۱۳۹۸ اردیبهشت ۲۰, جمعه

نتایج و پیامدهای موضع برجامی اخیر رژیم

سخن روز
رئیس‌جمهور آمریکا با صدور فرمانی تحریم‌های جدیدی علیه رژیم ایران در بخش صنایع آهن، فولاد، آلومینیوم و مس اعلام کرد
در این فرمان آمده است:‌ ایالات متحده تحریم‌هایی را علیه صنایع آهن، فولاد، آلومینیوم و مس ایران وضع می‌کند که بزرگترین منبع درآمد غیرنفتی رژیم این کشور به‌شمار می‌رود.

رئیس‌جمهور آمریکا در فرمان خود آورده است:‌ طی ماه گذشته آمریکا چند گام را برای افزایش تأثیر کارزار خود برداشته است. ما سپاه پاسداران را به‌عنوان یک سازمان تروریستی خارجی نام گذاری کردیم و فشار بر صادرات نفت رژیم ایران را افزایش دادیم. تحریم‌های امروز درآمد رژیم ایران را از محل صادرات فلزات صنعتی که ۱۰درصد صادراتش است، هدف قرار می‌دهد.

دونالد ترامپ در این فرمان تصریح کرده است توافق اتمی دیگر به شکل غیرقابل بازسازی شکست‌خورده است.

این تحولات پس از مواضع جدیدی بود که روز قبل از‌ آن توسط روحانی و شورای عالی امنیت رژیم در رابطه با برجام و تعهدات برجامی اعلام شد.

این تحولات گویای چیست؟

رژیم چرا دست به این اقدام زد؟

معنی این تصمیم چیست و رژیم چه هدفی داشت؟

و چقدر به این هدف نزدیک شد؟



بازتاب موضع جدید رژیم
به‌طور خلاصه تهدیدات رژیم را خیلی جدی نگرفتند:

آمریکا که به روند تشدید تحریم‌های خودش که به‌نظر می‌رسد از قبل برنامه‌ریزی و طراحی شده است ادامه داد و صنایع فلزی رژیم را به‌عنوان یکی از موارد عمدهٔ تولید درآمد رژیم مورد تحریم قرار داد و بعد هم اعلام کرد که فشار ماکزیمم روی رژیم ایران تازه شروع شده است!
اروپایی‌ها هم اصلاً اعتنایی به اولتیماتوم رژیم نکردند. اتحادیهٔ اروپا که بیشترین همراهی را با رژیم داشته و هنوز هم دارد، ضرب‌الاجل ۶۰روزهٔ روحانی را بلافاصله رد کرد.
وزرای خارجه سه کشور انگلستان، فرانسه، آلمان به همراه موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا روز پنجشنبه ۱۹اردیبهشت ۹۸با صدور بیانیه‌یی مشترک در پاسخ به مهلت ۶۰روزه رژیم ایران اعلام کردند هیچ ضرب‌الاجلی را از سوی تهران نمی‌پذیرند.

مفهوم ساده واکنش اروپایی‌ و یادآوری مکانیسم ماشه، با امضای موگرینی!
در بیانیه اتحادیه اروپا در پاسخ به این اقدام رژیم آمده است: «ما قویاً رژیم ایران را فرا می‌خوانیم تا به اجرای تعهداتش بر اساس برجام به‌طور کامل ادامه دهد. ما هر گونه الیتماتوم را رد می‌کنیم و تبعیت ایران را از التزاماتش بر اساس برجام و ان پی تی از طریق عملکردش ارزیابی می‌کنیم.

در همین رابطه ما نقش کلیدی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در مانیتور کردن و تأیید کردن تبعیت ایران از التزاماتش را یادآوری می‌کنیم».

یعنی به زبان ساده به رژیم گفته‌اند که اولتیماتوم، بی‌اولتیماتوم! بنشین سر جایت! و تأکید کرده‌اند که باید به همهٔ التزاماتت در برجام پایبند باشی و نوک چماق آژانس را هم نشانش داده‌اند که هر گونه تخطی را بازرسان آژانس گزارش می‌دهند که معنی تخلف هم روشن است؛ به کار افتادن مکانیسم ماشه و مشروعیت اقدام نظامی بین‌المللی علیه رژیم.

نکتهٔ دردناک برای رژیم این است که امضای خانم موگرینی چهرهٔ شاخص مماشات در حال حاضر پای این بیانیه شدید‌اللحن هست.



آیا رژیم این را حدس می‌زد؟
رژیم به واقع گیر کرده و این بلاتکلیفی و بی‌تصمیمی در حال متلاشی کردن رژیم از درون است، بنابراین مواضع جدید نه حاکی از یک توان و قدرت و اعتماد به‌نفس بلکه ناشی از نهایت درماندگی و ناامیدی بود.

رژیم ابتدا سعی کرد از طرف آمریکا راهی باز کند و مستقیماً با رئیس‌جمهور پل بزند و ظریف را هم با همین هدف به آمریکا فرستاد، اما ظریف در آنجا با تحقیر و توسری بدی مواجه شد و دست از پا درازتر بازگشت.

و اکنون از فرط ناچاری این موضع را گرفته که به گفتهٔ عراقچی خروج مرحله به مرحله از برجام است. اما این نه حاصل یک ابتکار عمل، بلکه تشبثات تحمیلی است. چرا که رژیم در وضعیت به‌شدت بحران‌زدهٔ کنونی اصلاً در موقعیت ابتکارعمل و دادن اولتیماتوم نیست.



شاخص جدی بودن رژیم
اگر رژیم راست می‌گوید که برنامه و نقشه مسیرش خروج مرحله به مرحله از برجام است، خب جواب مرحله اول را که روحانی برای آن یک مهلت ۶۰روزه در نظر گرفته بود، الان از طرف اروپا در کمتر از ۶۰ساعت که سهل است، در کمتر از ۲۴ساعت دریافت کرد!

یعنی آنها منتظر مهلت ۶۰روزه نشده‌اند و همان روز اول آن را رد کرده‌اند، پس حالا باید وارد مرحله دوم شود، اما رژیم این کار را نخواهد کرد.



مراحل بعدی کدام است؟
این مراحل در حرفهای روحانی بود و یکی از روزنامه‌های حکومتی آن را به این صورت نوشته است:

گام اول: عبور از محدودیت ذخیره‌سازی کیک زرد و آب سنگین
گام دوم عبور از غنی‌سازی ۳.۶۷درصدی و تکمیل اراک
گام سوم: راه‌اندازی ۱۹هزار سانتریفوژ و از سرگیری غنی‌سازی ۲۰درصدی
گام چهارم: راه‌اندازی زنجیره سانتریفوژهای مدرن IR۸
گام پنجم: ساخت پیشرانهای هسته‌یی و تولید سوخت با غنای بالا
گام ششم: خروج از پروتکل الحاقی
گام هفتم: خروج از NPT
جوهر این مراحل در واقع زمان خریدن است، تا شاید از جایی فرجی حاصل شود. از بعضی تحلیلهای تحلیلگران خارجی به‌خصوص آمریکایی برمی‌آید که رژیم با این مانور می‌خواهد دست مخالفان سیاست قاطعیت دولت آمریکا را پر کند و آنها به دولت آمریکا اعتراض کنند که وقتی شما این همه به رژیم سخت می‌گیرید و همهٔ راهها را به رویش می‌بندید نتیجه‌اش این می‌شود که رژیم هم میز چپه کند و به سیم آخر بزند. آنها به دولت آمریکا می‌گفتند چرا وقتی ظریف به آمریکا آمد و آن همه برای مذاکره التماس و زاری کرد، او را آن‌طور تحقیر کردید و دست خالی برش گرداندید؟



پاسخ آمریکایی‌ها
همین نکته را خبرنگاری در یک کنفرانس مطبوعاتی از برایان هوک مسئول اقدام ایران در وزارت‌خارجه، سؤال کرد و او پاسخ داد:

اشتباه نکنید وزیر خارجهٔ واقعی ایران جواد ظریف نیست، قاسم سلیمانی است و شما به جای این‌که به حرفهای ظریف نگاه کنید، باید به‌عملکردهای قاسم سلیمانی توجه کنید و در آن ببینید که سیاست فشار حداکثری ما موفق بوده و قاسم سلیمانی ناچار است پول کمتری به حزب‌الله بدهد و در نتیجه آنها امکان کمتری برای تاخت و تازه‌ای تروریستی دارند!
مسئول اقدام ایران در وزارت‌خارجه آمریکا همچنین گفته است: «ما آماده گفتگو هستیم، اما اگر شما به تاریخچه بیش از ۴۰سال گذشته این رژیم نگاه کنید، می‌بینید که حتی یک مورد هم وجود نداشته که رژیم ایران بدون دست کم یکی از این سه مورد یعنی فشار اقتصادی، انزوای دیپلماتیک و تهدید به نوعی واکنش نظامی، پای میز مذاکره آمده باشد. وضعیت همیشه این‌گونه بوده است، این رژیمی است که اگر قرار بود مشکل با آن از طریق گفتگوی دوستانه حل شود، ما این مشکل را مدتها پیش حل کرده بودیم».
وی افزود «البته این رژیمی است که اگر در مقابلش ایستادگی شود وضع فرق می‌کند و ما بارها این را هم در جریان جنگ عراق و هم در عرصه‌های دیگر دیده‌ایم. ما می‌دانیم که سیاست ما سیاست درستی است، زیرا این، تنها زبانی است که رژیم می‌فهمد».
برایان هوک در پاسخ به سؤال دیگری مبنی بر این‌که ۱۲شرطی که برای رژیم گذاشته‌اید چنان است که رژیم قادر نیست به آن جواب مثبت بدهد، گفت شما روی یکی از این ۱۲شرط دست بگذارید و بگویید کدام قابل حذف است و آن را دیگر از رژیم نخواهیم و اشکالی ندارد رژیم به آن عمل نکند! اینها شروطی است که برای هر کشور نرمالی مفروض است. این را چندی پیش پمپئو هم گفت که این شروطی است که ما از هر کشور دیگر هم می‌خواهیم و اختصاص به رژیم ایران ندارد.

چرا رژیم نمی‌تواند با جامعه جهانی تعامل کند؟
اکنون و با حوادث پیش‌آمده باید پرسید بالاخره موضوع چیست؟

رژیم چرا نمی‌تواند با جامعهٔ جهانی به تعامل برسد؟

چه آنگاه که سیاست مماشات حاکم بود و باد موافق به پرچم رژیم می‌وزید و چه اکنون که خطر را بیخ گوش خود احساس می‌کند.

پاسخ روشن است:

مسألهٔ کانونی این است که:

این رژیم قرون‌وسطایی هیچ سنخیتی با مقتضیات جامعه ایران و مرحله رشد اجتماعی ایران که بورژوازی وابسته را پشت سر گذاشته، ندارد
هم‌چنان که با دنیای معاصر نیز سنخیتی ندارد و قادر به هیچ همزیستی و تعاملی با دنیا نیست و توان پذیرش الزامات زیستن در جامعهٔ بین‌المللی را ندارد.
این فاشیسم دینی که مبتنی و متکی بر بسط ولایت خود بر تمام جهان است و رسماً هم می‌گوید که هیچ مرز بین‌المللی را به‌رسمیت نمی‌شناسد، چگونه قادر است با دنیا و با کشورهای همسایه اعم از مسلمان یا غیرمسلمان تعامل و همزیستی داشته باشد؟

بنابراین رژیم برای حفظ و بقای خود در این جهان متکی است به بمب اتمی و سلاح هسته‌یی! احساس می‌کند تنها با چنین سلاحی است که می‌تواند خود را به دنیا تحمیل کند و باج بگیرد.

اظهارات روحانی در روز چهارشنبه ۱۸اردیبهشت ۹۸یک بار دیگر نشان داد که:

رژیم دست از سودای اتمی خود برنداشته است.
هم‌چنان که از دخالت‌هایش در کشورهای منطقه و از صدور تروریسمش هم دست برنداشته و تا لب گور دست برنخواهد داشت. همان سیاست‌های ضدملی که به قیمت ویرانی ایران تمام شده و مردم در هر جا علیه آن شعار می‌دهند و در برابر شعارهای رژیم که انرژی هسته‌یی حق مسلم ماست، مردم فریاد می‌زنند کرامت انسانی حق مسلم ماست و در برابر سیاست‌های جنگ‌افروزانهٔ رژیم فریاد می‌زنند: سوریه را رها کن فکری به‌حال ما کن و بر این اساس است که مقاومت ایران از این پیش‌تر بارها و بارها اعلام کرده است: اجرای کامل قطعنامه‌های شورای امنیت، توقف کامل غنی‌سازی، پذیرش پروتکل الحاقی و دسترسی آزادانه بازرسان به مراکز و تأسیسات مشکوک رژیم، لازمه دست کشیدن آخوندها از بمب اتمی است.