سخن روز
سراسر کشور در تب کرونا میسوزد. رسانههای حکومتی از شروع پیک در ۱۴استان کشور خبر میدهند. روحانی که تاکنون با وقاحت از کنترل بیماری و رو بهراه بودن اوضاع دم میزد، امروز با همان وقاحت میگوید: «استانهایی داخل پیک هستند
وضعیت آنها قرمز است، استانهای دیگر در مسیر انتظارند و هفتههای بعد دچار مشکل میشوند و این پیک سراغ آنها هم خواهد رفت». بیمارستانها در سراسر کشور از بیماران اشباع شدهاند.
مقامات وزارت درمان و رسانههای حکومتی اعتراف میکنند که این موج جدید مستقیماً ناشی از بازگشاییهاست که دولت روحانی هنوز هم بر ادامه و گسترش آنها اصرار میورزد. مقامات درمانی همچنین اعتراف میکنند که این موج مرگبار جدید، جوانان و کودکان را هم در بر گرفته است. دولت و مشخصاً وزارت اطلاعات، در وحشت از پیامدهای اجتماعی این وضعیت که مستقیماً ناشی از جنایتکاری خامنهای و روحانی است، مقامات استانی را از ارائهٔ هر گونه آمار منع کرده است. با این همه بهنظر میرسد ابعاد فاجعه چنان است که مهار از دست رژیم خارج شده است و بالاترین مقامهای رژیم و رسانههای حکومتی مواردی از این فاجعه را برملا میکنند که بهراستی تکاندهنده است.
اعترافات ناگزیر و گوشههایی از واقعیت
نمکی وزیر بهداشت از فاجعهٔ عظیمتر که در راه است خبر میدهد و میگوید: «در یک جمعیت ۳میلیونی اگر ۲۰درصد گرفتند و اگر فقط دو درصد از اینها دچار مرگ و میر بشوند، میبینید که چه فاجعه ملی رخ میدهد». در همان جلسه یکی از معاونان وزارت بهداشت به نام رئیسی بدون آنکه فاش کند امروز اوضاع از چه قرار است، در مورد دو سه ماه پیش اقرار میکند: «آن اوایل این دو تا خط (منحنی بستری و فوتی) خیلی بهم نزدیک بودند یعنی هر آنچه که ما بستری میکردیم، درصد بالاییش میمردند».
حریرچی معاون نمکی با اعتراف بهاین که «هیچ استانی نداریم که درگیر کرونا نباشد» وضعیت موجود و شمار روزافزون جانباختگان کرونا را با تلفات جنگ ضدمیهنی مقایسه میکند و میگوید: «تعداد کشتههای جنگ، روزانه ۶۶نفر بود، الآن تعداد کشتهها روزانه ۱۰۰نفر میشود».
حمید سوری عضو ستاد کرونا میگوید: «ما هر روز و هر هفته شاهد اوج گرفتن اپیدمی در استانهای مختلف هستیم».
نمکی، آنچه را که رژیم از آن بهعنوان پیک یاد میکند، معنی کرده و میگوید: «اگر زیر ۳۵درصد تا ۴۰درصد جمعیت مبتلا شده باشد ما این را اصلاً پیک تلقی نمیکنیم». رئیسی معاون نمکی هم با آشکار کردن ماهیت ضدبشری خود که روح مشترک تمامی مهرههای ریز و درشت نظام است، در مورد وضعیت استان فارس میگوید: «اگر نرخ فعلی بستری کل کشور را ۲.۵درصد در نظر بگیریم... ما پیشبینیمان این است که فارس اینقدر بدهکار است هنوز بیمار باید بدهد بهبیمارستان!».
این، اعتراف وقیحانه بر واقعیتی که مجاهدین و مقاومت ایران میگفتند، صحه میگذارد که در همه جای دنیا، دولت و مردم در یک جبهه و یک صف در برابر کرونا هستند، اما در ایران، رژیم و کرونا در یک جبهه علیه مردم قرار دارند. مگر ولیفقیه ارتجاع صراحتاً از کرونا بهعنوان فرصت و نعمت نام نبرد؟ همچنان که خمینی دجال نیز جنگ ویرانگر و خانمانسوز ۸ساله را نعمت و موهبت الهی توصیف میکرد.
بحران درونی، نتیجهٔ شکست رژیم در جنگ سرنوشت
اما بهنظر میرسد این جنگ شوم که رژیم بحرانزدهٔ آخوندی همراه و همدست با کرونا، بهمنظور حفظ و بقای خود بر مردم ایران آغاز کرده، دارد بر ضد خودش مغلوبه میشود. بجز اعلام ممنوعیت صریح انتشار هر گونه آمار مربوط بهکرونا توسط مقامات استانی که از نخستین نشانههای این شکست است اکنون شاهد آن هستیم که بازتاب این شکست، بحرانی شدید را بهدرون نظام ولایت سرازیر کرده و سردمداران رژیم را بهجان هم انداخته است. زمزمههای استعفا یا برکناری نمکی وزیر بهداشت و درمان رژیم از این جمله است. روزنامهٔ حکومتی وطن امروز (۲۷خرداد) در مورد علت قوت گرفتن شایعهٔ استعفای وزیر بهداشت دولت روحانی، مینویسد: «گفته میشود اخیراً بسیاری از اختیارات درباره مدیریت بیماری کرونا از مجموعه وزارت بهداشت و شخص وزیر سلب شده».
البته این بحران تنها بهحیطهٔ بهداشت و درمان و وزیر آن محدود نمانده است؛ نمونهٔ دیگر، همتی رئیس بانک مرکزی است. او روز دوشنبه گفت: «دوران گشادهدستی در ارز تمام شده و از این بهبعد ارز فقط برای تهیهٔ غذا و دارو اختصاص داده میشود». اما صبح سهشنبه (۲۷خرداد) در تلویزیون دولتی ظاهر شد و گفت: «بانک مرکزی هیچ مشکلی در تأمین ارز کالاهای اساسی و غذا و دارو ندارد». به این ترتیب همچنان که خط نظام پنهانکاری و سرپوش گذاشتن بر واقعیت کروناست، در زمینهٔ اقتصادی نیز میکوشد بر افلاس و ورشکستگی خود سرپوش بگذارد و لذا مهرههایی را که ناخواسته، گوشههایی از واقعیت را آشکار میکنند، بلافاصله بهغلطکردمگویی وامیدارد.
این بحران بهدرون دولت محدود نمانده و اکنون شاهد مخالفخوانی مهرهها و رسانههای باند خامنهای، علیه خط و عملکرد دولت روحانی در قبال کرونا هستیم. اینان که همان دلواپسان سابقند (مانند روزنامهٔ وطن امروز که در بالا از آن نقلقول کردیم) چنان میگویند و مینویسند که گویا خامنهای مخالف بازگشایی بوده است. از جمله همین روزنامه طی مقالهیی با عنوان «کسب و کار مرگ» مینویسد: «نتیجه اصرار دولت بر بازگشایی بیبرنامه مشاغل: قربانیان روزانه کرونا در کشور به۱۱۳نفر رسید... دولت با وجود هشدار شدید نظام پزشکی، بر بازگشایی کسبوکارها و مشاغل اصرار کرد. ». . .
این مطالب در حالی است که هنوز کسی فراموش نکرده که خلیفهٔ ارتجاع طی سخنانی در تاریخ ۲۱فروردین ۹۹، با تأکید بر بازگشایی و فرستادن مردم بیدفاع بهسر کار تأکید کرد: «ما بایستی بههر قیمتی که هست مسأله تولید را دنبال کنیم». او همچنین بارها از مدیریت دولت روحانی در مورد کرونا تمجید و حمایت کرده است.
اما جنگ و جدالهای درون رژیم که اکنون بر سر کرونا بالا گرفته، فینفسه اهمیت چندانی ندارد، آنچه اهمیت دارد شکست استراتژی رژیم ولایت فقیه مبنی بر کلان تلفات و استفاده از آن، بهمثابه سپر انسانی در برابر خطر قیام و سرنگونی است، اما اکنون این استراتژی ضدبشری برای آخوندهای حاکم نتیجهٔ معکوس بهبار آورده و همچنان که مسعود رجوی رهبر مقاومت گفت: «کلان بازنده یعنی که خامنهای و روحانی بر سر شاخ و بن میبرند. رژیمشان را موریانه کرونا و بحرانها از درون خورده و وعدهٔ خدا حق است. برخلاف تصور آنها جانهایی که از دست میرود نه عامل بقای رژیم، بلکه تیکتاک فنا و پایان است».