۱۳۹۹ بهمن ۲۰, دوشنبه

 شریک دزد و رفیق قافله

در جریان محاکمه و دادگاه تاریخی دیپلمات تروریست رژیم، یعنی اسدالله اسدی و شرکا! خیلی چیزها روشن شد و خیلی دستها بیشتر رو شد. خوشبختانه اکثریت عظیمی از هموطنان تبعیدی و فعالین سیاسی اپوزیسیون نسبت به این رویداد بی‌سابقه موضعگیری خوبی کردند ولی برخی هم شرمگینانه یا تنگ نظرانه خودشان را به کوچه علی چپ زدند.


 

البته روی صحبتم اصلآ اپوزیسیون صادراتی و قلابی ملاها در فرنگ نیست… اما این وسط قاط زدن و موج سواری ایرج مصداقی خائن خیلی قابل تامل و جالب است.

این سوگلی وزارت اطلاعات و مشتری «چند وجهی» بعضی رسانه های استعماری خیال میکند که ما فراموش میکنیم در همان روز عملیات انفجار درست در همان ساعتی که قرار بود آن بمب در کنار من و مایی که در آن سالن و نزدیک جایگاه سخنرانی بودیم منفجر شود، این فرد خودفروخته در لندن کنار یک مامور بدنام وزارتی بنام مسعود خدابنده در استودیو تلویزیونی ایران اینترنشنال نشسته بود و ضمن «رصد» کردن زنده سخنرانی خانم رجوی، مشغول نفرت پراکنی علیه آن همایش عظیم بود.

تردید ندارم که حضور مسعود خدابنده در آن زمان و مکان مشخص، با هدایت مستقیم وزارت جهنمی اطلاعات آخوندی بوده و قطعآ تعیین مصداقی بعنوان مکمل او در آن برنامه زنده تلویزیونی همزمان با پخش گزارش همایش ویلپنت، با صلاحدید همان سرداران امنیتی و آدمکشان اسلامی بوده که آن عملیات بزرگ تروریستی را طراحی کرده بودند. جالب است که بدانیم مسعود خدابنده خودش ساکن لندن است ولی ایرج مصداقی را بخاطر این برنامه ویژه از استکهلم سوئد به لندن آورده بودند!

حالا این فردی که خودش بعنوان بخشی از پوشش سیاسی روانی آن عملیات تروریستی شکست خورده، درست در همان زمان مقرر شده برای وقوع جنایت حضور داشته، در چند رسانه دولتی غربی با تاکتیک فرار به جلو، با شیادی خودش را سخنگوی قربانیان تروریسم رژیم اسلامی جا میزند!

نکته جالب دیگر اینکه در حالیکه سوژه اصلی این عملیات تروریستی بطور خاص خانم رجوی و خیل عظیم حامیان مجاهدین در سالن ویلپنت بوده ولی مصداقی در این چند مصاحبه خود با حقد و کینه عجیبی از گفتن کلمه «مجاهدین» وحشت دارد و آنرا سانسور کامل میکند.

البته برای او که معمولآ در رسانه موسوم به «میمون تی وی» بطرز جنون آمیزی ساعتها فحاشی و تخلیه روانی میکند و با ادبیات آلوده اطلاعات آخوندی، بیشرمانه مجاهدین خلق را “فرقه پلید رجوی” مینامد خیلی خردکننده و رقت انگیز است که در رسانه های دیگر جرآت نمیکند با این ادبیات کثیف هرزه گویی کند.

بهرحال روزی نه چندان دور بالاخره پرده ها فرو میافتد و معلوم خواهد شد که او و همردیفش مسعود خدابنده تا چه حد در جریان «بزرگترین عملیات تروریسم دولتی» جمهوری اسلامی بوده اند و حضورشان در آن صحنه پوششی و عملیات جنگ روانی علیه مجاهدین از کجا هماهنگ شده و چه هدف و ماموریتی داشته اند.

آیا قرار بود در برنامه زنده تلویزیونی، چند لحظه بعد از انفجار موعود، بر روی اجساد خونی ما و پیکرهای متلاشی شده در زیر آوارها، سناریوی درگیری درون گروهی و قتلهای مشکوک و خشم ناراضیان فرقه مطرح شود یا طرح رجوی برای ریختن خون یارانش و رنگین شدن سفره سیاسی سازمان ادعا شود؟!

بله، به شهادت تاریخ، برای فرومایگانی که هم “شریک دزد” هستند و هم خودشان را “رفیق قافله” جا میزنند عاقبتی جز ننگ و بدنامی وجود ندارد. این همان درد بی‌درمان است!

مزدوران اطلاعات آخوندها مسعود خدابنده و ایرج مصداقی + اسدالله اسدی و همدستان جنایتکارش

مینا انتظاری