یک سال پس از خروج ایالات متحده از توافق اتمی، دیکتاتوری خامنهای از طریق رئیس جمهور دست نشانده خود به اتحادیه اروپا، «عدم پایبندی به بخش های مهمی از برجام» را اطلاع داد.
با نیم نگاهی به سخنان امروز آخوند روحانی که به یقین با یاس، ناامیدی و زبونی غیرقابل تصوری بیان شده، بخوبی می توان به وجود بحرانی مرگبار در درون رژیم برسر «ماندن» و یا «خروج کامل» از توافق اتمی پی برد.
بر این منطق ولیفقیه زهر خورده می داند که چگونه کلیت نظام اش بر لبه تیز چاقویی بسیار برنده راه می رود، بطوریکه هر لحظه و با کوچکترین خطا میتواند به بروز صدمات و مصائب غیرقابل بازگشتی برای حاکمیت عطف به ماده ۷ منشور ملل متحد ختم گردد.
چندگانه گوییهای آخوند روحانی و اعلام «مهلت ۶۰ روزه» برای عقبنشینی، خود بهترین بینه بر این وضعیت بحرانی میباشد.
وی در این رابطه میگوید: «امروز ما به سران ۵ کشور اعلام کردیم از دو فروش که تاکنون انجام دادیم صرفنظر خواهیم کرد، اول هر وقت مواد غنیشده به ۳۰۰ کیلوگرم میرسید اضافه بر آن را به کشوری میفروختیم و کیک زرد میگرفتیم، از امروز این فروش متوقف میشود.
دوم آب سنگین بود که اگر از ۱۳۰ تن تجاوز میکرد مقدار اضافی را میفروختیم و از امروز آن فروش را متوقف میکنیم.»
آنچه را که این آخوند شیاد تحت عنوان «کاهش برخی تعهدات نظام و آغاز بخشی از فعالیتهای هستهای» نظام با خرمردرندی اعلام کرده، اولاً همان موادی هستند که هفته گذشته از سوی ایالات متحده مورد تحریم قرارگرفته اند و در ثانی عطف به دو ماده از توافق اتمی در بندهای «۲۶ و ۳۶» میباشند که منطقاً با خروج آمریکا از برجام، میبایست خیلی پیشترها از سوی رژیم آخوندی صورت میگرفت.
بر اساس توافق اتمی موسوم به برجام که اکنون به «شیر» بی دم و خاصیتی تبدیل شده است، مواد نقض شده میباید نخست به کمیسیون «حل و فصل اختلافات » شامل سه کشور امضاء کننده ارجاع داده شود و درصورتیکه در این زمینه توافقی حاصل نگردد، درآنصورت دیکتاتوری خامنهای میتواند برجام را متوقف و النهایه برای بررسی نهایی آن را به شورای امنیت ملل متحد ارجاع دهد.
اما دادهای حکومتی تماما مبین این واقعیت هستند که اساسا ولیفقیه غرق در بحران چندان تمایل و یا بهتر بگوییم جراتی برای انجام این پروسه حقوقی ندارد، زیرا هرگونه ورود به این روند، صد البته ترجمان «شاخ به شاخ» شدن با باقی مانده کشورهای امضاء کننده برجام بوده و به بروز تنش میان رژیم و آنان ضریب خواهد زد.
بر این منطق خامنهای سادهترین راه حل را برای روحی دادن به نیروهای بهشدت ضربه خورده و زهوار دررفته نظام انتخاب نموده است و آن «دادن فرصت» به طرف اروپایی برای گرفتن هرگونه تضمینی مبنی «خرید نفت» و یا «برقراری روابط مالی».
به موازت این ضعف و تشتت در درون حکومت نیز باید به آن روی دیگر این معادله نیز نیم نگاهی انداخت، زیرا اتحادیه اروپا اساسا به دلیل مجموعه مناسبات گسترده خود با ایالات متحده در وضعیتی نیست که به تنهایی قادر به تصمیم گیری برای زدن هرگونه «پل» میان «بروکسل و تهران » باشد.
بر این منطق میدان بازی برای اروپاییها النهایه «صفر» درصد است و بهترین ابزار ممکن یعنی اینستکس نیز نه کارایی لازم را دارد و نه در حد و وزنی است که بتواند جلوی اشتهای سیری ناپذیر دیکتاتوری مذهبی حاکم بر میهن امان را بگیرد.
در رابطه با وضعیت بغایت متزلزل اینستکس یا همان «بسته تشویقی» اروپا به دیکتاتوری خامنهای یک کارگزار حکومتی در مجلس ملایان اعتراف میکند: «در مورد برجام وقتی آقای عراقچی عائدی ما از اروپا نزدیک صفر است آقای ظریف میگه یک درصد اروپا به تعهدش عمل کرده ما برای چی ماندیم آقا تاریخ در مورد ما قضاوت روشنی خواهد کرد». (همبستگی ملی ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸)
بهرحال از هر منظر که به تصمیمات اخیر نظام آخوندی بنگریم، به یقین باید به دیکتاتوری ولیفقیه که در چنبرهای از بحرانهای داخلی و خارجی در تله «مرگ و نابودی» افتاده است، گفت که «به حول قوه الهی» این گوی و این میدان!!ما براندازان بیصبرانه به انتظار ۶۰ روز آینده و تصمیمات بعدی مقام معظم نشستهایم.!