سایت
صوت العرب ۱۰/۵/۹۶ : « با
برگرداندن شك برانگیز خمینی به ایران در آغازین روزهای 1979، بجز كسانی كه شناخت
عمیقی از بنیادگرایی اسلامی داشتند، كسی نمیدانست كه چه سرنوشت دردناكی انتظار
مردم ایران را میكشد.
اما درافتادن با چنین شخص و جریانی البته آسان نبود و
پیچیدگی خاص خود را میطلبید كه حتی بسیاری از انقلابیون آن ایام درك صحیحی از آن
نداشتند و همانطور كه بعدها دیدیم هر كدام به شیوهیی توسط این ”هیولا ”بلعیده شده
یا در میدان مبارزه منزوی و محو شدند. این هیولا با شعار اسلامی و وعدههای طلایی
ظاهر شد و عامة مردم در دورة نخستین، چهرة وی را در ”ماه ”جستجو میكردند.
میلیونها تن از چنین اشخاصی به استقبالش رفتند و در چنین ابعادی نیز به اجرای
فرامینش میشتافتند. از جنگی كه در داخل یا رو به خارج برافروخت تا سركوب آزادی و
آزادیخواهان این میهن، كه پیروزی انقلاب محصول مبارزه راستین آنان علیه دیكتاتوری
شاه بود. خمینی با كمك امدادگران غیبیاش (!) ابتدا دو نیروی قضائیه و مقننه و در
گام بعدی نیروی مجریه را نیز به طور كامل به انحصار خود درآورد و در استمرار این
خط، به همة وجوه ِ جامعه و انسانها چنگ انداخت و شبكه اختاپوسیاش، تار و پود
زندگی هر ایرانی را فراگرفت. در ایران علاوه بر ارگان نظامی پایه، یعنی سپاه
پاسداران، شبكههای گسترده ارگانهای دولتی به راه افتاد كه هدف اصلی آنها، به
كنترل درآوردن جامعه و انسانها و در نقطه كانونی آن، حفظ و حراست از موجودیت رژیم
و سركوب مخالفان این رژیم بود. طوری كه هیچ خانوادهیی را نمیتوان یافت كه از این
نظر تحت مراقبت شدید ارگانهای دولتی نباشد.
هنوز
در رابطه با این وجه از ولایت اختاپوس ناگفته بسیار است كه زنان ایرانی تا چه
میزان قربانی جنایات این رژیم هستند. در حالی كه بیش از 10هزار زن مجاهد و مبارز
بعداز شكنجههای هولناك توسط این رژیم اعدام شدهاند، اسناد بسیاری در دست است كه
رژیم با سوءاستفاده از زنان ”به طرق مختلف ”مخالفان رژیم را شناسایی و به دام مرگ
میكشد.
هدف
پنهانی اما اصلی شبكههای اداری دولت و كلیه ارگانهای حكومتی جاسوسی كردن و
شناسایی مخالفان دولت بود تا هرگونه مخالف یا مخالفتی علیه رژیم را در آغاز سركوب
نمایند. در نقاط كلیدی هر ارگان دولتی، وزارت مافیایی اطلاعات افراد آموزش دیده
خود گذاشته است. كمتر كارمند دولتی را میتوان یافت كه برای جاسوسی علیه نزدیكان و
خویشان خود، تهدید یا تطمیع نشده باشد و یا به طرق ساده یا پیچیدهیی در خدمت رژیم
دیكتاتوری ملاها قرار نگرفته باشند.
در
ایران تحت حاكمیت ملاها، هیچ سازمان یا رسانة غیرحكومتی وجود ندارد. علاوه بر
اینكه سازمانهای سیاسی مخالف این رژیم، ممنوعالفعالیت بوده و اعضایشان نیز ”محارب
”و ”ضدانقلاب ”و ”منافق ”و.. . شناخته شده و حكم صادره برای آنها پیشاپیش شكنجه و
اعدام است، هیچ سازمان ان.جی.او (NGO) را نیز نمیتوان یافت كه مستقیم یا
غیرمستقیم وابسته تحت نفوذ وزارت اطلاعات این رژیم نباشد. اخیرا وزیر اطلاعات
پیشین این رژیم، علی فلاحیان در مصاحبه با یك رسانة دولتی گفت: ”وزارت اطلاعات
برای جمع آوری اطلاعات چه در داخل و چه در خارج در پوششهای شغلی نظیر كارهای
بازرگانی یا شغلهای خبرنگاری کار می کند ”(آپارات ۲۴/۴/۹۶) . معنی این حرف این است
كه رسانهها و خبرنگاران این رسانهها هر كدام عضوی از شبكه اختاپوسی اطلاعات رژیم
هستند. علی فلاحیان در همین مصاحبه تصریح میکند که حكم قتل 30هزار زندانی سیاسی
مجاهد و مبارز در سال 1988 از قبل توسط خمینی صادر شده بود. وی گفت: ”در رابطه با
مجاهدین و تمام گروههایی كه محارب هستند حكم خمینی، حكم اعدام است و به تأكید می
گفت احتیاط از این طرف بكنید.. اینها همیشه حكمشان اعدام است چه قبل و چه بعد از
سال 1988 ” (آپارات ۲۴/۴/۹۶) . فلاحیان همچنین در جواب این سوال كه ”آیا همه كسانی
كه اعدام شدند با اسلحه دستگیر شده بودند؟ ”اعتراف کرد که حتی دستگیری یک هوادار
مجاهدین با یک نشریه مجاهد یا دستگیری یك نفر كه برای مجاهدین نان خریده باشد یا
امكانات تهیه كرده باشد نیز به اعدام او منجر میشد. آنچه قابل توجه و تأمل است این است كه علی
فلاحیان هشت سال وزیر اطلاعات در كابینه آخوند هاشمی رفسنجانی بود، كه به دروغ
مارك ”مدره ”و ”اصلاح طلب ”و ”سردار سازندگی ”و.. بر پیشانی داشت!
فلاحیان
علاوه بر هدایت قتلهای زنجیرهیی و به قتل رساندن بسیاری از مخالفان و روشنفكران
ایرانی، به خاطر نقش مستقیمش در ترورهای خارج كشور تحت تعقعیب بینالمللی است و
حكم جلب برایش صادر شده است.
از
جانب بالاترین مقامات دولتی، همانطور كه اخیراً علی خامنهای، ولی فقیه این رژیم
در سخنرانیاش اذغان نمود، عوامل و مهرههای این رژیم ”آتش به اختیار ”هستند در
حالی كه این رژیم هیچ زمینه استقلال (حتی فكری!) برای فرد یا خانواده یا جریانی
باقی نگذاشته است. زیرا عنصر منفوریت از این رژیم آنچنان در جامعه ریشهدار است كه
جز با سركوب عریان و به كارگیری چنین شبكه اختاپوسی مهار نمیشود. در كنار اینها
باید به محصولات دردناك پدیدههای اجتماعی در ایران، از قبیل: بیكاری، فقر،
اعتیاد، دزدی، فحشاء، فروش اعضای بدن، فروش زنان و كودكان، خودسوزی و خودكشی و.. .
اشاره كرد كه زمینهساز و بانی و عامل و سرنخ همه این بلایای كشنده، مقامات این
رژیم هستند تا جامعه را از پیشرفت، مردم را از اندیشیدن به آزادی و حركت به جلو
باز دارند. شكنجهها و اعدامهایی را نیز كه رژیم به طور روزانه در درون زندانها یا
در ملاء عام انجام میدهد فقط و فقط در تكمیل شبكههای اختاپوسی به منظور ممانعت
از سرنگونی رژیم است. بنابراین، باید گفت
كه دیكتاتوری مذهبی حاكم بر ایران. یك دیكتاتوری استثنائی در تاریخ بشری، حداقل در
عصر حاضر است كه بر جان و مال تك تك نه تنها ایرانیان، بلكه كشورهای همجوار چنگ
انداخته و تحت عناوین مختلف فرهنگی یا تجاری به فعالیت مشغول است و از نظر مالی و
تسلیحاتی و آموزشی از گروههای تروریستی حزبالله، حوثیها، حشدالشعبی پشتیبانی میكند.
اكنون
در دوران جدید، بخش اعظم این ماهیت به یمن وجود یك مقاومت سازمانیافته سراسری و یك
آلترناتیو دمكراتیك بر جهانیان افشاء شده و جامعه جهانی دریافته است كه این رژیم
اصلاحناپذیر است و باید كه آن را سرنگون كرد. این پیام اصلی گردهمایی اخیر
ایرانیان و حامیان بینالمللی مقاومت ایران در 1 ژوئیه امسال پاریس بود كه فریاد
شد و اكنون با تصویب تحریمهای جدید در مجلسین امریكا، كه نامگذاری سپاه پاسداران
در لیست سازمانهای تروریستی را در نقطه كانونی آن قرار دارد رژیم را به شدت به
لرزه انداخته و با امضای آن توسط رئیس جمهور امریكا تبدیل به قانون خواهد شد و
پروسه عملی تغییر این رژیم یك استارت جدی خواهد خورد. پروسهیی كه شتابان خواهد
بود و به طلوع آلترناتیو دمكراتیك خواهد انجامید! این مقاله در هشت رسانه عربی منعکس
شده است:الحوار المتمدن».