آیا صبح نزدیک نیست
قمپزهای خامنهای و روحانی مثل مستعان ـ ویروس یاب! ـ نزدیکترین حلقههای پاسداران را هم نمیفریبد. روحانی که آمار و گلمالی آخوندیش زبانزد است به چنان گردابی افتاده که بالاخره مجبور شد با یک فقره خودزنی زبان به ورشکستگی تمامعیار اقتصادی رژیم باز کند. بگذار رسانههای "دوست"از زبان سوم شخص بگویند انشاءالله گربه است! ۰۰۰، ۰۰۰، ۰۰۰، ۰۰۰،
۸۷۰تومان دقیقاً عددی است که روحانی در کسری درآمد سارقان حاکم استفراغ کرد!. اما این اعتراف محض رضای خدا نبود بلکه حکم گرداب هلاک و اجبار بنبست و کیسهدوزی برای غارت و به خاک سیاه نشاندن بیشتر مردم بود. اگر کسی هست که رقم اعلامشده برایش مفهوم و تصویر روشنی ندارد این یکی را ببیند تا کاملاً مفهوم شود: "یا باهم کنار میآییم یا با هم میجنگیم" (محسن رنانی در آدرس به فلاکت اقتصادی).
چهار دهه ظلم و تخریب و تبهکاری هیچ عرصهای را باقی نگذاشته و مردم را به فغان رسانده است. صدای اعتراضها روزمره در گوشهیی بلند است، جایی با مأموران حکومتی درگیر میشوند و گاه مزدوری گوشمالی داده میشود. فرماندهان ترسیده دستور مکرر بگیروببند میدهند اما کانونهای شورش تکثیر میشوند.آن که گرفتار فقر و فاقه است و اسیر سوز ظلم، اگر نتواند صدایش را بلند کند به درون خودش آوار میشود و فرو میرود. چند بار و چند ده بار و چند صد بار با این اخبار مواجه شدهایم؟.
پدری مستاصل خودش را با بچههایش کشته است. هستی باختهای خود را بهدار کشیده و دیگری خود را از بلندی پرت کرده و آن دیگری خود را به زیر چرخهای قطار مترو انداخته و در شهر یا روستایی زنی خود را به آتش کشیده است. کارگری ناتوان از گرفتن حقوق خود مقابل نهاد حکومتی خود را بهدار کشیده است. در نواحی غرب و جنوب و شرق کشور آدمکشی پاسداران لاینقطع ادامه دارد چنان که گویی برای هر نقطه جیره روزانه مرگ تعیین کرده و حیطه تعرض و کشتار به افغانیان بیپناه بیش از گذشته سرایت کرده است. حالا در کشتار به شلیک هم اکتفا نمیکنند و غرق کردن و به آتش کشیدن توأم با شلیک از تازههای جهنم ولایت است. اختاپوس به انقباض رو آورده و بیش از هر زمان به هر چه برسد زخم میزند و هر که را بیابد طعمه میکند. طایفه دزدها در خماری دلارهای نفتی جیب مردم را نشانه کردهاند و اخاذی سریالی و بیوقفه توأم با فساد سیستماتیک تا پایینترین لایههای رژیم امان همه را بریده است. عمر نظام ولایت با اشاعه فرهنگ منحط آخوند- پاسدار و رشوه و حرامخواری معادل است. پیداست که اکنون تمام تباهی به خود حکومت برگشته است. تازهترین رسوایی یقهگیری از معاون قاضیالقضات سابق صادق لاریجانی خونخوار است. جنگ و دعوا بین فاسد و فاسدتر نیست. بین دو ناحق هم نیست بلکه بین دو انکار حق است. بین دو انکار انسان و انسانیت است. بین دو آدمکش خونسرد است، بین دو ویرانگر بین دو جانور درنده، بین دو آدمخوار است.
در چنین گردونهای است که گشتاپوی آخوندی مثل دیگر چنگالهای ولایت به سرگیجه افتاده و اگر روحانی دچار خودزنی میشود و خامنهای معاون قاضیالقضات گمارده خودش را به اخیه میکشد، گشتاپو هم ته انبانش را بالا میآورد و برگهایش را تمامسوز میکند. پردهها را پس میکشد و جار میزند منظور از زندانی سابق و عضو سابق و هوادار سابق دقیقاً تواب سابق و دکل سابق و بریده سابق و دقیقاً تشنه به خون لاحق و همآخورهایش و در یک کلمه خائن تمامسوز شده است.
خامنهای با انقباضش، پاسدار بیمغز با مستعانش، لاریجانی با اکبر طبریاش، گشتاپو با تواب تشنه به خونش و روحانی با ارقام ورشکستگیاش و... . همه چیزشان به همه چیزشان میآید و بوی الرحمن بلند است.
مقاومت خونفشان ایران با کانونهای شورش قبر تاریخی اختاپوس را آماده کرده است.
آیا صبح نزدیک نیست؟!
کمال بیرجندی
مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است