پس از ۴دهه حاکمیت آخوندی، در عرصهٔ سیاسی برای همگان روشن شده که سران نظام، حتی وقتی به قطع و یقین خطی سیاسی مشخص میکنند، هیچ بعید نیست چندی بعد خطی کاملاً خلاف آن را در پیش گیرند.
از خمینی که روزگاری میگفت تا خانهٔ آخر در تهران به جنگ ادامه میدهد و شعار رسمی نظام «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم» بود، اما پس از فتح شهر مهران توسط ارتش آزادیبخش یکباره خمینی گفت: «جامزهرآلود قبول قطعنامه (آتش بس) را سر کشیدم!» (۲۹تیر۱۳۶۷)؛ تا خامنهای که هر گونه عقبنشینی از برنامهٔ هستهیی را رد میکرد و رئیسجمهورش دربارهٔ اقدامات شورای امنیت میگفت: «آنقدر قطعنامه بدهند تا قطعنامهدانشان پاره شود» (احمدینژاد-آذر۱۳۸۷)، اما چندی بعد خامنهای دست از پا درازتر از «نرمش قهرمانانه!» در برابر شیطان بزرگ و استکبار جهانی گفت (مرداد۱۳۹۳) و دستور بتون ریزی پروژه اتمیش را داد.همین دوگانهگوییها باعث شده طرفهای سیاسی، حرفها و ادعاهای خامنهای و بالاترین مقامات نظام، بهویژه در مسائل راهبردی را جدی نگیرند.
امروز هم در وضعیتی که «شرایط بسیار حساسی در ایران و منطقه وجود دارد» و «برجام و آنچه میان ایران و آمریکا یا غرب در جریان است، پیچیدهتر از این حرفهاست» (روزنامهٔ حکومتی جهان صنعت-۱۹بهمن)، خامنهای گفت: «اگر میخواهند نظام به تعهدات (برجام) برگردد، آمریکا باید همهٔ تحریمها را لغو کند و ما راستیآزمایی کنیم و ببینیم درست است، آنوقت به تعهدات بر میگردیم!»؛ سپس با عتاب گفت: «این سیاست قطعی جمهوری اسلامی و مورد اتفاق مسئولان کشور است و از این سیاست باز نخواهد گشت!». البته خامنهای فراموش کرد یک روز قبل، وزیر خارجهاش گفته بود: «در حال حاضر برای مذاکره با آمریکا هیچ توافقی در ایران در سطح کلان حکومتی وجود ندارد!» (ظریف-۱۸بهمن۹۹).
حتی اگر از تناقض حرف خامنهای و ظریف بگذریم و فرض کنیم حرف خامنهای جدیست و نظام آخوندی تا لغو کامل تحریمها به تعهدات برجامیاش باز نمیگردد، اولین بزنگاه اثبات این ادعا سوم اسفند و سرآمد قانون «اقدام راهبردی برای رفع تحریمها» ی مجلس ارتجاع است. بر اساس این قانون «اگر تا سوم اسفند تحریمهای نفتی و مالی لغو نشود، طبق قانون، بازرسان آژانس (انرژی اتمی) باید از کشور اخراج شوند و پروتکل الحاقی متوقف شود» (آخوند نیکبین، عضو مجلس ارتجاع-۲۱دی۹۹).
دو پرسش اساسی!
یکم: آیا خامنهای پای این اقدام خواهد آمد؟ بهویژه اینکه «بایدن مایل است ببیند ایران بعد از اتمام این مهلت (سوم اسفند)، تهدید خود را چطور عملیاتی میکند» (جهان صنعت-۱۹بهمن) و این را هم بدانیم اگر نظام «تهدیدات خود را عملیاتی کند، دیگر اصلاً برجام مطرح نیست» (همان منبع) و «سرنوشت این مسأله در شرایط کنونی فقط یک چیز است» و آن هم پیآمد خطرناک «معلق شدن آن شش قطعنامه تحریمی» و اینکه نظام «بهعنوان خطری برای صلح و امنیت بینالمللی، مشمول فصل ۷ منشور سازمان ملل متحد خواهد شد» (فریدون مجلسی-دیپلمات پیشین رژیم-۱۹بهمن) و در نتیجه حتی اقدام نظامی علیه آن در دستور قرار خواهد گرفت. آن هم در وضعیتی که آثار مواد رادیواکتیو در مراکز هستهیی رژیم در گزارش جدید آژانس بینالمللی انرژی اتمی مطرح شده (وال استریت ژورنال-بهمن۹۹) که دارای پیامدهای بسیار خطرناک برای نظام است.
از طرف دیگر خامنهای با تحریمهای خفهکننده چه خواهد کرد؟ چرا که چنین رویکردی «نمیتواند موجب شود که از فشار تحریمها بر نظام کاسته شود» (بهشتیپور-کارشناس حکومتی-۱۹بهمن)، آن هم در وضعیتی که «تحمل فشارهای سنگین اقتصادی برای مردم ایران قابلتحمل نیست» و «نظام باید تلاش کند که از انزوای سیاسی رها شود» چرا که در غیراین صورت «این وضعیت میتواند منجر به خیزشهای اجتماعی شود» (جهان صنعت-۱۹بهمن).
دوم: اگر خامنهای در برابر این پیامدهای خطرناک بار دیگر وا بدهد و با ورژن جدیدی از نرمش قهرمانانه، غلط کردم بگوید، چه خواهد شد؟ بهویژه «مسلم است که آمریکا زیر بار شروط نظام (برای رفع تحریمها) نخواهد رفت، همانطور که زیر بار پنج گام قبلی نظام نیز نرفت» (مجلسی-۱۹بهمن)؛ بنا بر این در چنین وضعیتی «اینکه بگوییم ما مذاکره نمیکنیم، یک حرف بیمعنای سیاسی است» (بیگدلی-۱۹بهمن).
اگر در چنین شرایطی خامنهای روز سوم اسفند با هر ترفند و لق لق زبانی مانع توقف پروتکل الحاقی شود و بازرسان را اخراج نکند، جواب نیروهایش را چه بدهد؟ آن هم نیروهایی که در در چنان وضعیت بحران روحی و وارفتگی هستند که خود خامنهای بهتازگی مجبور شد هشدار دهد: «برخی اوقات دلها در بعضی از امور مضطرب میشوند، اما نباید پریشان شوند (در این مسیر). افرادی ظرفیتها را از دست میدهند» (۱۵بهمن۹۹).
اینجاست که دود و دم خامنهای و شاخه و شانهکشیدنهایش در بنبست و بیراهحلی، آن هم در شرایط انزوای شدید جهانی، گویای همان ضربالمثل «لاف در غریبی» است. همان که روحانی در جنگ گرگها از آن با عنوان «جنجالسازی» نام میبرد (۱۹بهمن).
بنا بر این برای راستیآزمایی حرفهای امروز خامنهای، تنها کافیست منتظر سوم اسفند (دو هفتهٔ دیگر) بود که آیا خامنهای دستور توقف پروتکل الحاقی را میدهد و پیامدهای خطرناک آن را به جان میخرد؟ یا واپس میتمرگد و با لفاظی غلطکردم میگوید و با دست خود بنزین بر بحران درونی نظام میریزد و بر شدت ریزش و وارفتگی نیروهایش، میافزاید.