مقام عظمای ولایت! درجمع دست چین شده ای ازذوب شدگان و در هراس ازتاثیرات فلج کننده تحریمها، بازهم نسخه امید درمانی برای ریزشیهای نظام پیچید.
خامنه ای- روز، دوازده آبانماه- ازجمله گفت: " آمریکا رو به افول است؛ این را همه بدانند. آن کسانی که گرایش به سازش دارند، نقشه بیپایه میکشند... اینها محکوم هستند به اینکه ساقط شوند و افول کنند. هدف آمریکا از تحریم، فلج کردن و عقب نگه داشتن اقتصاد کشور بود؛ نتیجه این شده که حرکت به سمت خودکفایی در کشور گسترش پیدا کرده است." خارج ازدنیای خیالی آسید علی ودردنیای سرسخت واقعیتهای روی زمین، آمارواسناد انبوه، به قطع ویقین خلاف روضه خوانیهای آقاست!
روزنامه جهان صنعت درباره اوضاع انفجاری جامعه مینویسد: ....پس از به اوج عزت رسیدن دلار و به خاک ذلت کشیده شدن ریال، شاهد شروع جنگ نابرابر و ظالمانه میان قیمت اجناس، کالاهای اساسی و خدمات مورد نیاز عمومی با قدرت خرید مردم در جامعه هستیم؛...در چنین وضعیت آشفتهای حتی طبقه متوسط جامعه هم دیگر توان کنار آمدن با موج بیامان گرانی را ندارند."
چندی قبل هم آخوند بنفش، روحانی کلید به دست، در همین راستا گفت سیزده آبان خبری نخواهد شد!
درحالیکه هنوزتحریمها بطورکامل اجرایی نشده، صدها شرکت نفتی و تجاری، عطای بودن با آخوندها را به لقایشان بخشیده و ایران را ترک کردهاند. خبرهای روزهای اخیر خود بسیارگویاست:
شرکت دولتی «زاروبیشنفت» روسیه اعلام کرد که به دلیل تحریمهای آمریکا از پروژههای نفتی ایران خارج میشود.
خبرگزاری رویترز خبر از توقف معامله دو غول نفتی چین با رژیم ایران داد.
اسدالله عسگراولادی، رئیس اتاق بازرگانی جمهوری اسلامی و چین گفت: «در حال حاضر هیچیک از بانکهای چینی با تجار ایرانی فعالیت نمیکنند؛ همین موضوع باعث شده است تا صادرات به چین متوقف شود"
در رابطه با اوضاع وخیم اقتصادی که حاصل حاکمیت ننگین آخوندهاست، بدون اغراق میشود کتابی نوشت و خبرهای بالا فقط بهمثابه مشت نمونه خرواراست. راستی چرا خامنهای، روحانی وسایرسردمداران رژیم ولایی چشم درچشم خلایق دروغ میگویند و تلاش میکنند" شب تاریک" میهن را " صبح صادق " بنمایانند و بقولی خاک در چشم تودهها بپاشند. واقعیت این است که آنها به دلیل عملکرد خائنانه و وطن فروشانه، گام درراهی گذاشتهاند که لاجرم همه مستبدین عالم مجبور به پیمودنش بوده و بازهم خواهند بود. در تاریخ یک صدساله اخیر نمونههای بسیاری وجود دارد.از شاخصترینها در این زمینه میتوان از وزیر تبلیغات معروف دوران فاشیسم، گوبلزنام برد. او میگفت: «دروغ را به حدی بزرگ بگویید که هیچکس جرئت و فکر تکذیب آن را نکند.» گوبلن میگفت: «بعضی مواقع دروغهایی میگفتم که خودم از آنها میترسیدم!"
میخواهم به یک واقعه تاریخی و سرنوشت محتوم یکی از دیکتاتورهای معاصر بپردازم که بسیار ناگهانی و سریع اتفاق افتاد.
بیست و یکم دسامبر ۱۹۸۹، سی آذر ۱۳۶۸، نیکلای چائوشسکو، دیکتاتور رومانی چند روز پس ازسفررسمی به ایران تحت حاکمیت آخوندها برای نمایش ثبات قدرت دربرابرهشتاد هزارنفرازمردم بخارست شروع به سخنرانی کرد. گزمهها و هفتتیرکشهایش، دورادور او و محل سخنرانی را اشغال کرده بودند. دیکتاتور با سلام به رفقای حزبی و مردم صحنه شروع کرد و لابد میخواست از پیروزیهای حزب و رهبری داد سخن بگوید. دقایقی پس از سخنرانی شعارهایی از میان جمعیت به گوش رسید. آنها شعارمیدادند مرگ براستبداد مطلقه وزنده باد آزادی. چائوشسکوتلاش کرد مردم را آرام کند. رفقا آرامش را حفظ کنید... برگردید... در همین حال برای جمعیت دست تکان میداد. شاید تصورش بر این بود که مردم در حال ابراز پشتیبانی از او هستند. هنگام اقامت در تهران گویا دریکی از شهرهای رومانی شورشی درگرفته بود و دیکتاتور بلافاصله پس از برگشت، شخصاً دستور فراخوان این جمعیت را داده بود. به نظرمیرسید امر بر چائوشسکو مشتبه شده باشد که مردم حامی و سینهچاک و ذوبشدگان در ولایت مطلقه او هستند.جرقه آتش خشم فروخفته و انباشتهشده بر خرمن نارضایتیها رسیده بود. شعلههای برگرفته از انقلاب مردم، آسمان شهر بخارست را روشن کرده بود. شب و فردای این حادثه همه قدرت پوشالی او در آتش خشم سوزان مردم معترض سوخت وخاکسترشد. فیلم آخرین سخنرانی دیکتاتور رومانی را که مستقیماً ازتلویزیونهای سراسری جهان پخش میشد بارها دیدم. این حادثه باعث شد که دنبال اطلاعات در مورد اوضاع اقتصادی، اجتماعی و... رومانی آن دوران باشم، بخصوص که آخرین سفر دیکتاتوربه ایران آخوند زده بود. آنچه را یافتم بسیار شبیه شرایط ولایت امروز خودمان است. اقتصاد فروپاشیده، سرکوب مطلق پیدا پنهان، پرداختن به خارج از مرزها بجای حلوفصل تضادهای داخلی و مشکلات مردم. حاکمیت تکحزبی و رهبری بیچون وچرادرراس هرم قدرت و...
بیست و یکم دسامبر ۱۹۸۹، سی آذر ۱۳۶۸، نیکلای چائوشسکو، دیکتاتور رومانی چند روز پس ازسفررسمی به ایران تحت حاکمیت آخوندها برای نمایش ثبات قدرت دربرابرهشتاد هزارنفرازمردم بخارست شروع به سخنرانی کرد. گزمهها و هفتتیرکشهایش، دورادور او و محل سخنرانی را اشغال کرده بودند. دیکتاتور با سلام به رفقای حزبی و مردم صحنه شروع کرد و لابد میخواست از پیروزیهای حزب و رهبری داد سخن بگوید. دقایقی پس از سخنرانی شعارهایی از میان جمعیت به گوش رسید. آنها شعارمیدادند مرگ براستبداد مطلقه وزنده باد آزادی. چائوشسکوتلاش کرد مردم را آرام کند. رفقا آرامش را حفظ کنید... برگردید... در همین حال برای جمعیت دست تکان میداد. شاید تصورش بر این بود که مردم در حال ابراز پشتیبانی از او هستند. هنگام اقامت در تهران گویا دریکی از شهرهای رومانی شورشی درگرفته بود و دیکتاتور بلافاصله پس از برگشت، شخصاً دستور فراخوان این جمعیت را داده بود. به نظرمیرسید امر بر چائوشسکو مشتبه شده باشد که مردم حامی و سینهچاک و ذوبشدگان در ولایت مطلقه او هستند.جرقه آتش خشم فروخفته و انباشتهشده بر خرمن نارضایتیها رسیده بود. شعلههای برگرفته از انقلاب مردم، آسمان شهر بخارست را روشن کرده بود. شب و فردای این حادثه همه قدرت پوشالی او در آتش خشم سوزان مردم معترض سوخت وخاکسترشد. فیلم آخرین سخنرانی دیکتاتور رومانی را که مستقیماً ازتلویزیونهای سراسری جهان پخش میشد بارها دیدم. این حادثه باعث شد که دنبال اطلاعات در مورد اوضاع اقتصادی، اجتماعی و... رومانی آن دوران باشم، بخصوص که آخرین سفر دیکتاتوربه ایران آخوند زده بود. آنچه را یافتم بسیار شبیه شرایط ولایت امروز خودمان است. اقتصاد فروپاشیده، سرکوب مطلق پیدا پنهان، پرداختن به خارج از مرزها بجای حلوفصل تضادهای داخلی و مشکلات مردم. حاکمیت تکحزبی و رهبری بیچون وچرادرراس هرم قدرت و...
تاریخ نشان داده است که مستبدان جهان هرگز از گذشته ها عبرت نگرفته ونمیگیرند. به عبارتی آنها به دلیل عملکردهای ضد مردمی وغارتگرانه خود واطرافیان، قدم در جادهای میگذارند که سرانجامی غیرازدره نیستی و تباهی برای آنها متصور نیست.