۱۳۹۸ اردیبهشت ۱۱, چهارشنبه

مهرداد هرسینی:‌ آروغ‌های ولایت - «جنگ نمی‌شود، مذاکره هم نمی‌کنیم»!!


به یقین گسیل سراسیمه وار جواد ظریف، وزیر خارجه دیکتاتوری خامنه‌ای به آمریکا در خود پیامی به‌جز «ترس» از چشم‌انداز سیاه تحولات علیه نظام آخوندی نمی‌تواند داشته باشد.




این سفر که با محمل شرکت در یک کنفرانس «دست چندم» در نیویورک انجام گرفت، در حالی است که دیکتاتوری ولی‌فقیه در چنبره‌ای از بحران‌های لاعلاج داخلی و خارجی دست و پا میزند.
بروز عصیان‌ها و خیزش‌های بلاانقطاع مردمی، خیز کانون‌های شورشی در داخل کشور و یا وجود ایزولاسیون منطقه‌ای و بین‌المللی رژیم با سیاه چاله تحریم‌ها که اکنون کمر اقتصادی و مالی حکومت را خرد کرده است، به یقین آینه تمام قدی از این چشم‌انداز سیاه برای دیکتاتوری سرکوبگر و تروریستی آخوندی می‌باشد.

مضافا براین باید به لغو معافی خرید نفت از سوی هشت کشور نیز اشاره کرد، امر یکه در منطق خود اکنون به مهم‌ترین منبع درآمد حکومت یعنی «صادرات نفتی» ضربات سنگین و جبران‌ناپذیری را وارد نموده است، بطوریکه بنا برداده های بین‌المللی میزان صادرات نفت رژیم اکنون در بهترین حالت به سقف ۸۰۰ هزار بشکه در روز رسیده است.
در این رابطه برایان هوک، مسئول گروه کار ایران که ناظر بر اجرایی شدن تحریم‌ها و فشارها بر رژیم آخوندی است، در تازه‌ترین ارزیابی‌ها به «افت ۱۰ میلیارد دلاری» درآمدهای نفتی حکومت طی نه ماه گذشته اشاره کرده است.

حال به این وضعیت لیست گذاری مهم‌ترین ارگان در درون حاکمیت یعنی سپاه پاسداران به عنوان متولی «حفظ و حراست» از دیکتاتوری خامنه‌ای را نیز اضافه نمائیم تا هرچه بهتر به پازل این «ترس و زبونی» خامنه‌ای که صدالبته وضعیت را بحرانی‌تر کرده و مردم به جان آمده را برای سرنگونی این رژیم قوت قلب بخشیده است، پی ببریم.
چشم‌انداز تحریم وزارت اطلاعات و یا تحریم‌های پتروشیمی که در راه هستند، به یقین «قوز بالا قوزی» برای خامنه‌ای می‌باشند که وضعیت را صدها بار وخیم‌تر خواهند کرد.

براین اساس می‌توان به یقین این نتیجه منطقی را استنتاج نمود که چمدان ظریف دارای سه «پرونده» بود. نخست به جریان انداختن بازماندگان سیاست مماشات برای ممانعت از یک «جنگ» احتمالی و دیگری تلاش برای «مذاکره» و ایجاد «شکاف» در دولت آمریکا به‌ویژه علیه شخص مشاور امنیت ملی.

ظریف که بنا بر نوشته رسانه‌های حکومتی از «اختیارات کامل برای مذاکرات» برخوردار بود، در مصاحبه‌ای با تلویزیون فاکس نیوز از جمله میگوید: «بولتون و بن سلمان و بن زائد و اسراییل می‌خواهند رژیم ایران را تغییر دهند. آنها می‌خواهند آمریکا را به جنگ بکشانند و در آن منفعت دارند ولی پرزیدنت ترامپ خواستار این نیست زیرا در کارزار انتخاباتی قول داد آمریکا را وارد جنگ دیگری نکند».

براین مبنا ترجمان این سفر و با نیم نگاهی به مواضع وزیر خارجه حکومت و مصاحبه‌های انجام شده، به‌ویژه با شبکه جهانی فاکس نیوز، به‌خوبی مبین این واقعیت هستند که تمامی گفته‌های پیشین ولی‌فقیه مبنی براینکه «جنگ نمی‌شود، مذاکره هم نمی‌کنیم» آروغی بیش نبوده و صرفا برای روحیه دادن به نیروهای سرخورده و درهم ریخته سپاه، بسیج و اطلاعات حکومتی بیان شده بود.
همچنین التماس‌های مکرر وزیر خارجه یک دیکتاتوری تروریستی مبنی بر «مذاکره» بر سر جان گروگان‌ها که به‌کرات طی این سفر به بیرون انتشار یافت، تلاشی دیگر برای ایجاد ارتباط با دولت آمریکا، با هدف«کند کردن » مواضع این کشور، می‌باشد.
ظریف در این سفر به صراحت براین واقعیت که یکی از حربه‌های رژیم آخوندی همان «سیاست گروگانگیری» با هدف اعمال شانتاژ و گرفتن امتیاز از جامعه بین‌الملل می‌باشد، تأکید ویژه کرد.

سخن از سیاست مخربی است که طی چهل سال از حاکمیت ننگین آخوندی به‌کرات برای بازگشایی تنگناها و بن‌بست‌ها، نه تنها برای سرکوب مردم در داخل، بلکه برای صدور تروریسم و بنیادگرایی به کشورهای اسلامی و منطقه به‌کرات مورد استفاده قرارگرفته است.
هر آنجا هم که رژیم با کمبودهایی روبرو بوده، با استفاده از «بمب، سلاح، ماشین‌ها و کامیون‌های انفجاری در کنار جاده» این سیاست مخرب را به پیش برده است. نمونه‌هایی مانند همکاری با «القاعده برای عبور از ایران، برج‌های خبر و یا سوء قصدهای انفجاری در عراق» نمونه‌های کوچک این سیاست مخرب می‌باشند که طی سه دهه از سوی سیاست مماشات عامدانه برآنها چشم‌پوشی شده‌اند.

بهر حال در یک جمعبندی اجمالی می‌توان گفت که رژیم آخوندی تا همین‌جای قضیه، ظاهرا پرچم سفید را بلند کرده و علائمی دال بر عقب‌نشینی کاذب به بیرون ساطع نموده است. تلاش خامنه‌ای با این تاکتیک صد البته خرید وقت می‌باشد، زیرا دیکتاتور حاکم بر تهران به‌خوبی براین امر واقف است که زمان اساسا به نفع وی و ادامه سیاست‌های حکومت نمی‌باشد.
خرید وقت با اهرم مذاکره بر سر جان گروگان‌ها تا سررسید انتخابات بعدی در ایالات‌متحده که کارزار آن پائیز سال ۲۰۲۰ آغاز می‌شود، از «اوجب واجبات» برای ولی‌فقیه زهر خورده برای عبور از بحران می‌باشد.