قیام - ویژهگیِ شرایط کنونی
یکی از ویژهگیهای شرایط سیاسی کنونی، شدت یافتن تضادهای درونی نظام آخوندی با جهتگیریِ تعیینتکلیف آنها است. بروز این تضادها در هفتههای اخیر، پیرامون قانون اساسی رژیم و مواضع خامنهای و روحانی دربارهٔ برخی مواد آن شامل اختیارات دولت، رفراندوم و یا روی کار آوردن «دولت جوان حزباللهی» است.
باید توجه داشت که وضعیت کنونی رژیم از یک طرف ناشی از بروز آثار تحریم و انزوای بیشازپیش و بیش از حد حاکمیت ولایت فقیه و از طرفی قطع امید مردم از این نظام و بیاعتمادی مطلق به آن است که اصلیترین بحران رژیم است.
سرریز شدن تضاد جامعه در حاکمیت
مجموعهٔ عوامل فوق باعث شده است که تضاد جامعه با حاکمیت آخوندی هر چه بیشتر از قبل در درون نظام بریزد. خامنهای و روحانی که در حفظ نظام به هر قیمت، دستشان در جنایاتی مشترک است، اما برای بهدر بردن خود از این مهلکه، لاجرم بر یکدیگر چنگ میاندازند. ویژهگی بالا گرفتن این تضادها در شرایط کنونی این است. اما آنچه به مردم ایران برمیگردد، واقعیت شرایط کنونی این است که کلیت نظام از جانب جامعهٔ ایران تعیین تکلیف شده و سرنگونی محتوم آن، تنها تحول مطلوب ایران و ایرانی است.
پاسخ ناگزیر روحانی به خامنهای
روز ۴خرداد ۹۸روحانی دیداری با نمایندگان رسانههای حکومتی داشت. دیداری که روحانی تلاش کرد با انواع ایما و اشاره و حتی مستقیم، پاسخ خامنهای را بدهد. چهار روز قبل از آن، حرف اصلی خامنهای در دیدار با دانشجویان حکومتی، تلاش برای «ایجاد زمینهٔ روی کار آوردن دولت جوان و حزباللهی» بود.
روحانی در این جلسه، نخست روی پاسخ به خامنهای متمرکز شد و سپس ضمن تعریف و تمجیدهای همیشگی از دولت و کابینه خود، چند فقره ابتذالگرایی و عوامفریبیخاص آخوندی را هم به نمایش گذاشت.
روحانی در پاسخ به خامنهای که خواسته است «دولت جوان حزباللهی» سر کار بیاید، با سوءاستفاده خاص آخوندی از شبهای قدر و ضربت خوردن علی(ع)، تلاش کرد ناکارآمدی دولتش را در وعدههای سر خرمنی که در انتخابات ۹۶داده بود، با زمانهٔ حکومت علی مشابهت دهد: «عدهیی نگذاشتند پیام علی، صدای علی، راه امیرالمومنین در دل مردم بنشیند. نکند یک وقتی امروز ما شاهد تکرار تاریخ باشیم...بعضیها بالاتر میگویند خوب شد؛ باید به دولت فشار بیاوریم، به مردم بگوییم اینها بلد نیستند اداره کنند. خدا نکند یک چنین چیزی باشد و اگر این باشد، یعنی بزرگترین خیانت تاریخی به ملت و تاریخ ایران». (سایت حسن روحانی، دیدار با اصحاب رسانه، ۴خرداد ۹۸)
اصحاب مواجببگیر
روحانی در ادامهٔ پاسخ به خامنهای و حمله به جناح وی، از یک طرف به مزدوری رسانههای حکومتی برای خامنهای اعتراف کرد و از طرف دیگر سانسور افسارگسیختهٔ اصحاب مواجببگیر تحتامر نظام را با هدف پنهان کردن واقعیات جامعه برملا نمود: «شما نقص دستگاه دیگر را جرأت نمیکنید بگویید. باید مال دولت را بگویید. آزاد هستید؛ چون قوه قضاییه و مجلس که شما جرأت نمیکنید بگویید؛ اما برای دولت، شما آزاد هستید».
لشکرکشیهای در تقدیر
اینها پاسخ مستقیم روحانی به خامنهای هستند که بیشک بر دامنه و عمق تضادهای جاری میافزاید و لشکرکشی جدید را موجب خواهد شد. پیش از این هم برخی نمایندگان مجلس بر سر مواضع روحانی درباره قانون اساسی و اختیارات رئیس جمهور، به او چنگ و دندان نشان داده و تهدیش کرده بودند: «آقای رئیسجمهور بهجای اینکه به مشکلات مردم بپردازه، بحث اختیارات خودش را مطرح میکند، رفراندوم را مطرح میکند». (خبرگزاری مجلس، کوچکینژاد، ۵خرداد ۹۸)
در ادامهٔ بالا گرفتن تضادهای درونی که بیرابطه با حرف خامنهای برای «زمینهٔ سر کار آوردن دولت جوان حزباللهی» نیست، دیگر نمایندگان باند خامنهای، دولت روحانی را مسبب وضعیت کنونی جلوه میدهند. در این داد و بیدادهای حکومتیان، به واقعیت مقابلهٔ مردم با سانسور و فیلتر تلگرام، طرد مداوم عناصر حکومتی، ظلم حاکمیت و تجمعات اعتراضی علیه کل نظام اعتراف میشود: «فیلتر کردن تلگرام چقدر موفقیتآمیز بود؟ جز اینکه اکثریت کاربران فقط مورد ایذا قرار میگیرند و با استفاده از فیلترشکن و بدو بیراهی که نثارمان میکنند، همچنان مراجعهکننده به تلگرام میباشند. (محمد کاظمی)» و یا: «آقای رئیسجمهور! در دیزی باز است، بالاخره بقیهاش چی؟ من اولین نفری هستم که چادر به کمر میزنم و با جان خودم بهای این ظلم را میپردازم...تجمعات هر روز آنان در عسلویه برای جمهوری اسلامی ایران زیبنده نیست و بارها مورد سوءاستفاده در رسانههای معاند قرار گرفته است. (سکینه الماسی)». (خبرگزاری مجلس، ۵خرداد ۹۸)
بهای جنگ قدرت حکومتی از جیب و جان مردم
بخش دیگری از سخنان روحانی در پاسخ به خامنهای، اعتراف به ارگانها یا دولتهای موازی است که با غارت و چپاول و اختلاس و جنایات مشترک، وضعیت فوق طاقت معیشتی را برای مردم ایران ایجاد کردهاند. روحانی برای گریز از اعتراف به این جنایات مشترک، تلاش کرد نقش کلیت نظام را کمرنگ جلوه دهد و دولتش را نیز در ببرد. از طرفی اذعان نمود که جنگ و جدال جناحین حاکمیت برای دزدی و چپاول و سلطهٔ بیشتر است که بهای آن را مردم ایران میپردازند: «چرا اینقدر کارهای موازی ما انجام میدهیم؟ بیاییم هزینه این جنگ را کم کنیم. هر چه دیرتر به نتیجه برسیم مردم رنج بیشتری میبرند تمام رنج ها و سختیها بر دوش مردم است». (سایت حسن روحانی، دیدار با اصحاب رسانه، ۴خرداد ۹۸)
تباهی جامعه و مرگ معیشت به قیمت حفظ نظام!
فراز آخر حرفهای روحانی، گویای شیادیِ خاصالخاص یک آخوند میباشد که شعور پامنبریهایش هم در گرو تأیید و بازتاب دادن به حرفهای او است. در حالی که طاعون گرانی، بیکاری، فقر، تباهی همهجانبهٔ اجتماعی، تنفروشی برای یک لقمه غذا، چندشغله بودن کارگران و کارمندان و معلمان و فساد اداری و رانتخواری و اختلاس بیداد میکند، روحانی مدعی راضی بودن مردم از این وضعیت است! روحانی ضمن اذعان به چنین وضعیتی میگوید «به نظر م این مهم نیست». روحانی اشراف کامل دارد که «مردم به نظام اعتماد ندارند» و کارگزاران نظام و نمایندگان مجلس بارها این واقعیت در جنگ و جدال درونی حاکمیت گفتهاند. در چند سطر بالاتر نیز از قول نمایندگان مجلس آوردیم که «اکثریت کاربران بد و بیراه نثارمان میکنند»، با این حال با تأکید بر «حاکمان اصلی»، خودش را از خامنهای جدا جلوه داد و بلاهت و شیادیش را با هم آمیخت و گفت: «در افکار مردم در قضاوت مردم در حمایت مردم از نظام آن مهم است ممکن است مردم در زندگی خودشان شب سفره کوچکتری داشته باشند با سختی زندگی کنند این درست است این مهم نیست بهنظر من این اول نیست مسأله اول این است که دشمن ما بفهمد مردم ما ولو اینکه سفره آنها کوچک شده دست از آرمانشان و نظام شان دست بر نمیدارند و به حاکمان اصلی خودشان اعتماد دارند». (همان منبع)
بلوغ نهایی و برآیند تضادها
مشاهده میشود که ویژهگیهای شرایط سیاسی و متحول کنونی که حاکمیت ولایت فقیه را محاصره کرده است، شدت یافتن تضادهای درونی نظام آخوندی را روزانه سرعت و جهتگیریِ تعیینتکلیف میدهد. رویارویی خامنهای و روحانی نیز لاجرم در بستر چنین شرایطی، هر دم به جانب بلوغ نهاییاش میل خواهد کرد. این تحول، یک رویداد ناگزیر برای کل نظام است که برآیند آن، دامن زدن بیشتر و بیشتر تضاد آشتیناپذیر مردم ایران با کل حاکمیت خواهد بود. مردمی که این نظام با همه باندهایش را تعیینتکلیف خواهند کرد.
یکی از ویژهگیهای شرایط سیاسی کنونی، شدت یافتن تضادهای درونی نظام آخوندی با جهتگیریِ تعیینتکلیف آنها است. بروز این تضادها در هفتههای اخیر، پیرامون قانون اساسی رژیم و مواضع خامنهای و روحانی دربارهٔ برخی مواد آن شامل اختیارات دولت، رفراندوم و یا روی کار آوردن «دولت جوان حزباللهی» است.
باید توجه داشت که وضعیت کنونی رژیم از یک طرف ناشی از بروز آثار تحریم و انزوای بیشازپیش و بیش از حد حاکمیت ولایت فقیه و از طرفی قطع امید مردم از این نظام و بیاعتمادی مطلق به آن است که اصلیترین بحران رژیم است.
سرریز شدن تضاد جامعه در حاکمیت
مجموعهٔ عوامل فوق باعث شده است که تضاد جامعه با حاکمیت آخوندی هر چه بیشتر از قبل در درون نظام بریزد. خامنهای و روحانی که در حفظ نظام به هر قیمت، دستشان در جنایاتی مشترک است، اما برای بهدر بردن خود از این مهلکه، لاجرم بر یکدیگر چنگ میاندازند. ویژهگی بالا گرفتن این تضادها در شرایط کنونی این است. اما آنچه به مردم ایران برمیگردد، واقعیت شرایط کنونی این است که کلیت نظام از جانب جامعهٔ ایران تعیین تکلیف شده و سرنگونی محتوم آن، تنها تحول مطلوب ایران و ایرانی است.
پاسخ ناگزیر روحانی به خامنهای
روز ۴خرداد ۹۸روحانی دیداری با نمایندگان رسانههای حکومتی داشت. دیداری که روحانی تلاش کرد با انواع ایما و اشاره و حتی مستقیم، پاسخ خامنهای را بدهد. چهار روز قبل از آن، حرف اصلی خامنهای در دیدار با دانشجویان حکومتی، تلاش برای «ایجاد زمینهٔ روی کار آوردن دولت جوان و حزباللهی» بود.
روحانی در این جلسه، نخست روی پاسخ به خامنهای متمرکز شد و سپس ضمن تعریف و تمجیدهای همیشگی از دولت و کابینه خود، چند فقره ابتذالگرایی و عوامفریبیخاص آخوندی را هم به نمایش گذاشت.
روحانی در پاسخ به خامنهای که خواسته است «دولت جوان حزباللهی» سر کار بیاید، با سوءاستفاده خاص آخوندی از شبهای قدر و ضربت خوردن علی(ع)، تلاش کرد ناکارآمدی دولتش را در وعدههای سر خرمنی که در انتخابات ۹۶داده بود، با زمانهٔ حکومت علی مشابهت دهد: «عدهیی نگذاشتند پیام علی، صدای علی، راه امیرالمومنین در دل مردم بنشیند. نکند یک وقتی امروز ما شاهد تکرار تاریخ باشیم...بعضیها بالاتر میگویند خوب شد؛ باید به دولت فشار بیاوریم، به مردم بگوییم اینها بلد نیستند اداره کنند. خدا نکند یک چنین چیزی باشد و اگر این باشد، یعنی بزرگترین خیانت تاریخی به ملت و تاریخ ایران». (سایت حسن روحانی، دیدار با اصحاب رسانه، ۴خرداد ۹۸)
اصحاب مواجببگیر
روحانی در ادامهٔ پاسخ به خامنهای و حمله به جناح وی، از یک طرف به مزدوری رسانههای حکومتی برای خامنهای اعتراف کرد و از طرف دیگر سانسور افسارگسیختهٔ اصحاب مواجببگیر تحتامر نظام را با هدف پنهان کردن واقعیات جامعه برملا نمود: «شما نقص دستگاه دیگر را جرأت نمیکنید بگویید. باید مال دولت را بگویید. آزاد هستید؛ چون قوه قضاییه و مجلس که شما جرأت نمیکنید بگویید؛ اما برای دولت، شما آزاد هستید».
لشکرکشیهای در تقدیر
اینها پاسخ مستقیم روحانی به خامنهای هستند که بیشک بر دامنه و عمق تضادهای جاری میافزاید و لشکرکشی جدید را موجب خواهد شد. پیش از این هم برخی نمایندگان مجلس بر سر مواضع روحانی درباره قانون اساسی و اختیارات رئیس جمهور، به او چنگ و دندان نشان داده و تهدیش کرده بودند: «آقای رئیسجمهور بهجای اینکه به مشکلات مردم بپردازه، بحث اختیارات خودش را مطرح میکند، رفراندوم را مطرح میکند». (خبرگزاری مجلس، کوچکینژاد، ۵خرداد ۹۸)
در ادامهٔ بالا گرفتن تضادهای درونی که بیرابطه با حرف خامنهای برای «زمینهٔ سر کار آوردن دولت جوان حزباللهی» نیست، دیگر نمایندگان باند خامنهای، دولت روحانی را مسبب وضعیت کنونی جلوه میدهند. در این داد و بیدادهای حکومتیان، به واقعیت مقابلهٔ مردم با سانسور و فیلتر تلگرام، طرد مداوم عناصر حکومتی، ظلم حاکمیت و تجمعات اعتراضی علیه کل نظام اعتراف میشود: «فیلتر کردن تلگرام چقدر موفقیتآمیز بود؟ جز اینکه اکثریت کاربران فقط مورد ایذا قرار میگیرند و با استفاده از فیلترشکن و بدو بیراهی که نثارمان میکنند، همچنان مراجعهکننده به تلگرام میباشند. (محمد کاظمی)» و یا: «آقای رئیسجمهور! در دیزی باز است، بالاخره بقیهاش چی؟ من اولین نفری هستم که چادر به کمر میزنم و با جان خودم بهای این ظلم را میپردازم...تجمعات هر روز آنان در عسلویه برای جمهوری اسلامی ایران زیبنده نیست و بارها مورد سوءاستفاده در رسانههای معاند قرار گرفته است. (سکینه الماسی)». (خبرگزاری مجلس، ۵خرداد ۹۸)
بهای جنگ قدرت حکومتی از جیب و جان مردم
بخش دیگری از سخنان روحانی در پاسخ به خامنهای، اعتراف به ارگانها یا دولتهای موازی است که با غارت و چپاول و اختلاس و جنایات مشترک، وضعیت فوق طاقت معیشتی را برای مردم ایران ایجاد کردهاند. روحانی برای گریز از اعتراف به این جنایات مشترک، تلاش کرد نقش کلیت نظام را کمرنگ جلوه دهد و دولتش را نیز در ببرد. از طرفی اذعان نمود که جنگ و جدال جناحین حاکمیت برای دزدی و چپاول و سلطهٔ بیشتر است که بهای آن را مردم ایران میپردازند: «چرا اینقدر کارهای موازی ما انجام میدهیم؟ بیاییم هزینه این جنگ را کم کنیم. هر چه دیرتر به نتیجه برسیم مردم رنج بیشتری میبرند تمام رنج ها و سختیها بر دوش مردم است». (سایت حسن روحانی، دیدار با اصحاب رسانه، ۴خرداد ۹۸)
تباهی جامعه و مرگ معیشت به قیمت حفظ نظام!
فراز آخر حرفهای روحانی، گویای شیادیِ خاصالخاص یک آخوند میباشد که شعور پامنبریهایش هم در گرو تأیید و بازتاب دادن به حرفهای او است. در حالی که طاعون گرانی، بیکاری، فقر، تباهی همهجانبهٔ اجتماعی، تنفروشی برای یک لقمه غذا، چندشغله بودن کارگران و کارمندان و معلمان و فساد اداری و رانتخواری و اختلاس بیداد میکند، روحانی مدعی راضی بودن مردم از این وضعیت است! روحانی ضمن اذعان به چنین وضعیتی میگوید «به نظر م این مهم نیست». روحانی اشراف کامل دارد که «مردم به نظام اعتماد ندارند» و کارگزاران نظام و نمایندگان مجلس بارها این واقعیت در جنگ و جدال درونی حاکمیت گفتهاند. در چند سطر بالاتر نیز از قول نمایندگان مجلس آوردیم که «اکثریت کاربران بد و بیراه نثارمان میکنند»، با این حال با تأکید بر «حاکمان اصلی»، خودش را از خامنهای جدا جلوه داد و بلاهت و شیادیش را با هم آمیخت و گفت: «در افکار مردم در قضاوت مردم در حمایت مردم از نظام آن مهم است ممکن است مردم در زندگی خودشان شب سفره کوچکتری داشته باشند با سختی زندگی کنند این درست است این مهم نیست بهنظر من این اول نیست مسأله اول این است که دشمن ما بفهمد مردم ما ولو اینکه سفره آنها کوچک شده دست از آرمانشان و نظام شان دست بر نمیدارند و به حاکمان اصلی خودشان اعتماد دارند». (همان منبع)
بلوغ نهایی و برآیند تضادها
مشاهده میشود که ویژهگیهای شرایط سیاسی و متحول کنونی که حاکمیت ولایت فقیه را محاصره کرده است، شدت یافتن تضادهای درونی نظام آخوندی را روزانه سرعت و جهتگیریِ تعیینتکلیف میدهد. رویارویی خامنهای و روحانی نیز لاجرم در بستر چنین شرایطی، هر دم به جانب بلوغ نهاییاش میل خواهد کرد. این تحول، یک رویداد ناگزیر برای کل نظام است که برآیند آن، دامن زدن بیشتر و بیشتر تضاد آشتیناپذیر مردم ایران با کل حاکمیت خواهد بود. مردمی که این نظام با همه باندهایش را تعیینتکلیف خواهند کرد.