برهه و بازه زمانی حساسی را سپری می کنیم. رژیم ولایتفقیه در میان سیل خشم و انزجار خلقهای ایران دست و پا میزند.
مماشات بین المللی با لابیهای ایرانیش! در داخل و خارج، در حمایت از رژیم ایران به نقطه صفر نزدیک میشود. مقاومت سازمانیافته ایران در اوج شکوفایی و پیشروی همه جانبه است. مدیریت زمانی چنین شرایطی ازاهمیت فوق العاده ای برخوردار است.
واژه بازه زمانی شامل معانی مختلفی است. از میان انواع معانی و برداشتها، فاصله بین دو نقطه، دو اتفاق و یا دو رخداد در یک فاصله زمانی را میشود ” بازه زمان ” معنی کرد.
انسان بر حسب درک و فهمش، برحسب شرایط و طرز فکرش زمان را معنی میکند و حال و آینده را در همان بازههای زمانی مورد نظرش، به تصویر میکشد.
در مدار مبارزه همین واژه تفاسیر و برداشتهایی را در ذهنها فعال میکند. پیشوای نهضت ملی ایران دکتر محمد مصدق
اولین دوره نخستوزیریاش را در مرداد سال ۱۳۳۰ به کمک تودههای مردم بر شاه خائن تحمیل کرد. در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با کودتایی توسط دربار و حکومت سلطنتی محمدرضا شاه و به کمک مستقیم استعمار و عوامل وطن فروششان از جمله آخوند دانه درشت کاشانی و امثال او، دولت مصدق سقوط کرد. از نخستوزیری مصدق تا کودتا بر علیه او بازه زمانی مشخصی است. که آزادیخواهان با درک کمبودهای آن دوران راهنمای عمل مبارزاتی نوینی را پایهگذاری کردند. از مهمترین کمبودهای آن بازه زمانی، یک تشکیلات منسجم و ائتلافی از آزادیخواهان بود. در دوره فعلی به نظر نگارنده مطالعه دقیق آن ضعفها و کمبودها حاصلش در تشکیلات مستحکم سازمان مجاهدین خلق ایران و ائتلاف دیرپای شورای ملی مقاومت ایران عینیت یافته است. این دستاورد مبارزاتی با اصل مهم دیگری بنام ” مدیریت زمان ” میتواند گزینههای بهتری را بر حسب شرایط مبارزاتی هر دوران برای کسب آزادی و دموکراسی برای ملت ایران به ارمغان آورد. ” مدیریت زمان ” اصل بسیار مهمی در مسیر مبارزه است که از تجارب بازههای زمانی تاریخ ملت ایران کسب میشود. مثلا کورش کبیر چگونه زمانهاش را مدیریت کرد که منشور حقوق بشری او و سایر اقداماتش به دستاورد بزرگ ملی و جهانی تبدیل شده است.
انقلاب مشروطیت چگونه به انحراف کشیده شد. در دوره مصدق این مدیریت چه دستاوردهایی داشت و … .
در همین مسیر به یقین میشود گفت سلسله پهلوی نه تنها زمان را خائنانه مدیریت کردند بلکه درواقع زمان را تخریب و به آن خنجر زد. رضاخان میرپنج با کشتن آزادیخواهان دستاوردهای انقلاب مشروطیت را به آتش کشید و محمدرضاشاه خائن هم، نهایتا خود را “خدایگان ” و یا “سایه خدا “(السلطان ظل الله) لقب داد و جا زد. با این القاب ارتجاعی و عوامفریبانه، آزادیخواهان انقلابی را به بند کشید و یا اعدام کرد و ولایتفقیه ” نایب خدا و امام زمان ” را در واقع به تولید رساند.
اگر واژه زمان را در حال تفسیر کنیم. برمیگردیم به ظهور ولایتفقیه و نوع زمینهسازی آن که مختصری اشاره شد. خمینی مثل اجدادش در طول تاریخ ایران، مخصوصا بعد از اسلام، زمان و ارزش آن بویژه بعد از انقلاب ضد سلطنتی را نفهمید و آن را مثل عمامهاش در مسیر سیاه، باطل و جنایتبار وارد بازههای زمانی تلخ ملت ایران کرد.
بعد از حمله و اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ این پایداری و مدیریت زمانی بیبدیل رهبری این مقاومت بود که ارتش آزادیبخش ملی ایران بعد از بازههای طوفانی و خون چکان، در نهایت در خارج از عراق و در اشرف ۳ استقرار یافت.
حال با اینهمه تخریب و خیانت به زمان، مماشات دیگر تمام عیار رژیم ایران را حمایت نمیکند. در همین راستا شرایط
جهانی، رژیم ولایتفقیه و مقاومت سرفراز ایران در بازه زمانی حساسی راه خودشان را به پیش میبرند. در این برهه ” مدیریت زمان ” در مبارزه علیه حکومت ایران، حرف آخر را خواهد زد.
سیاست جهانی و در رأس آنها امریکا از جمله بازههای زمانی فوق را تماما در اختیار و خدمت رژیم منفور ولایتفقیه قرار داده بودند و خودشان را بلحاظ تاریخی، مغضوب زمان ساختند.
به دلیل همین حمایتهای ضد مردمی مماشات بود که حاکمیت ولایی ایران نیز همان بازههای زمانی را با کشتار و اعدام و تروریسم سپری میکرد. اما با قرار داده شدن مماشات در وجه مغلوب، با مدیریت زمانی خارقالعاده رهبری و کل مقاومت ایران، بالاخره سپاه جهل و جنایت رژیم ایران هم وارد لیست تروریستی گردید. یکی از پیامدهای آن اینکه بازی برجام، دوران نافرجام مدیریت زمانی دستگاه ولایتفقیه را طی میکند و در نتیجه بازه زمانی سرنگونی با سرعت بیشتری پیش میرود..
وقتی تعادل قوا بین رژیم ایران و مقاومت ایران در مدار دیگری قرار گرفته است. ارتجاع خمینی نمیفهمد و نمیتوانست بفهمد که بازه زمانی فعلی را نمیشود با حیلهگری سابق در اختیار گرفت. نمیفهمد که سبوی مماشات هم شکسته و سیاست غالب جهانی نیست.
مقاومت ایران با در نظر گرفتن این بازه زمانی مهم، وارد دوران آماده باش سرنگونی گردیده است. بر همین اساس کانونهای شورشی و شوراهای مقاومت در سراسر میهن گسترش می یابد. طوری که همه باندها و دستههای رژیم ایران آشکارا این اقدام عملی را اعتراف میکنند.. این نشان میدهد که در عمل و تجربه مقاومت ایران سوار بر زمان شد و در استفاده از تجارب بازههای مهم زمانی تاریخ مقاومت میهنمان، میرود که فردای تاریخ خلق ایران را در مسیر آزادی و آبادی این زیباترین وطن در چشمانداز نزدیک پیروزی قرار دهد.
مماشات بین المللی با لابیهای ایرانیش! در داخل و خارج، در حمایت از رژیم ایران به نقطه صفر نزدیک میشود. مقاومت سازمانیافته ایران در اوج شکوفایی و پیشروی همه جانبه است. مدیریت زمانی چنین شرایطی ازاهمیت فوق العاده ای برخوردار است.
واژه بازه زمانی شامل معانی مختلفی است. از میان انواع معانی و برداشتها، فاصله بین دو نقطه، دو اتفاق و یا دو رخداد در یک فاصله زمانی را میشود ” بازه زمان ” معنی کرد.
انسان بر حسب درک و فهمش، برحسب شرایط و طرز فکرش زمان را معنی میکند و حال و آینده را در همان بازههای زمانی مورد نظرش، به تصویر میکشد.
در مدار مبارزه همین واژه تفاسیر و برداشتهایی را در ذهنها فعال میکند. پیشوای نهضت ملی ایران دکتر محمد مصدق
اولین دوره نخستوزیریاش را در مرداد سال ۱۳۳۰ به کمک تودههای مردم بر شاه خائن تحمیل کرد. در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با کودتایی توسط دربار و حکومت سلطنتی محمدرضا شاه و به کمک مستقیم استعمار و عوامل وطن فروششان از جمله آخوند دانه درشت کاشانی و امثال او، دولت مصدق سقوط کرد. از نخستوزیری مصدق تا کودتا بر علیه او بازه زمانی مشخصی است. که آزادیخواهان با درک کمبودهای آن دوران راهنمای عمل مبارزاتی نوینی را پایهگذاری کردند. از مهمترین کمبودهای آن بازه زمانی، یک تشکیلات منسجم و ائتلافی از آزادیخواهان بود. در دوره فعلی به نظر نگارنده مطالعه دقیق آن ضعفها و کمبودها حاصلش در تشکیلات مستحکم سازمان مجاهدین خلق ایران و ائتلاف دیرپای شورای ملی مقاومت ایران عینیت یافته است. این دستاورد مبارزاتی با اصل مهم دیگری بنام ” مدیریت زمان ” میتواند گزینههای بهتری را بر حسب شرایط مبارزاتی هر دوران برای کسب آزادی و دموکراسی برای ملت ایران به ارمغان آورد. ” مدیریت زمان ” اصل بسیار مهمی در مسیر مبارزه است که از تجارب بازههای زمانی تاریخ ملت ایران کسب میشود. مثلا کورش کبیر چگونه زمانهاش را مدیریت کرد که منشور حقوق بشری او و سایر اقداماتش به دستاورد بزرگ ملی و جهانی تبدیل شده است.
انقلاب مشروطیت چگونه به انحراف کشیده شد. در دوره مصدق این مدیریت چه دستاوردهایی داشت و … .
در همین مسیر به یقین میشود گفت سلسله پهلوی نه تنها زمان را خائنانه مدیریت کردند بلکه درواقع زمان را تخریب و به آن خنجر زد. رضاخان میرپنج با کشتن آزادیخواهان دستاوردهای انقلاب مشروطیت را به آتش کشید و محمدرضاشاه خائن هم، نهایتا خود را “خدایگان ” و یا “سایه خدا “(السلطان ظل الله) لقب داد و جا زد. با این القاب ارتجاعی و عوامفریبانه، آزادیخواهان انقلابی را به بند کشید و یا اعدام کرد و ولایتفقیه ” نایب خدا و امام زمان ” را در واقع به تولید رساند.
اگر واژه زمان را در حال تفسیر کنیم. برمیگردیم به ظهور ولایتفقیه و نوع زمینهسازی آن که مختصری اشاره شد. خمینی مثل اجدادش در طول تاریخ ایران، مخصوصا بعد از اسلام، زمان و ارزش آن بویژه بعد از انقلاب ضد سلطنتی را نفهمید و آن را مثل عمامهاش در مسیر سیاه، باطل و جنایتبار وارد بازههای زمانی تلخ ملت ایران کرد.
بعد از حمله و اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ این پایداری و مدیریت زمانی بیبدیل رهبری این مقاومت بود که ارتش آزادیبخش ملی ایران بعد از بازههای طوفانی و خون چکان، در نهایت در خارج از عراق و در اشرف ۳ استقرار یافت.
حال با اینهمه تخریب و خیانت به زمان، مماشات دیگر تمام عیار رژیم ایران را حمایت نمیکند. در همین راستا شرایط
جهانی، رژیم ولایتفقیه و مقاومت سرفراز ایران در بازه زمانی حساسی راه خودشان را به پیش میبرند. در این برهه ” مدیریت زمان ” در مبارزه علیه حکومت ایران، حرف آخر را خواهد زد.
سیاست جهانی و در رأس آنها امریکا از جمله بازههای زمانی فوق را تماما در اختیار و خدمت رژیم منفور ولایتفقیه قرار داده بودند و خودشان را بلحاظ تاریخی، مغضوب زمان ساختند.
به دلیل همین حمایتهای ضد مردمی مماشات بود که حاکمیت ولایی ایران نیز همان بازههای زمانی را با کشتار و اعدام و تروریسم سپری میکرد. اما با قرار داده شدن مماشات در وجه مغلوب، با مدیریت زمانی خارقالعاده رهبری و کل مقاومت ایران، بالاخره سپاه جهل و جنایت رژیم ایران هم وارد لیست تروریستی گردید. یکی از پیامدهای آن اینکه بازی برجام، دوران نافرجام مدیریت زمانی دستگاه ولایتفقیه را طی میکند و در نتیجه بازه زمانی سرنگونی با سرعت بیشتری پیش میرود..
وقتی تعادل قوا بین رژیم ایران و مقاومت ایران در مدار دیگری قرار گرفته است. ارتجاع خمینی نمیفهمد و نمیتوانست بفهمد که بازه زمانی فعلی را نمیشود با حیلهگری سابق در اختیار گرفت. نمیفهمد که سبوی مماشات هم شکسته و سیاست غالب جهانی نیست.
مقاومت ایران با در نظر گرفتن این بازه زمانی مهم، وارد دوران آماده باش سرنگونی گردیده است. بر همین اساس کانونهای شورشی و شوراهای مقاومت در سراسر میهن گسترش می یابد. طوری که همه باندها و دستههای رژیم ایران آشکارا این اقدام عملی را اعتراف میکنند.. این نشان میدهد که در عمل و تجربه مقاومت ایران سوار بر زمان شد و در استفاده از تجارب بازههای مهم زمانی تاریخ مقاومت میهنمان، میرود که فردای تاریخ خلق ایران را در مسیر آزادی و آبادی این زیباترین وطن در چشمانداز نزدیک پیروزی قرار دهد.