کودکان حاشیه نشین در چابهار
در یک اعتراف تکاندهنده یک کارگزار حکومتی به نام محمدرضا محبوبفر، عضو انجمن آمایش سرزمین ایران در مصاحبهیی ـ ۳خرداد۹۹ ـ با خبرگزاری حکومتی برنا گفت: «در سال۱۳۹۶ حدود ۴۰درصد از جمعیت شهری ایران، حاشیهنشین و بدمسکن بودند اما امروز پس از ۳سال یعنی در سال۱۳۹۹ همزمان با تورم و گرانی در بخش مسکن، افزایش اجارهبها و… میزان حاشیهنشینی در کشور به ۴۵درصد رسیده است.
اگر این ۴۵درصد را نسبت به جمعیت ۸۵میلیون نفری ایران حساب کنیم، امروز بیش از ۳۸میلیون نفر حاشیهنشین و بدمسکن هستند که نشان میدهد میزان حاشیهنشینی در کشور بهدلیل سیاستهای غلط و مشکلات اقتصادی، افزایش معناداری داشته و خبر از وقوع نابرابریهای اجتماعی و تبعیض در داخل سیستم اقتصادی کشور میدهد.
او افزود از کل جمعیت حاشیهنشین کشور، ۲۰درصد (یعنی بیش از ۷ و نیم میلیون نفر) از آنها در اطراف و حاشیه آرامستانها زندگی میکنند».
بهطور کلی غارت و چپاول و اختلاسهای نجومی و غیرقابل باور در این رژیم، امروزه عامل اصلی بسیاری از معضلات در کشور شده است. اما اگر همین عامل در مورد حاشیهنشینی بررسی شود، مهمترین دلایل و ریشههای این معضل عبارتند از:
اول: انهدام و نابودی روستاها و به تبع آن تولیدات کشاورزی که هیچ راهکار دیگری برای روستاییان محروم میهن به جز بیغولهنشینی در کنار شهرها باقی نگذاشته است. در این باره خبرگزاری حکومتی شبستان ۳۰آبان۹۷ نوشت: «بهطور متوسط، مهاجرت حاشیهنشینها به کلانشهرها نسبت به سال۱۳۶۱، ۱۷برابر افزایش یافته و در قبال آن ۱۷برابر هم صدمات اجتماعی جبرانناپذیری به کشور وارد آمده است».
دوم: سیاستهای ضدمردمی باندهای غارتگر مافیای آب آخوندی مهاجرت گسترده روستاییان به حاشیه شهرها را بهشدت افزایش داده است.
در توصیف این وضعیت عیسی کلانتری، رئیس سازمان محیطزیست رژیم گفت: «ایران به ورشکستگی آبی رسیده است… این سالها اگر هر دشمنی در این سرزمین حاکم میشد این رفتار را با منابع طبیعی و محیطزیست انجام نمیداد… هر بلایی بر سر حوزه محیطزیست آمده طی چهار دهه گذشته بوده است». (خبرگزاری ایسنا ۲۳مهر ۹۶)
مورد مهم دیگری که باعث رشد حاشیهنشینی شده، گرانی سرسامآور بهای زمین و مسکن است تا آنجا که بهنوشته روزنامه وطن امروز: «افزایش سرسامآور اجارهبها در یکی دو سال اخیر هم آنقدر فشار به مستاجران آورده است که بسیاری از آنها دیگر تاب اجارهنشینی ندارند و بعضی از آنها تصمیم به مهاجرت و حاشیهنشینی گرفتند» (وطن امروز۱ دی ۹۸)
اما مهاجرت به حاشیه شهرها عوامل اقتصادی دیگری هم دارد که برای مردم بسیار ملموس است.
فساد و دزدی سیستماتیک و نهادینه شده در تاروپود رژیم آخوندی یکی دیگر از عوامل حاشیهنشین شدن مردم فقیر است.
در این رابطه روزنامه شهروند ۲۹فروردین ۹۷ نوشت: «۸۰۰میلیارد دلار سرمایه در ۴دهه گذشته از ایران خارج شده… به این ترتیب میتوان گفت، در ۴۰سال گذشته معادل هزینه بازسازی دو کشور جنگزده از ایران سرمایه خارج شده است».
بنابراین جایی برای پرداختن به مشکلات جامعه باقی نمانده است، از طرف دیگر رکود اقتصادی و موج بیکاری برخاسته از آن است که به فروپاشی شیرازههای جامعه راه برده است.
در این باره عیسیزاده عضو مجلس رژیم از میاندوآب در جلسه ۱۳خرداد۹۹ مجلس رژیم گفت: »جوانان شهر من، بهعلت بیکاری در کنج خانه مانند شمع در جلو چشم پدر و مادر میسوزند، ۷میلیون جوان بیکار که هر روز و هرماه به آمارش اضافه میشود، ۴میلیون زن سرپرست خانواده» (رادیو فرهنگ ۱۳خرداد ۹۹).
موج مهاجرت از شهرها بهدلیل کمبود آب و فقر و بیکاری یکی از دلایل عمده گسترش حاشیهنشینی در شهرها است، زیرا مشکلات بهوجود آمده در روستاها در اثر سیاستهای مردمی رژیم در رابطه با روستاییان و کشاورزان، شرایطی را برای روستاییان پدید آورده که برای گذران زندگی و امرار معاش، مجبور به مهاجرت به شهرها شدهاند.
در این رابطه روزنامه ابتکار۶خرداد۹۹ نوشت: «جلگه خوزستان که روزگاری بهترین مکان برای کشاورزی در ایران بهشمار میرفت، به واسطه بهرهبرداری غیراصولی از آب، طرحهای آبی کارشناسینشده، احداث سدهای متعدد، احداث کارخانهها و معادن که به آلودگی هر چه بیشتر آب و شوری آن منجر شده و توسعه ناپایدار کشاورزی، حالا تبدیل به زمینی نیمهبایر شده که کشاورزی دیگر حرفهیی بهصرفه محسوب نمیشود. کشاورزان خوزستان یکی یکی از این کار دست کشیده، به مهاجرت روی آوردهاند».
علی لاریجانی رئیس سابق مجلس ارتجاع در گفتگو با خبرگزاری مجلس اذعان کرد: «یکی از مشکلات امروز کشور در اطراف شهرها مهاجرت و حاشیهنشینی است، در روستاها امکانی برای کار جوانان وجود ندارد» (خبرگزاری مجلس ۲۹اردیبهشت ۹۹).
برای اینکه به عمق فاجعه پی ببریم و اینکه تا کجا اقتصاد ایران ویران شده و طبقات متوسط جامعه را در ابعاد وسیع به زیر خط فقر میبرند، ضروری است به این موضوع توجه شود که بحث حاشیهنشینی فقط مختص مهاجرت از روستاها به حاشیه شهرها نیست، بلکه برخی از مردم ساکن شهرها هم، مجبور به مهاجرت به حاشیه شهر میشوند.
در این رابطه رونامه رسالت۱۰خرداد۹۹ اعتراف نوشت: «در این سالها، موضوع حاشیهنشینی ابعاد تازهتری یافته و برخی افراد که ساکن طبقات پایین و میانی جامعه بودهاند بر اثر فقر درآمدی به تدریج از متن زندگی شهری رانده شده و به حاشیهها پیوستهاند که علاوه بـر محرومیـت از استانداردهای زندگــی ســایر افــراد جامعــه، از نهادهـا و خدمـات اجتماعـی هم محروم ماندهاند» این روزنامه حکومتی سپس اعترافی را از سخنگوی دولت آخوند حسن روحانی آورده و میگوید: «فقرای حاشیهنشین، فقر بیرحمانهتری حتی نسبت به روستاییان کمدرآمد تجربه میکنند. چنانچه در سطح کلان به این پدیده بنگریم، باید ساختارهای تبعیضآمیز و توزیع غیرعادلانه منابع را مقصر بنامیم».
حالا سؤال این است آیا حاشیه شهرها برای این همه مردم پناهگاه مناسبی است؟
قعطا پاسخ به این سؤال منفی است زیرا حاشیهنشینها از اولیهترین امکانات یک زندگی عادی محرومند، و به عبارت دقیقتر در حاکمیت این رژیم منحوس کاملاً به فراموشی سپرده شدهاند.
خبرگزاری نیروی تروریستی قدس (تسنیم) گزارشی ویدئویی از منطقه جنگلوک چابهار تهیه کرده است. این گزارش قبل از این است که کپرهای ۷۰۰خانواده آنها در اردیبهشت۹۹ طعمه حریق و به تلی از خاکستر تبدیل شود.
یکی از مردم ساکن این منطقه در مصاحبه با تسنیم گفت: «برق رو از اون طرف میکشیم، برق ما ضعیفه، الآن گرماست ما اصلاً برق نداریم، برق ضعیفه، آب که نداریم، آب از اونجا آبرسانی با پول میخریم، هر بشکهیی میخریم ۵تومن ۱۰تومن، بشکهیی گالنی، دو گالن میبریم ۵تومن میدیم دو گالن ۲۰لیتری. حموم چکار میکنید؟حموم هم همینجا، با همین گالنها».
خبرنگار تسنیم هم اضافه میکند «اینجا وضعیت برق رسانی، به جنگلوک رو میبینید، همونطور که میبینید سیمهای برق بهصورت غیراستاندارد کشیده شدند. اگرکوچکترین بارندگی بیاد، بچهها پاشون گیر بکنه به این سیمها برق میگیرتشون. وضعیت اینجا اصلاً خوب نیست» (تسنیم ۲۸فروردین ۹۹).
در رابطه با وضعیت زندگی حاشیهنشینان، حسینعلی شهریاری، عضو مجلس ارتجاع از زاهدان، اعتراف کرد: «بیش از ۴۰درصد مردم شهر زاهدان حاشیهنشین هستند که وضعیت زندگیشان بهمراتب بدتر از زندگی روستایی است» (خبرگزاری ایسنا ۱۶ خرداد۹۹).
در حاشیه شهر تهران هم وضعیت مردم حاشیهنشین اسفناک است تا جایی که اخیراً گودال خوابی، پشتبام خوابی در میان عده زیادی از مردم رایج شده است.
بهنوشته روزنامه شرق بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران حوزه مسکن خبر از گسترش «سکونت در حاشیه آرمستانها»، «پشت بام خوابی» و «مغازه خوابی» بهویژه در میان کارگران خبر میدهند. اجاره هرشب خوابیدن زیر آسمان هم از سال گذشته تا امسال ۲۵هزار تومان افزایش یافته و بهگفته علی نوذر پور، شهردار منطقه ۲۲، به ۵۰هزار تومان رسیده است. (روزنامه شرق۴ تیر۹۹)
وضعیت زندگی حاشیهنشینان، گودال خوابها، پشتبام خوابها، حاشیه قبرستانها بسیار تلخ و دردناک است اما آنچه وضعیت را دردناکتر میکند رفتار رژیم پلید آخوندی با آنان است.
در این مورد شهرداری خرمآباد در فروردین گذشته در یک اقدام سبعانه، مبادرت به خراب کردن خانه یک زن فلج کرد.
در ویدئو کلیپی از همین اقدام ضدانسانی که در رسانههای اجتماعی منتشر شد یکی از مردم منطقه میگوید: «اینجا یک خونه۴۸ساله ست. دولت اینجوری خرابش کرده، شهرداری، آقای عیدی بیرانوند و آشتیانی، واسه اینکه پارکشون احداث بشه. یه خونه ۴۸ساله با یه زن فلج، بدون اینکه پولی بهشون بدن، بدون اینکه حکم تخریبی رو بهشون بدن، آیا این انصافه، اینجا عدالتی نیست، اینجا مگه چیه، اینجا فلسطینه، اسراییل هم اینجوری به فلسطین نمیکنه که اینا میکنن».
روز ۲۶فروردین ۹۹ دادستان جنایتپیشه خرمآباد، با بیش از ۲۰۰نیروی ویژه یگان امداد به محله فقیرنشین فلکالدین هجوم بردند و۱۱ خانه مردم فقیر را تخریب کردند.
مادری که در زیر آوار گرفتار شده بود به بسیجیها میگفت: «پسرم با جمعآوری بطری نوشابه از زبالهها این خانه را ساخته، خرابش نکنید».
روز ۲۸فروردین۹۹ مزدوران مسلح رژیم وارد منطقه علی آباد و رسول آباد بغدانی در شهر دراز ایرانشهر شده و منازل مردم را توسط لودر تخریب کردند.
درکرمانشاه حمله مأموران حکومتی به آلونک آسیه پناهی ۵۵ساله منجر به مرگ او شد، در ویدئو کلیپی که همان زمان در رسانههای اجتماعی منتشر شد خانم هموطنی که مأموران خانهاش را خراب کردهاند گفت: «من بدون روسری تو خانه خواب بودم، بدون اینکه یاالله بگن، هماهنگی بکنن، آمدن تو خانه اسپری کردن تو چشممان، بدون هماهنگی آمدن توی خانه، خانه را خراب کردن هیچ وسایلی برام نمونده، با ۲تا بچه من الآن یه هفته ست آوارهام… . اصلاً امان ندادن، رفتیم فرمانداری گفتیم ما چکار کنیم پیش کی بریم، تکلیف ماچیه؟ گفت هیچ وسیلهای زیر خانه نبوده، کی میگه؟ شما دارین دروغ میگین. گفتم چه جور ما داریم دروغ میگیم این همه وسایل!… ما کجا دیگه بریم، اصلاً نداشتیم بریم بالا شهر خانه بخریم، زمین بخریم، زمین سنددار بخریم، بسازیم، وسعمون این بوده که بیایم اینجا زمین بخریم».
این همه ظلم و جنایت در حق حاشیهنشینان، این قشر محروم را تبدیل به بشکه باروتی کرده است که در قیام آبان ماه ۹۸ همگان انفجار آنرا به چشم دیدند، انفجاری که لرزه سرنگونی را به تمام ارکان این نظام چپاولگر انداخت.
در زمینه حضور حاشیهنشینان در قیام آبان ماه روزنامه فرهیختگان نوشت: «گستره جغرافیایی اغتشاشات، شهرهای درگیر و شدت اعتراض نشان میدهد بخش قابل توجهی از معترضان، طبقهای از جامعه با وضعیت معیشتی و اجتماعی نامناسب بودند». (فرهیختگان ۱۰دی ۹۸)
یک جامعهشناس حکومتی که اظهاراتش در روزنامه حکومتی ستاره صبح -۵ آذر ۹۸ درج شده، در این رابطه گفت: «اگر به اتفاقاتی که در سال۹۶ و (آبان۹۸) رخ داد، دقت کنیم میبینیم که اغلب کانون اعتراضات که به شورش انجامید و خرابی به بار آورد در همان حاشیه کلانشهرها و مناطق محروم است که بیکاران، گرسنگان و حذفشدگان در آن قرار دارند».
حرف آخر را آخوند محسن رهامی در رابطه با تهدید حاشیهنشینان برای آینده نظام ولایت در ۹خرداد ۹۹ گفت: «این قضایایی که شما نگاه کنید در آبان۹۸ پیش آمد، مال همین حاشیهها بود و این حاشیهها میتواند بحرانهای آینده جمهوری اسلامی باشد».
خشم و خروش حاشیهنشینان در سالهای ۹۶ و۹۸ و ابراز هراس رسانههای حکومتی از اوج گرفتن قیام توسط آنها و سایر اقشار محروم ایرانزمین بیانگر این واقعیت است که مردم ایران از جمله مردم محروم حاشیهنشین تا سرنگونی رژیم و دستیابی به عدالت اجتماعی و آزادی از پا نمینشینند.
خصوصا اینکه مقاومت سازمانیافته مردم ایران پشتوانه آنها است و از حمایت کانونهای شورشی نیز برخوردارند.