سقوط بورس
خروج ۲۰هزار میلیارد تومان از بورس ظرف یکماه گذشته زنگ خطر را به صدا درآورده است. در این مدت هر روز و بسیاری از روزها هر ساعت شاخصها و وزن و ارزش سهام بالا و پایین شده و دل صاحبانش را به تلاطم انداخته است.
تازهواردان به بورس بیخبر از پشتپرده و بازیهای حقوقیهای دولت و مؤسسات شبهدولتی، با هر خرید و فروش سهام خیره به صفحه قرمز بورس به آینده و معیشت خانواده خود میاندیشند. بازیگردانهای صحنه هم در معاملات کلان و بده بستانهای میلیاردی و هنگفت خود تنها چیزی که نظرشان را جلب نمیکند آینده و معیشت هزاران انسانی است که فریب تبلیغات را خورده و بهمنظور کسب سود وارد میدان شدهاند. در این بین شایعات و اخبار مختلف از این سو و بازارهای رقیب شامل قیمت دلار بالای ۲۶هزار تومان و سکه ۱۳میلیون تومانی و طلا و خودرو و مسکن و بخشنامههای مختلف کارگزاران بورس و دولت و مؤسسات شبهدولتی از سوی دیگر اعصاب و آرامشی برای کسی باقی نمیگذارد.
آشفته بازار دلار و سکه
نداشتن درآمدهای ارزی مکفی دولت آخوند روحانی بازتاب گستردهیی در بازارهای داخلی داشته و سبب جهش قیمت دلار و سکه در روزهای اخیر شده است. در توصیف انفعال و بیبرنامگی رژیم آخوندی همین بس که رئیس بانک مرکزی میگوید اگر سیاستگذاریهای پولی ما انجام نمیشد مشکلات اقتصادی امروز در ابعاد بزرگتری کشور را دچار عدم تعادل میکرد؛ اما با همه این وارونهگوییها، یکی از مشکلات نظام ولایت فقیه خالی بودن دخل و کیسه درآمده است. امروزه صرافیها بیشتر و بهتر از بقیه صنفها از حال و روز دولت باخبرند و آنها هم البته از این اوضاع ناراضی و سردرگم هستند:
«شواهد حاکی از کمبود ارز در بازار و ناتوانی صرافیها در پاسخگویی به نیاز متقاضیان است. بهگفته آنها بانک مرکزی ارز کافی در اختیار آنها قرار نمیدهد و سبقت تقاضا از عرضه منجر به رشد قیمت دلار شده است. بدیهی است در نبود درآمدهای ارزی و ناتوانی سیاستگذار در پاسخگویی به نیاز متقاضیان شاهد تداوم روند رو به رشد قیمت دلار خواهیم بود» (جهان صنعت. ۲۳شهریور۹۹).
این ارزیابی البته از سوی کارشناسان اقتصادی هم تأیید میشود. تعداد قابل توجهی از آنها تحولات این روزهای بازار ارز را به خروج سرمایه از بورس نسبت داده و بخشی از آنها نیز مسأله عدم کفایت درآمدهای ارزی را به میان آوردهاند. اگر نااطمینانی به آینده اقتصادی و نگرانی نسبت به کاهش ارزش داراییهای مالی را هم به این موضوع اضافه کنیم، تصویر نسبتاً واضحی از شرایط بازارها بهدست میآید. به زبان سادهتر رگ حیاتی نفتی رژیم آخوندی بسته شده است و تمام تلاشش این است که با فرستادن بالنهای رگ باز کن از قبیل بورس، چاپ پول خام فروشی و آینده فروشی، شاید بتواند تا انتخابات آمریکا، خودش را ولو در سی.سی.یو زنده نگه دارد. رژیم که یک دهه پیشدرآمد بالای ۱۵۰میلیارد دلاری داشت امروز بهزور مدعی است ۴۰میلیارد دلار بهدست میآورد ولی با حساب و کتاب بودجه باز هم ۲۰میلیارد دلار کسری دارد.
حساب و کتاب حجرهداران روی بشکههای نفتی
جهان صنعت (۲۳شهریور۹۹) طی چرتکهاندازی در مورد درآمدهای نفتی مینویسد:
«یک دهه پیش دولت دو میلیون بشکه نفت با قیمت ۱۴۰دلار به فروش میرساند. بنابراین درآمد نفتی کشور در آن سالها (سالهای ۸۸ و ۸۹) به بیش از ۱۳۰میلیارد دلار و صادرات غیرنفتی نیز به حدود ۳۰میلیارد دلار میرسید. به این ترتیب مجموع درآمدهای ارزی کشور در آن دوره حدود ۱۶۰میلیارد دلار بوده است. اگر بخواهیم پیشبینی واقعبینانهای داشته باشیم درآمد ارزی سال۹۹ به حدود ۴۰میلیارد دلار خواهد رسید که یکچهارم درآمدهای ارزی ۱۰سال گذشته است. ما نسبت به سال گذشته هم که حدود ۶۰میلیارد دلار درآمد ارزی داشتیم، امسال کاهش ۳۰ تا ۴۰درصدی داریم. اگر با همین فرمان تا پایان سال پیش برویم کل درآمدهای ارزی کشور در خوشبینانهترین حالت به ۴۰میلیارد دلار خواهد رسید.این کشور برای اینکه بتواند در شرایط حداقلی و همچون سال گذشته نیازهای ارزیاش را تأمین کند، باید حدود ۶۰میلیارد دلار درآمد ارزی داشته باشد».
در سال ۹۹ در حال سقوط به قعر دره بودیم
اکنون پیشبینیها درست از آب در نیامده است. فساد و ناکارآیی رژیم آخوندی همان چپاولگری و غارت کوته نگرانهای است که صبح تا شام ورد زبان کارشناسان حکومتی است. صدای دلواپسان نظام درآمده است که چرا در این شرایط ارز بیصاحب را برای ورود غذای سگ و گربه صرف کردیم و همین کارها میتواند منجر به سقوطمان شود به اضافه اینکه کرونا هم دیگر رمقی باقی نگذاشته است:
«در حالی که دولت میدانست از ناحیه تحریمها تحت فشار است و روزهای سختی را پیشرو دارد، اما باز هم ارز برای واردات کالاهای غیرضروری همچون غذای سگ و گربه تخصیص میداد. از سال۹۸ به بعد که دولت متوجه شد درآمدهای ارزی کشور با کاهش شدیدی همراه شده است کمی سختگیری اعمال کرد. در سال۹۹ نیز که در حال سقوط به قعر دره بودیم، شتاب بیرونی به نام کرونا نیز به کشور وارد شد. اصل موضوع سیاسی است و ما باید مشکلات خود را در این حوزه برطرف کنیم. » (ایران امروز. ۲۴شهریور۹۹).
چرا بورس سقوط کرد؟
در وانفسای افزایش قیمت دلار و خودرو و مسکن و سکه و ارسال سیگنالهای غلط دربورس، دستاندرکاران مورد تأیید رژیم آخوندی دست به تحلیل شرایط زدهاند تا شاید بتوانند گرهای از کلاف سردرگم نظام باز کنند تا لااقل کره از سفره مردم برچیده نشود.
عباس آرگون عضو اتاق بازرگانی تهران میگوید:
«یکی از اصلیترین دلایل افت اخیر بورس، سیاست گذاریهای اشتباه صورت گرفته در این حوزه است، در واقع همان زمان که بازار با سرعتی بسیار زیاد رشد میکرد، باید فکر افتهای این چنینی نیز صورت میگرفت. از سوی دیگر با توجه به افزایش قابل توجه سهامداران، هسته معاملات مرکزی بورس در بعضی روزها کشش لازم را نداشت و این قطع و وصل شدنها خود به عاملی برای ریزش ارزش بازار منجر شد. در کنار آن نامشخص بودن برخی سیاستهای دولت نیز به بازار آسیب زد. از عرضه دوم سهام عدالت تا تعلل طولانی در عرضه صندوق دارا دوم و اختلافنظرها در این زمینه باعث شد کار دشوار شود. در بازار سرمایه، اعتماد عمومی و اجتماعی نقشی کلیدی و بسیار مهم دارد و وقتی این اعتماد از بین برود، حفظ سرمایهگذاران و از سرگیری حرکات مثبت در بازار دشوار میشود (اخبار بورس. ۲۴ شهریور۹۹).
بورس، درد است یا درمان؟
نظام آخوندی پس از تحریمها و کرونایی شدن جامعه ملتهب ایران همه راههایی که بورکراتها و تکنوکراتهای فرصتطلب پیشنهاد داده بودند رفت و ناکام برگشت. اکنون به ناچار به ترفند بورس رو آورد تا با فروش سهام بنگاههای ورشکسته دولتی و کسب درآمدهای خیرهکننده از راه مالیات بر نقل و انتقال سهام، کسریهای بودجه و درآمد خود را جبران کند. علاوه براینکه یک تونلی هم برای گذر نقدینگی سر به آسمان زده هم حفر کرد تا از این طریق شاید آتش تورم را مهار کند. اما همه این راهکارها در میان مدت هم پاسخ نداد و حالا بورس یک مشکل جدید روی دست دولت آخوند روحانی انداخته است.
«بازار سرمایه که قرار بود بخشی از راهحل کنترل حجم نقدینگی با قابلیت بازارنوردی باشد خود اکنون به یک مشکل جدید در اقتصاد ایران تبدیل شده است» (کسب و کار. ۲۳شهریور۹۹).
کف خیابانی که دولت نمیبیند!
هنوز مدت زیادی از اجرایی شدن راهکارهای رئیس بانک مرکزی به همراه همدستان پشتپردهاش نظیر رئیس سازمان برنامه و وزیر اقتصاد دولت آخوند روحانی نمیگذرد که صدای بیکفایتی این حضرات از دور و نزدیک خیابان پاستور به گوش میرسد و رقبای بیرحمشان هم از وسط ساختمان هرمی شکل بهارستان نعرههای گوش خراش استیضاح سر میدهند. همه و همه پشت شعار تباه شدن زندگی و معیشت مردم ایران پنهان شدهاند و با رونمایی از سیاه کاریهای طرف مقابل بهدنبال غنائم جدیدند. یکطرف میگوید، سیاستهای غلط وزارت اقتصاد که ریزشی غیرطبیعی در بازار بورس ایران به همراه داشته، تاثیری عمیق را بر کاهش اعتماد شهروندان بر جای گذاشته است. بیاعتمادی فراگیر شده در جامعه بهگونهیی است که دولتهای آتی نیز باید با آن دست و پنجه نرم کنند.آن یکی میگوید، بدون هیچگونه سندی از کاهش نرخ بیکاری سخن به میان میآورند؛ اینگونه مواضع بهطور حتم اعتماد مردم را بیشازپیش کمتر میکند. دیگری فریاد میزند، متأسفانه دولت مدیریت برخی از حوزههای اقتصادی کشور را رها کرده است. اینگونه احساس میشود که دیگر دولت از اصلاح امور کامل ناامید شده است.
آلبرت بغزیان، کارشناس اقتصادی در رژیم در ارزیابی خود از وضعیت اقتصادی کشور در شاخصهای کلان اقتصادی میگوید:
«بر این باور هستم که تورم و لحظهای شدن قیمتها به درد و رنجی بزرگ برای مردم ایران تبدیل شده است. برای نمونه بالا رفتن قیمت کره در بازار جنجالی بزرگ را در سطح کلان جامعه به همراه داشت. در مجموع، از بورس بهعنوان بزرگترین بازار سرمایه گرفته تا یک کالای کم اهمیت همچون کره، متأسفانه اوضاع مساعد نیست. واقعاً ناظران اقتصادی نمیدانند به شهروندان چه توضیحی بدهند و روند تغییرات اقتصادی کشور را چگونه تحلیل کنند.لذا بر این باور هستم که بخش عمده مشکلات کشور را باید در عدم مسئولیتپذیری و بیاعتنایی دولت به مسائل کلان اقتصاد کشور مورد ارزیابی قرار داد» (انتخاب. ۲۳شهریور۹۹).
***
حرف در این باب زیاد است. در یککلام، اگر کارشناسان حکومتی اکنون بهصورت قطرهچکانی پارهای از مسائل را بیان میکنند اما سالهاست که پیشتازان و نیروهای بالنده این میهن از میدانهای شهرها و عمق سیاهچالها، از صفوف اعتصابگران گرسنه تا چهارراههای چهار قاره جهان فریاد میزنند، این رژیم باهمه ارکان و باندها و ترفندهای بورسی و گروگان گیری شهروندان خارجی و نمایش انتخابات و اصلاحطلب بازی و بمب و موشک، اصلاحناپذیر است و باید آن را سرنگون کرد.