۱۳۹۸ خرداد ۶, دوشنبه

قلک شکستهٔ خامنه‌ای یک سکه بیشتر ندارد!

بن بست خامنه ایچشم‌انداز کنونی و گرای نهایی
سیر حوادث داخلی و بین‌المللی که هر دم شتاب می‌گیرند، یکی از آثار و نشانه‌های مسیر آینده نظام آخوندی را در آخرین مواضع و سخنان خامنه‌ای ظاهر نمودند.


روز چهارشنبه اول خرداد، خامنه‌ای در دیدار با دانشجویان دست‌چین شدهٔ دنباله نظام، تلاش کرد سمت و سوی حکومت آخوندی را برای برون‌رفت از وضعیت پیچیدهٔ کنونی نشان دهد. خامنه‌ای به‌دنبال تغییرات بزرگ در سپاه پاسداران و به دلایلی که به آنها خواهیم پرداخت، دست در چنتهٔ اصل و ذات رژیم که ریشه در قرون وسطی دارد، برد: دولت حزب‌اللهی!
یادآوری یک پیش‌بینی قانونمند 
حرف خامنه‌ای برای مقاومت ایران اصلاً عجیب نیست؛ چرا که بیش از دو دهه قبل که رژیم آخوندی تلاش کرد با محمد خاتمی، مشاطه‌گری سیاسی و فرهنگی و تمدن‌گرایانه بکند، رهبر مقاومت با صراحت و اطمینان خاطر اعلام کرد که «افعی، کبوتر نمی‌زاید» و در ذات قرون‌وسطایی این نظام، توان هیچ‌گونه رفرم و اصلاحی، ابدالاباد وجود ندارد. خامنه‌ای به‌خوبی مشاطه‌گری را نشان داد که بیش از سه دهه دستش خالی مانده و هیچ زمینه‌ای برای مشاطه‌گری در نظام ولایت فقیه نیافته است!

قلک شکسته و تنها سکه آن! 
خامنه‌ای با این چشم‌اندازی که برای نظام ترسیم کرد و به سفره‌خواران رژیم وعده‌اش را داد، آب پاکی بر دست همهٔ جناح‌بازان درونی نظام و لابی‌های دنبال سراب بیرون نظام ریخت.

خامنه‌ای که خط آینده‌اش را با امید واهی به دولت حزب‌اللهی ترسیم کرده، حتی تلاش کرد در یک دروغگویی نجومی، نقش شروع‌کننده و حمایتی خودش از برجام را انکار کرده و نتایج برجام را هم یک‌جا سر روحانی خراب و آوار کند.

خامنه‌ای با صراحت تمام بن‌بست نظامش را در پاسخگویی به شرایط کنونی اعتراف نمود و انقباض ناگزیر و افول به دهه ۶۰ را آشکار کرد. ولی‌فقیه ارتجاع، با این چشم‌اندازی که نشان جهان داد، امید بهبود اوضاع و سرمایه‌گذاری را بیش‌از‌پیش لرزان و خدشه‌دار نمود.

خامنه‌ای در یک جمله، بزرگ‌ترین پتک را بر قلک ۴۰ساله نظام کوبید و همگان دیدند و یافتند که درون آن جز حزب‌اللهی نبود که ۴۰سال در «کسب و کار مرگ» علیه مردم ایران و تروریسم علیه مردم جهان بود.

علت گزینهٔ دولت حزب‌الله در کجاست؟ 
- خامنه‌ای دریافته است که با جنگ‌افروزی، کار نظام برای همیشه تمام است. لذا اگر راه مذاکره گشوده و شرایط آن هم مهیا شود، حتی اگر برجام جدیدی هم در کار باشد، مختصات رژیم آخوندی دیگر مثل قبل نخواهد بود. آن سبوی تجاوز به منطقه و اعدام بند بند منشور حقوق‌بشر را باید بشکند و پیمانهٔ «کسب و کار مرگ» را باید بریزد. خامنه‌ای در سازوکار حداقل‌های شرایط جدید هم نمی‌تواند جز با حزب‌الله وارد میدان شود.

- جامعه‌ای که از قیام‌ها گذشته و حاصل قیام‌ها نفی کلیت نظام بوده است، امید خامنه‌ای را از هر گونه بازیگری سیاسی با اصلاحات‌چی‌ها بریده است. خامنه‌ای اعلام می‌کند که از کوزه نظام ولایت فقیه همان تراود که حزب‌اللهی باشد.

- وقتی جامعه‌یی به تمامیت یک حکومت «نه» می‌گوید، حاکمی مثل خامنه‌ای به این یقین می‌رسد که توان یک رفراندوم برای حداقل‌های تغییر در قانون اساسی را هم ندارد.

- وقتی جامعه‌یی سراپا تشنه و منتظر و مترصد تغییر است؛ وقتی مردم ایران هر گونه فرصتی را مزید بر خواسته خود می‌بینند، خامنه‌ای درک می‌کند که بنیاد رژیمش در داخل ایران زده شده است. از این رو در صورت بروز هر تحول غیرقابل پیش‌بینی در شرایط پیچیدهٔ کنونی، جبهه اصلیِ مقابل نظام، در داخل ایران است.

- خامنه‌ای به یقین رسیده است که هیچ نیرویی در ایران جز خانوادهٔ مزدوران ولایت فقیه ندارد. حتی در همین خانواده هم اعتمادی به تمام اجزایش نیست. دلش فقط به حزب‌الله عقبه ولایت فقیه خوش است.

- خامنه‌ای تنها با حزب‌الله قسم خورده به ولی‌فقیه می‌تواند دست به بزرگ‌ترین جنایتها بزند. به زعم او یکی از راه‌کارهای برون‌رفت از شرایط کنونی، جراحی در درون نظام و جنایت افسارگسیخته رو به مردم ایران است.

- خامنه‌ای در مواجهه با شرایط کنونیِ داخلی و بین‌المللی، اثبات و اذعان نمود که اگر سال‌ها سال مماشات و استمالت آمریکا و غرب با نظام آخوندی نبود، مردم ایران خیلی زودتر حسابشان را با این رژیم صاف کرده بودند. این واقعیت، این روزها برای خامنه‌ای بسیار ملموس و عینی گشته است؛ لذا حرف‌های او را باید واقعی و برآمده از مختصات کنونی جمهوری آخوندی دانست.
دولت حزب‌الله چیست و کیست؟ 
در کنه و جوهر حرف ولی‌فقیه نظام این واقعیت وجود دارد که طی ۴۰سال گذشته نه خمینی و نه خامنه‌ای با هیچ رئیس‌جمهور نظام، چنین معامله‌ای نکرده بودند. همین واقعیت گویای بن‌بست لاعلاج و از طرفی شدت دعواهای درونی نظام می‌باشد.

خامنه‌ای در دیدار با دانشجویان با این ادعا که «با دولت جوان و حزب‌اللهی، بسیاری غصه‌ها از وضعیت کنونی پایان یابد»، در یک دجالیت حیرت‌آور تلاش کرد مسئولیت همهٔ نابسامانی‌های اقتصادی و ناهنجاریهای اجتماعی و معیشتی مردم را از شانهٔ خود بردارد.

واقعیت این است دولت حزب‌اللهی که خامنه‌ای وعده‌اش را می‌دهد، هم‌اکنون به موازات دولت رسمی از طریق بیت ولی‌فقیه و نهادهای وابسته به آن و نیز سپاه پاسداران و تولیت‌های قدس و بسیج و امداد امام و... بر سر کار است.

واقعیت این است تمام ناهنجاریهای اجتماعی شامل بیکاری، گرانی، فقر، ترک‌تحصیل کودکان کار، اختلاس، اندام‌فروشی، تخریب محیط‌زیست، بی‌خانمانی، سیل و... همه و همه محصول مشترک حاکم (خامنه‌ای) و ادوار دولت بوده و می‌باشد. دولت حزب‌اللهی خامنه‌ای فقط سهم این چپاول و اختلاس و دزدی و رانت را یک‌کاسه نصیب خود و ولی‌فقیه می‌کند.

واقعیت این بوده و هست که دولت جوان حزب‌اللهی خامنه‌ای همان هفت‌تیرکشان، بازجویان، تیرخلاص‌زن‌ها، چماقداران، قمه‌کشان، اسیدپاش‌ها، محتسبان و گشتهای سرکوب و جانیان بالفطرهٔ دهه ۶۰به بعد هستند. سرمایه‌های خامنه‌ای برای تشکیل چنین دولت جوان و حزب‌اللهی جز این نبوده و نیست.

دولت یا توهم از پیش تعیین‌تکلیف شده توسط مردم ایران 
واقعیت این است که مردم ایران بیش از دو دهه است ک تکلیف خودشان را با دولت فرضی حزب‌اللهی خامنه‌ای روشن و صاف کرده‌اند. مردم ـ به‌خصوص جوانان و زنان و دانشجویان ـ کاکل اعلام مواضعشان طی قیامهای اواخر ۹۶و کل سال ۹۷را فریاد زدند که «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا ـ دیگه تمومه ماجرا». دیگر ماجرایی بین مردم ایران و هر دولت فرضی از جانب خامنه‌ای وجود ندارد، جز این‌که در هر تجمعی، تحصنی، اعتراضی و تظاهراتی رو به بسیجیان و پاسداران و حزب‌اللهی‌ها یک‌پارچه بانگ برمی‌دارند: «بی‌شرف، بی‌شرف ـ برو گمشو»، «می‌جنگیم، می‌میریم ـ ایرانو پس می‌گیریم».

واقعیت این است که مردم ایران از روی دولت جوان حزب‌اللهی خامنه‌ای عبور کرده‌اند و هر تحولی هم که از این پس روی دهد، جز تشدید بن‌بست سیاسی نظام با مردم و گر گرفتن آتش خیزش اجتماعی، تشدید و فوران تضادهای درونی، بن‌بست بیشتر نظام با جهان و حاصل آن رقم خوردن محتوم سرنگونی دولت متبوع خامنه‌ای و کل نظام نخواهد بود.