۱۳۹۹ شهریور ۱۲, چهارشنبه

بن‌بستی که به‌وسیلهٔ «ابزارها و روش‌های خشن» باز می‌شود!

قدرتنمایی پوشالی رژیم
                            قدرت نمایی پوشالی رژیم
یک روزنامهٔ حکومتی در توصیف وضعیت اقتصادی ایران تحت حاکمیت آخوندی آن‌را به «شیر نری که اندک اندک پیر می‌شود» تشبیه کرده که «در رقابت با شیرهای جوانتر شکست‌خورده و از گله رانده می‌شود»؛ شیری که اکنون «به‌دلیل کهولت سن و فقدان بنیهٔ جسمی قادر به شکار کردن» و «گذران زندگی» نیست
و به ناچار به «مصرف چربیها» و سپس «عضلات» خود رو آورده است. این روزنامه سپس پیش‌بینی کرده است که «بعد از مدتی از آن یال و کوپال با شکوه و عضلات قوی فقط پوست و استخون باقی مانده و نهایتاً مرگی رقت انگیز برای سلطان جنگل رقم می‌خورد» (اقتصاد سرآمد ۱۰شهریور ۹۹).
روزنامهٔ حکومتی در ادامه نتیجه گرفته است:
«قدرت سیاسی‌ـ نظامی هر کشور نشأت گرفته از قدرت اقتصادی آن است، استمرار تورم و بیکاری دو رقمی، رشد منفی و یا ناچیز تولید ملی و باج دادن به همه دنیا برای مدت طولانی سرانجامی به‌جز فروپاشی ندارد. ابر قدرت قوی شوکت شوروی بدون شلیک یک گلوله از طرف دشمنانش به‌دلیل ناکارآمدی اقتصادی سقوط کرد» (همان منبع).

آسیب‌پذیری حاکمیت در برابر مقاومت مردم
هر چند در ظاهر هدف این روزنامهٔ خودی از ذکر چنین تشبیهات و کنایات توصیف وضعیت اقتصادی ایران تحت حاکمیت آخوندی است، اما در سایر زمینه‌های اجتماعی نیز وضعیت رژیم بهتر از این نیست و در واقع «مرگ رقت‌انگیز» سرنوشت محتومی است که تمامیت نظام با آن روبه‌روست.

درگیری شجاعانهٔ مردم منطقهٔ ابوالفضل اهواز که به عقب‌نشینی رژیم منتهی شد و او را مجبور کرد با پوشاندن دشداشه به قامت دبیر شورای امنیت خود پاسدار شمخانی وی را برای دلجویی اهالی به منطقه اعزام کند، نمونهٔ گویایی است که نشان می‌دهد حاکمیت در برابر مقاومتها و اعتراضهای مردمی آسیب‌پذیر است. هم‌چنین گرامی‌داشت علنی یاد شهیدان قیام که جوانان شورشی در بهبهان و لنگرود، بدون ترس از دستگیری و سرکوب به آن مبادرت کردند، نمونهٔ دیگری از این واقعیت است. اگر چه رژیم نمی‌تواند یک روز از سرکوب و بگیر و ببند دست بردارد اما مقاومت‌های مردمی نیز وارد دوران جدیدی شده است.

شکست جنگ‌افروزی؛ ‌آرزوهای بر باد رفته
ضربات جدی بر موقعیت رژیم در قلمرو «عمق استراتژیک نظام» به مثابهٔ یک از دو رکن اساسی که حیات حاکمیت آخوندی در گرو آن بوده، نیز گویای وضعیت زار و نزار ««شیر»! کذایی است.

تحولات لبنان پس از انفجار بیروت و تظاهرات عمومی علیه حزب‌الشیطان، موقعیت رژیم را در این کشور به‌شدت تضعیف کرده است.

ادامهٔ قیام در عراق به‌خصوص خیزش شیعیان این کشور که ایام عزاداری امام حسین را به نمایشی بزرگ بر ضد رژیم تبدیل کردند، نیز دلیلی است بر بطلان این ادعا که گویا شیعیان عراق از رژیم طرفداری می‌کنند. وضعیت در سوریه نیز بهتر از عراق و لبنان نیست. رژیم مجبور شده است به‌دلیل ضربات نظامی عدیده‌ای که طی ماه‌های اخیر به او وارد شده، اغلب پایگاههای نظامی خود را به اجبار برچیده و تعطیل کند.

روزگار خوش باج‌گیری به پایان می‌رسد
به این ترتیب نظام ولایت در حال از دست دادن کامل نفوذ خود در کشورهایی است که آن‌را عمق استراتژیک خود می‌نامید.

طبیعی است که شکست جنگ‌افروزی رژیم در منطقه تأثیرات به‌سزایی در داخل ایران خواهد داشت. اکنون رژیم در برابر این سؤال قرار دارد که صرف هزینه‌های میلیاردی که به قیمت فقر و فاقه و گرسنگی و تیره‌روزی میلیونی مردم تمام شده، چه نتیجه‌یی در بر داشته‌است.

روزنامهٔ مردم‌سالاری گوشه‌یی از این وضعیت بحرانی را چنین توصیف کرده است:

«چند سال است مردم نه تنها ناامید شده‌اند [بل] که نسبت به مدیران و تمام عملکردهای آنها حس بدبینی پیدا کرده‌اند. «فاصله طبقاتی» به‌شدت افزایش پیدا کرده و «سرمایه اجتماعی» خیلی کم شده است. باید گفت وضعیت دو سال آخر دولت روحانی از دو سال آخر دولت احمدی‌نژاد به‌مراتب خراب‌تر و وخیم‌تر است و تفاوتی که الآن با آن زمان وجود دارد این است که امید به بهبود به‌مراتب کم شده است» (مردم‌سالاری ۱۰شهریور۹۹).
حرکتهای اعتراضی نشانه خوبی نیستند
این روزنامه در ادامه وضعیت نظام را به یک «بن‌بست» تعبیر کرده و هراسناک هشدار داده است که این‌گونه بن‌بستها معمولاً به‌وسیلهٔ «ابزارها و روش‌های خشن» باز می‌شود!

«مسأله‌ای که وجود دارد این است آیا از وضعیت امروز باید تعبیر به «بن‌بست» کرد که راه برون‌رفت از آن، معمولاً ابزارها و روش‌های خشن است یا این‌که می‌توان باز امیدوار بود و امید به بهبود داشت؟ حرکت‌های اعتراضی دی۹۶ و آبان۹۸ و مواجهه نامناسب با آنها نشانه خوبی در این مورد نیستند. طبعاً حرکت‌های خشن تبعات به‌شدت منفی زیادی در بر دارند» (همان منبع).

***

تشبیه وضعیت حاکمیت به «شیر»! در حال مرگ، [منظور همان روباه پیر و مکار ولایت] و نیز یادآوری روزگار شوروی سابق، برای توصیف رژیم و اشاره به افول سرمایهٔ اجتماعی، بیانگر این واقعیت است که تاریخ مصرف نظام آخوندی به پایان رسیده و جز مرگ محتوم در انتظار آن نیست؛ مرگی که رقم‌زنندهٔ آن مردم ایران و قیامهای در راه است.