۱۳۹۸ خرداد ۸, چهارشنبه

ماجرای خصوصی‌سازی مدارس

                                     خصوصی سازی مدارس
یکی از خواستهای معلمان در تظاهرات سراسری و حتی تجمعات منطقه‌ای‌شان برچیده شدن دستگاه خصوصی‌سازی و پولی شدن مدارس است.

با این‌که در اصل سی‌ام قانون اساسی رژیم آمده است که « دولت‏ موظف‏ است‏ امکانات‏ آموزش‏ و پرورش‏ رایگان‏ را برای‏ همه‏ ملت‏ تا پایان‏ دوره‏ متوسطه‏ فراهم‏ سازد و وسایل‏ تحصیلات‏ عالی‏ را تا سر حد خودکفایی‏ کشور به‏ طور رایگان‏ گسترش‏ دهد.» اکنون و ۴۰سال پس از روی‌کار آمدن دیکتاتوری آخوندها و جاری شدن همین قانون به اصطلاح‌ اساسی‌شان هم‌چنان شعار رایگان سازی مدارس جزو خواستهای معلمان آزاده کشور است!
یک نکته درباره قانون اساسی
یکبار آخوند یونسی جنایتکار وزیر اطلاعات دوره خاتمی به واضح‌ترین بیان تصریح کرد که قانون اساسی زیر فشار گروه‌های چپ و مجاهدین پس از پیروزی انقلاب و در فضای مطالبات اجتماعی انقلابی ناشی از فعالیت‌ آنها قرار داشت. در نتیجه خبرگان ارتجاع مجبور شدند که این نوع قوانین را تصویب کنند ولی اکنون دیگر التزام به آن موارد الزامی نیست و باید این مواد تغییر پیدا کنند.

ضمن این‌که اگر همان زمان همین مواد اجتماعی را که به تصریح آخوند یونسی از ترس مجاهدین در قانون اساسی باسمه‌ای‌شان وارد کردند، وارد نمی‌کردند حتی یک نفر هم به آن رأی نمی‌داد به‌ویژه که مجاهدین به‌شدت در مقابل این قانون اساسی موضع‌گیری کرده بودند و همین امر باعث می‌شد برخی مطالبات حداقلی انقلاب ضدسلطنتی در آن گنجانده شود در واقع برخی نکات این قانون به‌اصطلاح اساسی از وحشت می‌داندار شدن کامل مجاهدین در عرصه سیاسی و فضای مطالبه‌گری آن روزها تنظیم شد وگرنه که آخوندها ترجیح می‌دادند از همان ابتدا اساساً رو به همان آموزش‌های آخوندی و حاکم کردن فضای حوزوی به آموزش و پرورش مملکت بیاورند.

اکنون اگر به اسناد مجاهدین در همان زمان نگاه کنید آموزش رایگان در شمار خواسته‌های حداقلی و انتظارات حداقلی مجاهدین از حاکمیت جدید بود که به‌شدت مورد استقبال مردم هم بود لذا آخوندها و در صدرشان خمینی مجبور بودند که این اصول را وارد قانونشان کنند تا اصل ننگین ولایت فقیه را بپوشانند.

به همین علت هم هست که اکنون آخوندها عملاً آن ماده قانون خودشان را کنار گذاشته و رسماً هم می‌گویند که چون از ترس میداندار شدن مجاهدین این مواد را وارد کرده‌اند اکنون دیگر می‌توانند آن مواد و موارد مشابه آن را کنار بگذارند.

امادر رابطه با مقوله آموزش رایگان و مقوله خصوصی‌سازی که اساساً یک بحث پیوسته و در ا رتباط با هم هستند باید گفت که:

ـ رژیم عملاً از همان سالهای ابتدای حاکمیت شروع کرد به راه‌اندازی مدارسی با عناوین مختلف و شیادانه مثل مدرسه غیرانتفاعی که اساسش چپاول مردم و از رایگان خارج کردن آموزش و پرورش بود. بعد از مرگ خمینی هم این روند شدت بیشتری پیدا کرد و دارالتجاره‌ها و بنگاههای تجاری تحت عنوان مدارس شاهد و نخبگان و اسامی مختلف دیگر راه انداختند.

البته این وجهی از غارت مافیای دولتی حاکم در رابطه با از رایگان خارج کردن آموزش و پرورش و نابودی سیستم آموزش و پرورش ایران بود اما این پولی کردن مدارس در ابعاد دیگر ی هم گسترش یافت از جمله:

ـ آخوندها به بهانه‌های مختلف مثل پول آب و برق، پول آسفالت و تعمیرات و رنگ مدرسه و حتی پول ورق امتحانی و غیره تا می‌توانند از مردم اخاذی می‌کنند.

ـ آخوندها تحت عنوان حق ثبت نام، پولهای هنگفت از خانواده‌ها اخاذی می‌کنند و این فشار مالی طاقت‌فرسایی را روی خانواده‌های کم بضاعت و بی‌بضاعت بطور خاص وارد می‌کند به‌طوری که برای بسیاری از مردم امکان فرستادن فرزندانشان به مدرسه نیست.

لذا با مشاهده این همه فاجعه و مصیبت ملی در آموزش و پرورش است که معلمان و فرهنگیان آگاه و شجاع ایران با اشراف کامل نسبت به چپاول حاکم بر آموزش و پرورش مملکت در تمامی اعتصاب‌ها و اعتراضهایشان نسبت به اجباری و رایگان بودن آموزش تأکید می‌کنند.

و البته این در حالی‌ است که وزیرمزدور آموزش و پرورش رژیم کالایی سازی آموزش و پرورش را تکذیب کرده و گفته است که از آنجایی که دولت توان برداشتن این‌همه مخارج آموزش و پرورش را ندارد ناگزیر شده دست به دامن خیرین مدرسه ساز بشود یا از والدین دانش ‌آموزان اخاذی کند!‌

در رابطه با تکذیب کالایی سازی آموزش و پرورش توسط این وزیر جنایتکار باید گفت که از آنجا که بقول معروف دروغگو کم حافظه هم هست، وی فراموش کرده که دم خروس خصوصی سازی در همین جمله تحت عنوان خیرین مدرسه ساز بیرون زده که برای توجیه نابود کردن آموزش و پرورش از یک‌سو و تحصیل رایگان از سوی دیگر؛ به غارتگران بخش خصوصی لقب و مدال خیرین مدرسه ساز داده است.

واز طرفی هم بانک جهانی اعلام کرده که ۱۵درصد دانش‌آموزان ایرانی در مدارس غیردولتی تحصیل می‌کنند و این‌که ایران رکورد دار خصوصی ساز ی با فاصله زیاد در جهان است که این آمار بسا بسا کمتر از آن چیزی است که امروزه از خصوصی سازی آموزش و پرورش در ایران جریان دارد.

اما خود خروس را می‌توان در ارائه لایحه پیشنهادی بودجه سال ۹۸توسط حسن روحانی رئیس‌جمهور شیاد همین وزیر دروغگو در همین گزارش خبرگزاری ایلنا یافت. این گزارش می‌گوید

موضوع «خرید خدمت نیروی انسانی» در آموزش و پرورش که توسط روحانی در جلسه ارائه لایحه بودجه ۹۸به مجلس مطرح شد باز هم این نگرانی را در حوزه آموزش ایجاد کرد که دولت به‌دنبال خصوصی‌سازی دستگاه عریض و طویل آموزش و پرورش است تا با این کار بار سنگین این وزارتخانه را از دوش خود بردارد. یعنی فاتحه دولتی بودن سیستم آموزش و پرورش و به تبع آن فاتحه آموزش رایگان را بخواند. روشن است روحانی خیانتکار دارد چنین خط فرهنگ بر باد دهی را پیش می‌برد.

خرید خدمت نیروی انسانی که روحانی مطرح کرده است نه تنها خود خروس یعنی خط خصوصی‌سازی کل آموزش و پرورش و ریشه‌کن کردن کامل قانون آموزش رایگان است و ایضا تکمیل خط طبقاتی کردن سیستم آموزشی کشور وخط استثمارگرانه «معلم بردگی» است که از سال‌ها پیش بر این قشر زحمتکش توسط نظام ولایت فقیه اعمال شده و این قشر را در اساس زیر خط مطلق فقر رانده است چرا که اکنون ما با طیفی از معلمین استخدامی مواجه هستیم که اولاً حقوقی معادل ۵۰۰هزار تومان در ماه می‌گیرند یعنی چیزی معادل ۳۵دلار در ماه و معادل ۱دلار در روز. آیا محتاج بودن یک انسان به روزی یکی دو دلا ر در روز آنهم نه تنها بر ای گذران و معیشت فرد خودش بلکه برای یک خانواده سه چهار نفره که سرپرستیشان را به عهده‌ دارد؛ شرایط بردگی و زیست مرگی نیست؟

بنابراین روحانی جنایتکار از ترس قیام همین سپاه بردگان جرأت نکرد که در مجلس رژیم رو به افکار عمومی بگوید که منظورش از خرید خدمت نیروی انسانی؛ فروش معلمین به بخش خصوصی با مزد روزانه‌ای معادل یک دلار می‌باشد. البته در جای دیگری گفت: «دولت برای هر دانش‌آموز به‌طور متوسط چهار میلیون تومان از خزانه مردم و بیت‌المال هزینه می‌کند» (منظورش تقسیم بودجه آموزش پرورش به هر دانش‌آموز هست نه این‌که این‌قدر خرج هر دانش آموزی می‌شود) بعد ادامه داد، «در حالی‌که اگر دولت بخواهد این خدمت را از مردم بخرد و مردم خودشان این کار را انجام دهند حداکثر یک میلیون تومان می‌شود». روحانی با بیان این‌که البته این کار یک‌ساله امکان‌پذیر نیست و ممکن است ۵تا ۱۰سال طول بکشد، حرف خودش را پیچاند!

از سوی دیگر دولت گفته است که در بودجه سال ۹۸اعتبارات عمرانی برای ساختن مدارس در نظر گرفته و مجموعاً هم ۲۵درصد به بودجه آموزش و پرورش اضافه کرده است. اکنون این ابهام را دامن می‌زنند که: آیا این نمی‌تواند مسیری برای افزایش مدارس رایگان باشد؟

در این مورد باید گفت؛ اتفاقاً این هم از فریبکاریهای رژیم آخوندی در بودجه است. به‌طوری که «بودجه آموزش و پرورش در لایحه بودجه ۹۸نشان از افزایش حدود ۲۳.۷درصدی بودجه این دستگاه نسبت به سال جاری و همچنین رشد ۱.۴درصدی سهم اعتبارات آن از بودجه عمومی دولت دارد. افزایشی که ظاهراً شامل بسیاری از ردیف‌های بودجه آموزش و پرورش شده است ولی واقعیت این است که اعتبارات بسیاری از این ردیف‌ها نسبت به کل اعتبارات این دستگاه در قانون بودجه ۹۷کاهش یافته است‌. مثلاً ردیف «سازمان مدارس غیردولتی» که اعتبارات آن حدود ۴۹درصد افزایش نشان می‌دهد، اکثر ردیف‌های دیگر در لایحه ۹۸نسبت به قانون بودجه ۹۷سهم کمتری از «کل اعتبارات آموزش و پرورش» دریافت کرده‌اند.

اکنون باید پرسید این اقدامات چه تأثیری روی معیشت معلمان می‌گذارد؟

در پاسخ می‌توان گفت: بازتاب مادی این ۴درصد در زندگی معلمین؛ حقوقهای شرم آور ۵۰۰هزار تومانی است که یک معلم در حاکمیت ولایت فقیه محتاج آن شده است. امری که البته با شعار «معلم می‌میرد ذلت نمی‌پذیرد» معلمان مواجه شده و همان‌طور که همگان شاهد هستند هر روز در گوشه‌یی از کشور معلمان پلاکارد به دست خواهان برچیده شدن این بساط غارتگرانه و ضدفرهنگی از آموزش و پرورش کشور هستند.