با نگاهی به سیر تمدن بشری از آغاز شکلگیری اجتماعات محدود و پراکنده اولیه روشن میشود. که اولین تضادی که انسانهای نخستین بعد از حلوفصل مسائل اولیه ادامه بقا(غذا و حفظ جان) با آن روبرو شدند چگونگی روند تولید مایحتاج و حل تضاد مالکیت بر تولید و ابزار تولید بوده است.
این مسیر در ادامه رشد تدریجی اجتماعات و طی سالیان دراز، منجر به پیدایش مقولهای بنام اقتصاد در فرم اولیه و ابتدایی آن بوده است.
این رابطه نخست بهصورت مبادله کالا و طی مراحل زمانی طولانی منجر به پیدایش و ضرب سکه برای مراودات اقتصادی بوده است. در همین راستا است که در سیر مداوم تاریخ انسان بیشتر جنگها و تحولات و تغییر نقشه جغرافیای اجتماعات و تمدنها و حکومتها علل اقتصادی داشته است؛ بهنحویکه برای تبیین مسیر تکامل زندگی بشر از چهار مرحله تاریخی نام میبرند. این چهار مرحله به ترتیب از کمونهای اولیه شروعشده و در ادامه آن مسیر، دورانهای بردهداری و بعداً فئودالی و سرانجام سرمایهداری را تاکنون طی کرده است. تبیین و بررسی علمی چگونگی روابط اجتماعی در این مراحل چهارگانه تکامل، ارتباط مستقیم به روابط اقتصادی در این دورانها دارد. هدف از بیان این مقدمه کوتاه این است که تأکید و تأمل شود، که مقوله اقتصاد تا چه اندازه با تحول و رشد و تکامل بشریت در طول تاریخ عجین بوده است.
اما امروزه هم شاخص پیشرفت حکومتها و هم سطح دانش وزندگی و رفاه مردم را در درجه اول با میزان و کیفیت پیشرفتهای اقتصادی ملل مربوطه میسنجند. اکنون با نگاهی به عملکرد رژیم پوسیده و عقبمانده در طی ۴دهه حاکمیت میهن بربادده آن درزمینهٔ مقوله مهم اقتصادی آشکار میشود؛ که سیاست اعمالشده این تبهکاران تا چه اندازه زیانبار و مهلک و به نابودی حرث و نسل ایران و ایرانی منجر شده است. در همین راستاست که روشنگری و موشکافی رژیم آخوندی در باب عملکرد اقتصادی تبدیل به یک نیاز مبرم برای مبارزه با عاملان اصلی آن یعنی رژیم آخوندی شده است. نگاهی به تاریخچه ۴دهه حاکمیت نکبتبار آخوندی و موضعگیریهای خمینی در همان اوایل روی کار آمدنش، مخصوصاً در باب مسائل اقتصادی، برای نسل جوان امروز بهوضوح روشن میکند که منشأ عقیدتی و فکری تباهی اقتصاد و ورشکستگی کامل آن در شرایط امروزی آنهم به بهای بسیار گزاف و سنگینی از کیسه مردم ایران، از کدام سرچشمه و مغز معیوب تغذیهشده و میشود. نسلهای انقلاب ضد سلطنتی بهخوبی به یاد دارند که خمینی مرتجع در بهاصطلاح یکی از موضعگیریهای مضحک و سراپا مسخره خود در کمال ناباوری و حیرت همگانی تصریح کرد که اقتصاد! مال! خر! است، و ادامه داد که ما انقلاب نکردهایم که نان و خربزه ارزان بشود. او با همین دیدگاه بلاهت بار و پوسیده و ضد مردمی، از کودتا علیه مصدق کبیر که موفق به ملی کردن صنعت نفت در راستای پیشرفت و استقلال سیاسی و اقتصادی آن دوره بود. ابراز خوشنودی میکرد.
با این نگرش و طرز تفکر متعفن و ضد تاریخی است که در ۴دهه حاکمیت آخوندی تمامی منابع و ثروتها و درآمدهای ملی ایران از قبیل نفت و گاز و معادن و ذخایر طبیعی بدتر از تجاوز مغول و چنگیز و هر دشمن خارجی مفروض مورد تجاوز و چپاول آخوندها و عمال رنگارنگ سرکوبگر از قبیل سپاه و بسیج و آقازادهها و شبکه گسترده آخوندی قرار گرفته است.
طبق اسناد دوران جنگ ضد میهنی و تصریح سران خود رژیم منجمله رفسنجانی، یکقلم ۱۰۰۰ میلیارد دلار از بابت ادامه جنگ ضد میهنی، خسارت، علاوه بر خسارت سنگین انسانی بر میهن ما وارد شد و تاکنون اغلب شهرها و آبادیهای ویرانشده بهصورت نیمه خرابه باقیمانده است.
بنا به اعتراف حاکمان آخوندی درآمد نفت در زمان احمدینژاد به رقم ۸۰۰ میلیارد دلار رسید که مجموعاً از کل درآمدهای نفتی از آغاز استخراج آن تا آن موقع بهمراتب بیشتر بوده است. آخوندها با یک حساب سرانگشتی بیش از ۲۰۰۰ میلیارد دلار سرمایه عظیم این ملت را که میتوانست کشور ایران را آبادترین و پیشرفتهترین کشورها در منطقه و جهان کند یا به جیب خود و آقازادهها ریخته یا خرج تروریسم و صدور ارتجاع در عراق و سوریه و لبنان و یمن؛ و یا هم خرج پروژه بیحاصل اتمی و موشکی خود کردند. تازه به اینها هم بسنده نکرده حتی شیره جان و پسانداز محدود بخش بزرگی از مردم ایران را در بانکها به سرقت بردند و هیچ حریمی حتی جزئی و اندک از تجاوز آنها به جان و مال و ناموس مردم در امان نمانده است. آری نتیجه بلافصل تفکر پوسیده و ارتجاعی که رهبر! اقتصاد را مالخر! بداند غیرازاین نبوده که امروزه مردم ایران قرنیه چشم میفروشندـ زنانش در بدترین شرایط زندگی مجبور به تنفروشی میشوندـ بیش از۷ میلیون فقط معتاد هستند ـ کارخانهها و تولید باقیمانده از رژیم سابق نیز منهدم و به نقطه تعطیلی کشیده شدهاند؛ ارزش پول ملی ایران به پایینترین سطح خود در تاریخ کشور رسیده است. آب آشامیدنی از میلیونها مردم دریغ شده و هوای آلوده زندگی چندین میلیون هموطن ایرانی را به مخاطره انداخته است... بیکاری بیداد میکند. فرار مغزها در جهان در رتبه اول قرار داردـ رکورد اعدام در سراسر جهان سالیان است در دست آخوندها است. از ۵۰۰۰ دستفروش فقط در تهران بیش از ۳۰٪ درصد آنها بهتصریح مقام شهرداری تهران دارای مدارک دکترا و فوقلیسانس هستند و هرروز در خیابان بساط آنها به ظالمانهترین شکل آن موردحمله و هجوم مأموران سرکوبگر است ـ بیش از۷۰۰۰۰ کولبر در نواحی مرزی با ابتداییترین شکل اقتصاد که مربوط به دورانهای اولیه بشر است به مبادله کالا در بدترین شرایط ایمنی و روحی و جسمی میپردازند که بیش از ۱۵۰ نفر از آنها بهطور وحشیانه بهوسیله پاسداران ترور شده و صدها تن زخمی شدهاند و این در حالی است که رقم قاچاق کالا بنا بهتصریح خود خامنهای فقط ۲۵ میلیارد دلار در سال است که پاسداران و عوامل خود خامنهای مسئول آن هستند. و به هیچکس هم جوابگو نبوده و نیستند.
و هزاران بدبختی و گرفتاری که شرح آن مثنوی ۷۰ من کاغذ میشود و فقط به اندکی از خروار اشاره شد. تازه به کشف مدلهای جدیدی از وطنفروشی هم افتادهاند و از فروش و حراج دریای خزر گرفته تا فروش و تاراج سرمایههای آبها به چین و هند هم به کارنامه خیانت و چپاول و وطنفروشی بیحدومرز آخوندها افزودهشده است.
ولی اکنونکه بحران اقتصادی دستپخت۴۰ ساله آخوندها و تحریمهای کمرشکن اقتصاد ملی را کاملاً فاسد و فلج کرده و آخوندها را در سراشیب سقوط محتوم قرار داده است، سبب نشده که قدری و بهاندازه یک هستهاتم به عقل بیایند و لااقل برای جلوگیری از سرنگونی حتمی خود اندکی در اعمال خود تجدیدنظر کنند. بلکه برعکس بر شدت چپاول و غارت خود افزوده و روزی نیست که در جنگ باندهای مافیایی به دزدیهای سرسامآور میلیاردی همدیگر اعتراف و افشاگری نکنند. و با بیرحمی نظارهگر هزاران کودک خیابانی و بیسرپرست و محروم از تحصیل و زنان و مردان کارتنخواب و گور خواب در خود پایتخت و جلو چشمان مردم هستند چهره دردناکی از یک اجتماع مشحون از فقر و فلاکت و مریضی را به نمایش میگذارند.
اقشار و طبقات بهجانآمده از قبیل کامیون داران باشرف ـ کشاورزان غیور ـ معلمان آزاده و بازنشستگان شریف و زحمتکش و دانشجویان مبارز و مجاهدـ پرستاران دلسوز کارگران محروم و استثمارشده که ماهها حقوق زیرخط فقر را هم که آخوندها از آنها دریغ کردهاند، را در پی کوچکترین اعتراض و دادخواهی یا حبس میکنند یا اخراج میکنند و یا سر به نیست میکنند. هرلحظه پر محرومیت همهجانبه میلیونها ایرانی میافزایند. اما غافلاند که نتیجه اینهمه زور و اجحاف و ستم فراگیر در همه عرصهها زندگی بر آتشفشان خشم مردم میافزاید و عنقریب است که طوفان خشم مردم با الهام از پیشتازان و فداکاری کانونهای شورشی مقاومت آخوندها را تماماً جارو و به زبالهدان تاریخ بیاندازد .
باری از رژیم که رهبری آن همچون کارنامه سیاه و ننگینی در کشتار و چپاول دارد بیشتر از این انتظار نمیرود. اکنون هراس و وحشت تمامعیار از انفجار خشم خلق عمیقتر از قیام دیماه ۹۶ تمامی باندهای مافیایی آخوندها را وادار کرده است که در پی بهاصطلاح چارهجویی برای جلوگیری از فروپاشی نظام باشند. ولی چه کسی است که نداند که عامل اصلی فجایع کنونی هیچگاه نه میتواند و نه میخواهد بر ضد خود عمل کند. امروزها در همین راستا تلاش مذبوحانه خامنهای و روحانی برای برونرفت از فروپاشی راه بهجایی نمیبرد. خامنهای مدتهاست در روضهخوانیهای ملالآور و مشمئزکننده خود عاجز و درمانده بهجای ارائه راهحل به هذیانگویی مبتذل و لورفته میپردازد.
روزی دم از اقتصاد مندرآوردی مقاومتی میزند که سروته آن بر خودش و هیچکس دیگر معلوم نیست او بهطور مسخره جهانگیری را مسئول پیگیری این خط میکند. جالب این است که اخیراً جهان گیری گفته است که حتی اختیار تعویض یک منشی را هم ندارد. و خندهدارتر از اینکه علم الهدی در نماز جمعه در جنگ باندی خطاب به جهانگیری گفت که اگر قدرت تعویض یک منشی از تو برنمیآید برو و از مسئولیت کنارهگیری کن.... آشفتهبازار و سردرگمی سران نظام حدومرزی ندارد. اخیراً هم خامنهای گفته است که نگاه ما باید به شرق باشد (منظور روسیه و چین ) است. روحانی هم ته خط، عاجز از هر تحولی، دروغهای گوبلزی می،گوید یا جلسههای عریض و طویل با کارشناسان بهاصطلاح از نفس افتاده میگذارد و سرانجام کشور را به مریضی در حال موت تشبیه میکند که فقط و شاید با ۲۰٪ امید درمان، فرجی حاصل شود.
این است سرنوشت شوم و تاریک نظامی که آثار فروپاشی در تمامی وجنات آن نمایان است.
درود بیکران بر مجاهدین و رهبری آنها و کانونهای شورشی که از روز اول برعلیه رژیم شوریدند و الان هم آماده سرنگونی این رژیم همراه با مردم به جان آمده هستند.