سخن روز
روز چهارشنبه اول خرداد ۹۸خامنهای خطاب به گروهی از مزدورانش در دانشگاهها نکاتی مطرح کرد که بازتاب وضعیت درونی رژیم بود.
کلید فهم اظهارات این روزهای سردمداران رژیم اعم از خامنهای و روحانی و رئیسی و همچنین اقدامات رژیم، توجه اکید آنها به شرایط فوق بحرانی رژیم در همهٔ زمینههای اقتصادی، سیاسی اجتماعی و تمرکز نیروهای نظامی در منطقه است.
شرایطی که نیروهای رژیم را بهشدت هراسان و سراسیمه کرده و جریان ریزش را در سراسر رژیم شدت بخشیده است، بهنحوی که یکی از محورهای ثابت سخنرانیهای امام جمعههای خامنهای و سایر مهرهها و عوامل رژیم، کلیدواژه «نترسید نترسید» است.
اکنون رژیم خود را در محاصرهٔ تودههای محروم و به جان آمدهٔ مردم و همچنین سؤالات و ابهامات نیروهای خودش که از سرانجام رژیم وحشتزده شدهاند، میبیند، موقعیت خامنهای بهشدت تضعیف شده تا جایی که در رسانههای حکومتی علناً تابوی ولایت فقیه را میشکنند و با صراحت روی اشتباهات استراتژیک خامنهای دست میگذارند و دورهای شدن و محدود شدن دورهٔ ولیفقیه را مطرح میکنند.
خامنهای در چنین شرایطی ناچار است بیاید و از خودش دفاع کند و شکستها و افتضاحات رژیم را گردن این و آن بیندازد که در دسترسترین آنها دولت روحانی است. در همین رابطه بود که خامنهای روحانی را سکة یک پول کرد و او را آماج تندترین حملات قرار داد.
شیوه خامنهای
یکی از شیوههای رندانهٔ خامنهای این است که حرفهای خود را از زبان این و آن بزند، بهعنوان نمونه کیهان خامنهای یا امام جمعههای او در شهرهای مختلف، روحانی و دولت او را بهعنوان عامل اصلی شکستها و افتضاحات رژیم مورد سختترین حملات قرار میدهند. دیروز هم خامنهای در واقع حرفهایش علیه روحانی و دولت او را از زبان بهاصطلاح دانشجویان بیان کرد و آنها در تخطئه و تحقیر روحانی از هیچ چیز فروگذار نکردند.
کاملا واضح بود تمامی گفتهها و صحنههای جلسه چهارشنبه خامنهای و مزدورانش از پیش برنامهریزی شده بود و پیش از این هم لو رفته است که هر چیزی که جلوی خامنهای گفته یا خوانده میشود توسط کارکنان بیت او دقیقاً چک کنترل و تصحیح میشود و هیچکس نمیتواند حرف خودش را آنجا بزند. از همین رو مزدوران ضددانشجوی خامنهای هم آمدند و هر چه را که خامنهای میخواست «بار» روحانی و دولت او کردند و بعد خامنهای با شیادی آمد و با گرفتن «پز داور بیطرف» به آنها نصیحت کرد که «در بیان تعابیر و انتقادها باید دقت کنید چرا که بیدقتی در بیان، علاوه بر مؤاخذهٔ خدایی، آثار نامطلوب دیگری خواهد داشت».
و بعد هم با رندی مضاعف و با طعنه زدن به روحانی و اعضای دولت او که در برابر حملات گاهی به قوة قضاییه متوسل میشوند و شکایت میکنند گفت: «جوری حرف نزنید که بتوانند شما را در مراجع قضایی محکوم کنند».
در مورد برجام
خامنهای در پوشش جواب به دانشجویان، به همهٔ حرفها و دعاوی روحانی در سخنرانیهای اخیرش پاسخ داد.
خامنهای در مورد برجام و در جواب یکی از بهاصطلاح دانشجویان که گفت میگویند برجام با تصویب شما بوده، گفت « شما چشم و گوش دارید و همهچیز را میفهمید. در آن نامهیی که دربارهٔ برجام به مسئولان نوشتم مشخص است که تصویب باید چگونه باشد؛ در آن نامه شرایطی ذکر شده که در آن صورت، تصویب میشود...
البته اگر آن شرایط و خصوصیات اجرا و اعمال نشد، وظیفهٔ رهبری این نیست که وسط بیاید و بگوید برجام نباید اجرا شود».
البته که خامنهای در این مورد آشکارا دروغ میگوید، زیرا علاوه بر آن که تا بهحال چند بار مذاکرات برجام را شخصاً و موکداً تأیید کرده و تیم مذاکرهکننده را با عبارات و القابی مانند امین و متدین و... مورد تأیید و ستایش قرار داده، یک بار نیز هنگامی که برجام در بورس بود، خامنهای برای آن که بلیط آن را از جیب روحانی درآورد و درآمد سیاسیاش را به جیب خود بریزد، به صحنه آمد و گفت: «در زمان دولت دهم، یکی از محترمین منطقه آمد و گفت رئیسجمهور آمریکا از او خواهش کرده به تهران بیاید و درخواست آمریکا را برای مذاکره طرح کند و پیام داد... با اصرار آن واسطه، قبول کردیم که بار دیگر مذاکره کنیم.»[۱] در ماههای آخر دولت دهم، کانال محرمانه مذاکرات به جریان افتاد ولی آمریکاییها آن را متوقف کردند...».
در مورد قانون اساسی و بحث اختیارات
در مورد حرف روحانی که در سخنرانیهای اخیر خود معیوب بودن ساختار نظام و ضرورت بازنگری قانون اساسی را مطرح کرده بود، باز هم خامنهای در قالب پاسخ به سؤال یکی از دانشجویان که: «آیا اشکالات و کمبودهای کنونی ناشی از اشکال ساختار است یا ضعف کارگزاران» گفت: «ساختار قانون اساسی ساختار خوبی است و اشکالی ندارد»،
و بعد بیشازپیش تأکید کرد که: « در ساختار مشکلی وجود ندارد البته امکان کم و زیاد کردن آن وجود دارد، اما کارگزاران، اشکالها، کوتاهیها، ناتوانیها و سلایق گوناگونی دارند که نتیجهٔ آن، این کمبودها میشود».
یعنی باز همه را به گردن روحانی انداخت.
علت تشدید درگیری خامنهای و روحانی؟
اکنون سؤال این است: چرا در شرایطی که آدمهای رژیم پیدرپی تکرار میکنند شرایط خیلی خطیر و حساس است و مدام میگویند در حالی که دشمن این میزان نیروی نظامی وارد منطقه کرده است، جنگ اقتصادی علیه ما را تشدید کرده که خطرناکتر از جنگ نظامی است و... ما به وحدت و همدلی نیاز داریم اما خامنهای میآید و اینگونه آشکارا پنبهٔ روحانی و دولت او را میزند؟
پاسخ البته روشن است زیرا:
اولاً صحنهٔ اصلی جنگ، خارجی و مثلاً جنگ با آمریکا نیست!
صحنهٔ اصلی داخلی و با مردم ایران و مقاومت ایران است! جنگی که فلج رژیم و بیراهحلی رژیم در قبال آن و آثار شکست استراتژیکش در این جنگ، لاجرم به درون رژیم میریزد.
به همین علت خامنهای که اکنون از هر سو زیر ضرب است، ناچار است برای دفاع از موقعیت و مقام و کرسی خودش با چنگ و ناخن و دندان از منصب خونین خودش دفاع کند، در حالی که به تجربه میداند حریف هم بلافاصله در مقام پاسخ برمیآید و نتیجهٔ این حرفها، تشدید بحران درونی رژیمش است.
مفتضح شدن تاکتیک ابتر خامنهای در مقابله با شرایط فعلی!
اکنون خامنهای برای آرام کردن شرایط و اطمینان دادن به نیروهای ترسیده و سراسیمهٔ نظام چند بار و اخیراً هم مکرراً تکرار کرد که جنگ نمیشود و ما هم مذاکره نمیکنیم. اما یکی از کارشناسان رژیم در سایت حکومتی دیپلوماسی ایرانی (اول خرداد) نوشت: راهبرد «نه جنگ نه مذاکره» برای ممانعت از بدتر شدن شرایط کفایت نمیکند.
مردم و نخبگان میپرسند «نه جنگ، نه مذاکره!؟ پس چی؟» گفتمان «پس چی؟» سر برآورده است.
گفتمان «نه جنگ نه مذاکره» بدون هیچ تغییر رویهای، یعنی نشستن به انتظار بسته شدن تکتک منفذهای تنفس اقتصاد و در نهایت جامعه، عین آبپز شدن قورباغهای که در درون آب در حال گرم شدن و جوش آمدن است، بیتحرک. عبارت «ما مقاومت میکنیم» هم حداقل دو مشکل دارد. اول، «ما» کیست؟ « مقاومت» چیست، یعنی چه کار میکنیم که اسماش مقاومت است؟...
آیا «ما مقاومت میکنیم» یعنی «ما ایرانیان اعم از فقیر و غنی، رئیس و مرئوس، بالادست و فرودست، هزینههایی را بین خودمان تقسیم میکنیم و هر کس مسئولیت و قدرت بیشتری دارد، مسئولیت بیشتری میپذیرد؟» یا اینکه عدهیی حرف میزنند و بقیه تحمل میکنند؟
گفتمان «پس چی؟» میپرسد «ما کیست؟»، « مقاومت به چه معناست؟»، «فشار مقاومت چگونه بین ماها توزیع میشود؟»، « مقاومت ماها چه ویژگیای دارد که نتیجهاش مثبت باشد نه له شدن زیر فشار؟»، «مسئولیت عواقب این مقاومت ماها را چه کسی و چگونه میپذیرد؟»،
نمادهای بنبست
این حرفها بیان بنبست مطلق و بیراهحلی مطلق رژیم است و خامنهای در حرفهای خود وجوه مختلف این بیراهحلی را به نمایش گذاشت، از جمله آنجا که دربارهٔ ایدهٔ «نظام پارلمانی» گفت: این مسائل را در مجمع بازنگری قانون اساسی به تفصیل بحث کردیم و به این نتیجهٔ امروز رسیدیم، چرا که مشکلات نظام پارلمانی برای کشور بیش از مشکلات نظام ریاستی است.
مفهوم دولت جوان حزباللهی و گام دوم انقلاب؟
خامنهای این بار در زمینههای مختلف راهکارهایی ارائه داد مانند:
تشکیل گروههای نهضتی درباره مسائل بینالمللی،
روی کار آوردن دولت جوان حزباللهی
اجرایی کردن طرح موسوم به گام دوم انقلاب و...
راهکارهایی که اساساً نماد بنبست هستند زیرا:
خامنهای یک بار پروژه «دولت جوان و حزباللهی» را با احمدینژاد تجربه کرد و سرش حسابی به سنگ خورد و اکنون که دوباره از آن «دم» میزند، نشان میدهد که دستش تا کجا خالی است.
در مورد تشکیل گروههای نهضتی درباره مسائل بینالمللی هم نکاتی را مطرح کرد که بیش از آن که نشانه بنبست باشد، نشانه پرتوپلا گویی است! بهعنوان نمونه وی گفت:
«گروههایی تشکیل بشوند و این کارها را دنبال بکنند: مسائل غزّه، مسائل فلسطین، مسألهٔ یمن، مسألهٔ بحرین، مسائل مربوط به مسلمانهای میانمار، مسائل مربوط به مسلمانهای اروپا -یکی از مسائل قابل بحث ما در محیطهای فعّال دانشجویی مسلمانهای اروپایند که خب داستانی است- مسألهٔ حوادثی که در بعضی از کشورها [پیش آمده]؛ مثلاً حوادث پاریس قابل بررسی است، قابل مطالعه است، قابل فعّال شدن است، یعنی در رابطهٔ با این حوادث و حوادث منطقه یک مجموعهٔ دانشجویی میتواند فعّال بشود؛ این هم یکی از راهکارها است! امری که بیشتر حاکی از تلاش وی برای فرستادن مزدورانش به دنبال« نخود سیاه» است تا راهکار برای نجات رژیمش!
مهمترین راهکاری که خامنهای ارائه داد!
اما در این میان خامنهای یکی دیگر از راهکارهایی که ارائه داد این بود که از این عوامل خود خواستار تشدید فعالیتهای جاسوسی آنها در بین هموطنان شد، یعنی استمرار همان شغل کثیف و قدیمی «خبرچینی» که از ابتدا هم سهم بسیجیهای رژیم بوده و هست! وی گفت:
«فعالیتهای اطلاعاتی مردمی. خیلی از کارهایی که دستگاههای اطلاعاتی ما یا نمیتوانند انجام بدهند یا به دلایل مختلفی لابهلای کارها میماند، گاهی به وسیلهٔ عناصر هوشیار و آگاه اطلاع رسانی میشود و تأثیر داشته».
این نکته شاید مادهترین و مهمترین و عملیترین حرفی بود که خامنهای در صحبت با مزدوران مأمور به جاسوسیاش در دانشگاهها کرد یعنی:
پناه بردن به سرکوب و جاسوسی و آویختن مجدد به صدور تروریسم تنها راهکارهایی است که این رژیم و مزدورانش میدانند و تخصصش را دارند، ولی بعید است در شرایط کنونی و تغییر دوران، این کارها که هماینک نیز اجرا میشوند، برای او و رژیمش بیشتر از «سم» کارآیی داشته باشند جز آن که پروسه سرنگونیاش را تسریع کنند.
روز چهارشنبه اول خرداد ۹۸خامنهای خطاب به گروهی از مزدورانش در دانشگاهها نکاتی مطرح کرد که بازتاب وضعیت درونی رژیم بود.
کلید فهم اظهارات این روزهای سردمداران رژیم اعم از خامنهای و روحانی و رئیسی و همچنین اقدامات رژیم، توجه اکید آنها به شرایط فوق بحرانی رژیم در همهٔ زمینههای اقتصادی، سیاسی اجتماعی و تمرکز نیروهای نظامی در منطقه است.
شرایطی که نیروهای رژیم را بهشدت هراسان و سراسیمه کرده و جریان ریزش را در سراسر رژیم شدت بخشیده است، بهنحوی که یکی از محورهای ثابت سخنرانیهای امام جمعههای خامنهای و سایر مهرهها و عوامل رژیم، کلیدواژه «نترسید نترسید» است.
اکنون رژیم خود را در محاصرهٔ تودههای محروم و به جان آمدهٔ مردم و همچنین سؤالات و ابهامات نیروهای خودش که از سرانجام رژیم وحشتزده شدهاند، میبیند، موقعیت خامنهای بهشدت تضعیف شده تا جایی که در رسانههای حکومتی علناً تابوی ولایت فقیه را میشکنند و با صراحت روی اشتباهات استراتژیک خامنهای دست میگذارند و دورهای شدن و محدود شدن دورهٔ ولیفقیه را مطرح میکنند.
خامنهای در چنین شرایطی ناچار است بیاید و از خودش دفاع کند و شکستها و افتضاحات رژیم را گردن این و آن بیندازد که در دسترسترین آنها دولت روحانی است. در همین رابطه بود که خامنهای روحانی را سکة یک پول کرد و او را آماج تندترین حملات قرار داد.
شیوه خامنهای
یکی از شیوههای رندانهٔ خامنهای این است که حرفهای خود را از زبان این و آن بزند، بهعنوان نمونه کیهان خامنهای یا امام جمعههای او در شهرهای مختلف، روحانی و دولت او را بهعنوان عامل اصلی شکستها و افتضاحات رژیم مورد سختترین حملات قرار میدهند. دیروز هم خامنهای در واقع حرفهایش علیه روحانی و دولت او را از زبان بهاصطلاح دانشجویان بیان کرد و آنها در تخطئه و تحقیر روحانی از هیچ چیز فروگذار نکردند.
کاملا واضح بود تمامی گفتهها و صحنههای جلسه چهارشنبه خامنهای و مزدورانش از پیش برنامهریزی شده بود و پیش از این هم لو رفته است که هر چیزی که جلوی خامنهای گفته یا خوانده میشود توسط کارکنان بیت او دقیقاً چک کنترل و تصحیح میشود و هیچکس نمیتواند حرف خودش را آنجا بزند. از همین رو مزدوران ضددانشجوی خامنهای هم آمدند و هر چه را که خامنهای میخواست «بار» روحانی و دولت او کردند و بعد خامنهای با شیادی آمد و با گرفتن «پز داور بیطرف» به آنها نصیحت کرد که «در بیان تعابیر و انتقادها باید دقت کنید چرا که بیدقتی در بیان، علاوه بر مؤاخذهٔ خدایی، آثار نامطلوب دیگری خواهد داشت».
و بعد هم با رندی مضاعف و با طعنه زدن به روحانی و اعضای دولت او که در برابر حملات گاهی به قوة قضاییه متوسل میشوند و شکایت میکنند گفت: «جوری حرف نزنید که بتوانند شما را در مراجع قضایی محکوم کنند».
در مورد برجام
خامنهای در پوشش جواب به دانشجویان، به همهٔ حرفها و دعاوی روحانی در سخنرانیهای اخیرش پاسخ داد.
خامنهای در مورد برجام و در جواب یکی از بهاصطلاح دانشجویان که گفت میگویند برجام با تصویب شما بوده، گفت « شما چشم و گوش دارید و همهچیز را میفهمید. در آن نامهیی که دربارهٔ برجام به مسئولان نوشتم مشخص است که تصویب باید چگونه باشد؛ در آن نامه شرایطی ذکر شده که در آن صورت، تصویب میشود...
البته اگر آن شرایط و خصوصیات اجرا و اعمال نشد، وظیفهٔ رهبری این نیست که وسط بیاید و بگوید برجام نباید اجرا شود».
البته که خامنهای در این مورد آشکارا دروغ میگوید، زیرا علاوه بر آن که تا بهحال چند بار مذاکرات برجام را شخصاً و موکداً تأیید کرده و تیم مذاکرهکننده را با عبارات و القابی مانند امین و متدین و... مورد تأیید و ستایش قرار داده، یک بار نیز هنگامی که برجام در بورس بود، خامنهای برای آن که بلیط آن را از جیب روحانی درآورد و درآمد سیاسیاش را به جیب خود بریزد، به صحنه آمد و گفت: «در زمان دولت دهم، یکی از محترمین منطقه آمد و گفت رئیسجمهور آمریکا از او خواهش کرده به تهران بیاید و درخواست آمریکا را برای مذاکره طرح کند و پیام داد... با اصرار آن واسطه، قبول کردیم که بار دیگر مذاکره کنیم.»[۱] در ماههای آخر دولت دهم، کانال محرمانه مذاکرات به جریان افتاد ولی آمریکاییها آن را متوقف کردند...».
در مورد قانون اساسی و بحث اختیارات
در مورد حرف روحانی که در سخنرانیهای اخیر خود معیوب بودن ساختار نظام و ضرورت بازنگری قانون اساسی را مطرح کرده بود، باز هم خامنهای در قالب پاسخ به سؤال یکی از دانشجویان که: «آیا اشکالات و کمبودهای کنونی ناشی از اشکال ساختار است یا ضعف کارگزاران» گفت: «ساختار قانون اساسی ساختار خوبی است و اشکالی ندارد»،
و بعد بیشازپیش تأکید کرد که: « در ساختار مشکلی وجود ندارد البته امکان کم و زیاد کردن آن وجود دارد، اما کارگزاران، اشکالها، کوتاهیها، ناتوانیها و سلایق گوناگونی دارند که نتیجهٔ آن، این کمبودها میشود».
یعنی باز همه را به گردن روحانی انداخت.
علت تشدید درگیری خامنهای و روحانی؟
اکنون سؤال این است: چرا در شرایطی که آدمهای رژیم پیدرپی تکرار میکنند شرایط خیلی خطیر و حساس است و مدام میگویند در حالی که دشمن این میزان نیروی نظامی وارد منطقه کرده است، جنگ اقتصادی علیه ما را تشدید کرده که خطرناکتر از جنگ نظامی است و... ما به وحدت و همدلی نیاز داریم اما خامنهای میآید و اینگونه آشکارا پنبهٔ روحانی و دولت او را میزند؟
پاسخ البته روشن است زیرا:
اولاً صحنهٔ اصلی جنگ، خارجی و مثلاً جنگ با آمریکا نیست!
صحنهٔ اصلی داخلی و با مردم ایران و مقاومت ایران است! جنگی که فلج رژیم و بیراهحلی رژیم در قبال آن و آثار شکست استراتژیکش در این جنگ، لاجرم به درون رژیم میریزد.
به همین علت خامنهای که اکنون از هر سو زیر ضرب است، ناچار است برای دفاع از موقعیت و مقام و کرسی خودش با چنگ و ناخن و دندان از منصب خونین خودش دفاع کند، در حالی که به تجربه میداند حریف هم بلافاصله در مقام پاسخ برمیآید و نتیجهٔ این حرفها، تشدید بحران درونی رژیمش است.
مفتضح شدن تاکتیک ابتر خامنهای در مقابله با شرایط فعلی!
اکنون خامنهای برای آرام کردن شرایط و اطمینان دادن به نیروهای ترسیده و سراسیمهٔ نظام چند بار و اخیراً هم مکرراً تکرار کرد که جنگ نمیشود و ما هم مذاکره نمیکنیم. اما یکی از کارشناسان رژیم در سایت حکومتی دیپلوماسی ایرانی (اول خرداد) نوشت: راهبرد «نه جنگ نه مذاکره» برای ممانعت از بدتر شدن شرایط کفایت نمیکند.
مردم و نخبگان میپرسند «نه جنگ، نه مذاکره!؟ پس چی؟» گفتمان «پس چی؟» سر برآورده است.
گفتمان «نه جنگ نه مذاکره» بدون هیچ تغییر رویهای، یعنی نشستن به انتظار بسته شدن تکتک منفذهای تنفس اقتصاد و در نهایت جامعه، عین آبپز شدن قورباغهای که در درون آب در حال گرم شدن و جوش آمدن است، بیتحرک. عبارت «ما مقاومت میکنیم» هم حداقل دو مشکل دارد. اول، «ما» کیست؟ « مقاومت» چیست، یعنی چه کار میکنیم که اسماش مقاومت است؟...
آیا «ما مقاومت میکنیم» یعنی «ما ایرانیان اعم از فقیر و غنی، رئیس و مرئوس، بالادست و فرودست، هزینههایی را بین خودمان تقسیم میکنیم و هر کس مسئولیت و قدرت بیشتری دارد، مسئولیت بیشتری میپذیرد؟» یا اینکه عدهیی حرف میزنند و بقیه تحمل میکنند؟
گفتمان «پس چی؟» میپرسد «ما کیست؟»، « مقاومت به چه معناست؟»، «فشار مقاومت چگونه بین ماها توزیع میشود؟»، « مقاومت ماها چه ویژگیای دارد که نتیجهاش مثبت باشد نه له شدن زیر فشار؟»، «مسئولیت عواقب این مقاومت ماها را چه کسی و چگونه میپذیرد؟»،
نمادهای بنبست
این حرفها بیان بنبست مطلق و بیراهحلی مطلق رژیم است و خامنهای در حرفهای خود وجوه مختلف این بیراهحلی را به نمایش گذاشت، از جمله آنجا که دربارهٔ ایدهٔ «نظام پارلمانی» گفت: این مسائل را در مجمع بازنگری قانون اساسی به تفصیل بحث کردیم و به این نتیجهٔ امروز رسیدیم، چرا که مشکلات نظام پارلمانی برای کشور بیش از مشکلات نظام ریاستی است.
مفهوم دولت جوان حزباللهی و گام دوم انقلاب؟
خامنهای این بار در زمینههای مختلف راهکارهایی ارائه داد مانند:
تشکیل گروههای نهضتی درباره مسائل بینالمللی،
روی کار آوردن دولت جوان حزباللهی
اجرایی کردن طرح موسوم به گام دوم انقلاب و...
راهکارهایی که اساساً نماد بنبست هستند زیرا:
خامنهای یک بار پروژه «دولت جوان و حزباللهی» را با احمدینژاد تجربه کرد و سرش حسابی به سنگ خورد و اکنون که دوباره از آن «دم» میزند، نشان میدهد که دستش تا کجا خالی است.
در مورد تشکیل گروههای نهضتی درباره مسائل بینالمللی هم نکاتی را مطرح کرد که بیش از آن که نشانه بنبست باشد، نشانه پرتوپلا گویی است! بهعنوان نمونه وی گفت:
«گروههایی تشکیل بشوند و این کارها را دنبال بکنند: مسائل غزّه، مسائل فلسطین، مسألهٔ یمن، مسألهٔ بحرین، مسائل مربوط به مسلمانهای میانمار، مسائل مربوط به مسلمانهای اروپا -یکی از مسائل قابل بحث ما در محیطهای فعّال دانشجویی مسلمانهای اروپایند که خب داستانی است- مسألهٔ حوادثی که در بعضی از کشورها [پیش آمده]؛ مثلاً حوادث پاریس قابل بررسی است، قابل مطالعه است، قابل فعّال شدن است، یعنی در رابطهٔ با این حوادث و حوادث منطقه یک مجموعهٔ دانشجویی میتواند فعّال بشود؛ این هم یکی از راهکارها است! امری که بیشتر حاکی از تلاش وی برای فرستادن مزدورانش به دنبال« نخود سیاه» است تا راهکار برای نجات رژیمش!
مهمترین راهکاری که خامنهای ارائه داد!
اما در این میان خامنهای یکی دیگر از راهکارهایی که ارائه داد این بود که از این عوامل خود خواستار تشدید فعالیتهای جاسوسی آنها در بین هموطنان شد، یعنی استمرار همان شغل کثیف و قدیمی «خبرچینی» که از ابتدا هم سهم بسیجیهای رژیم بوده و هست! وی گفت:
«فعالیتهای اطلاعاتی مردمی. خیلی از کارهایی که دستگاههای اطلاعاتی ما یا نمیتوانند انجام بدهند یا به دلایل مختلفی لابهلای کارها میماند، گاهی به وسیلهٔ عناصر هوشیار و آگاه اطلاع رسانی میشود و تأثیر داشته».
این نکته شاید مادهترین و مهمترین و عملیترین حرفی بود که خامنهای در صحبت با مزدوران مأمور به جاسوسیاش در دانشگاهها کرد یعنی:
پناه بردن به سرکوب و جاسوسی و آویختن مجدد به صدور تروریسم تنها راهکارهایی است که این رژیم و مزدورانش میدانند و تخصصش را دارند، ولی بعید است در شرایط کنونی و تغییر دوران، این کارها که هماینک نیز اجرا میشوند، برای او و رژیمش بیشتر از «سم» کارآیی داشته باشند جز آن که پروسه سرنگونیاش را تسریع کنند.