ، ساخت بمب، موشک و صدور ارتجاع به کشورهای منطقه و اسلامی می رسد، به ناگهان خزانه کشور مملو از دلارهای نفتی می شوند. این همان جوهر و نخ نبات دروغگوییهای عامدانه حکومتی است که از صدر تا ذیلاش در ترفند، جعل حقایق و کذب تنیده شده است.