معرفی کابینه جدید آخوند روحانی برای دور دوم ریاستش، همزمان، شاخصی از شکست سیاسی، اجتماعی این حاکمیت غاصب و نمودی از شدت نفرت تودهای از دستگاههای جاسوسی و سرکوب آن و مشخصاً «وزارت اطلاعات بدنام آخوندی» هم بود
.معرفی کابینه جدید آخوند روحانی برای دور دوم ریاستش، همزمان، شاخصی از شکست سیاسی، اجتماعی این حاکمیت غاصب و نمودی از شدت نفرت تودهای از دستگاههای جاسوسی و سرکوب آن و مشخصاً «وزارت اطلاعات بدنام آخوندی» هم بود.
سوابق محمدجواد جهرمی، کاندیدای موردنظر آخوند روحانی برای وزارت ارتباطات، در «وزارت کثیف اطلاعات»، از نخستین واکنشها پس از مطرحشدن، تبدیل به ضعیفترین نقطه کارنامه سیاه این دژخیم شد. گسترش فضای اعتراضی جامعه و ضرورتهای مقابله با قیام در تقدیر، این نظام درمانده را مجبور به بالا بردن غلظت امنیتی و کنترل بیشتر ارتباطات و بهخصوص اینترنت ساخته بود؛ اما متقابلاً پیشرفت جامعه در چهار سال گذشته که نمودهای خود را در پیروزیهای تصاعدی مقاومت ایران و شکستهای پیدرپی دشمن ضدبشری متجلی ساخته است، این بار فضای نوینی در زیر چتر جنبش دادخواهی خون شهیدان ایجاد کرده است که دژخیم مربوطه، از گرد راه نرسیده، زیر ضرب اعمال جنایتکارانه خود قرار گیرد. او در مقام دفاع از خودش به منفوریت وزارت بدنام اطلاعات اعتراف کرده و میگوید: «بله، من در وزارت اطلاعات کار کردهام اما متأسفانه رویکردی ایجاد شده که هر فردی در این وزارتخانه کار میکند بد است. اگر این وزارتخانه بد است پس برای چه به جود آمده است؟» (۱) فضاحت «وزارت بدنام» آنچنان مشمئزکننده شده است که حتی در درون رژیم هم تعدادی از نمایندگان مجلس وحوش خود را به میدان انداخته، مدعی شدهاند توسط کاندیدای معرفیشده آخوند روحانی، مورد بازجویی قرارگرفتهاند امری که باعث تشکیل جلسه فراکسیون شفافسازی مجلس آخوندی شد و رئیس آن در توئیتی نوشت: «در جلسه هیات رییسه فراکسیون شفافسازی با آذری جهرمی، او آمادگیاش را برای جلسه حضوری با کسانی که گفتهاند از آنها بازجویی کرده، اعلام کرد» (۲) رسوایی بازجویي سرکوبگرانه وزارت اطلاعات آنچنان بیآبرو و غیرقابلدفاع است که الیاس نادران از سینهچاکان ولایتفقیه هم در توئیتی در مذمت موضع «معاون فنی وزارت اطلاعات» که آذری جهرمی در آن کار میکرده است، نوشت که وظیفه ذاتی این نهاد «شنود و بگیر و ببند» است! کاندید اطلاعاتی مربوطه هم که در جریان قیام سال۸۸ با بهکارگیری بالاترین تکنیکها موجبات دستگیری و شکنجه هزاران نفر را فراهم کرده است، برای فرار از اعمال جنایتکارانه خود، به مالهکشی تصویر وزارت منحوس پرداخته و میگوید: «نه از این بعدی که تبلیغ میشه که جمهوری اسلامی دنبال دسترسی اطلاعات شهروندان، جاسوسی یا این مواردی که حالا گاهاً برخی از مسئولین هم ذکر میکنند [هست!]…» (۳) او که اشراف دارد چطور در سطح اجتماعی «دستگیریها و سرکوبهای جاری توسط وزارت بدنام اطلاعات» مورد نفرت مردمی است، با سرخوردگی از اینکه «هر چیزی که بگوید را دیگران قبول نمیکنند» تلاش مأیوسانهای برای مستثنا کردن کار خود از این ارگان جنایت و آدمکشی انجام داده و میگوید: «اینکه مجموعه فنی وزارت اطلاعات کار سیاسی انجام میدهد یا کار دستگیری و سرکوب انجام میدهد حرفهایی کاملاً اشتباه است. چنین مأموریتهایی در این مجموعه اصلاً تعریف نمیشود. کار معاونت فنی وزارت اطلاعات کاری کاملاً توسعهای در حوزه تکنولوژی است. در کل نه هر چیزی که مردم میگویند را من به دلیل محدودیتهای موجود میتوانم اثبات کنم و نه هر چیزی که من بگویم را دیگران قبول میکنند. یک فضای مناسب برای تخریب ایجاد شده» (۱) که البته همین حرف، شهادتی ناخواسته به ضدمردمی بودن این ارگان شکنجه و آدمکشی است. یک نماینده مجلس ارتجاع هم با اشاره به همین فضای عمومی میگوید: «از هماکنون مشخص است که مردم نسبت به معرفی کدام افراد ناراضیاند. … بهعنوان نمونه درباره … آذری جهرمی مسائلی مطرح شده» (۴) و محمد فیضی بهاصطلاح نماینده اردبیل در مجلس وحوش هم گفت: «امروز شاهد آن هستیم که فردی … به سمت وزارت ارتباطات معرفی میشود متاسفانه بعد از معرفی حرف و حدیث هایی بی اساس شنیده میشود … شایعه ها هدفدار و تخریبی اند» (۵)
«حرف و حدیثهای اتفاقاً با اساس» در اینباره البته زیاد هستند که در محضر یک حسابرسی عادلانه پس از استقرار یک حکومت مبتنی بر آرای مردم، بیشک طرح خواهند شد؛ اما خوشوقتی در این است که رژیم آخوندی هم در فاز سقوط، مانند رژیم شاه در سال آخر حکومتش، ناچار اعتراف به درجهای از نفرت اجتماعی از دستگاه سرکوب خود شده است. اشرافی که دیگر حتی با انحلال این «دستگاه جنایت» هم نمیتوان رضایت مردم بهجانآمده را به دست آورد و از روز انتقامی که همه یکبار آن را در نظام سابق به چشم دیدهاند، فرار کرد.
۱- خبرگزاری حکومتی آفتاب ۲۲مرداد۹۶
۲- خبرگزاری حکومتی ایلنا ۲۱مرداد۹۶
۳- تلویزیون شبکه یک رژیم اول مرداد۹۶۴
۴- خبرگزاری حکومتی ایلنا ۱۵مرداد۹۶
۵- مذاکرات مجلس رژیم ۲۲مرداد۹۶
.معرفی کابینه جدید آخوند روحانی برای دور دوم ریاستش، همزمان، شاخصی از شکست سیاسی، اجتماعی این حاکمیت غاصب و نمودی از شدت نفرت تودهای از دستگاههای جاسوسی و سرکوب آن و مشخصاً «وزارت اطلاعات بدنام آخوندی» هم بود.
سوابق محمدجواد جهرمی، کاندیدای موردنظر آخوند روحانی برای وزارت ارتباطات، در «وزارت کثیف اطلاعات»، از نخستین واکنشها پس از مطرحشدن، تبدیل به ضعیفترین نقطه کارنامه سیاه این دژخیم شد. گسترش فضای اعتراضی جامعه و ضرورتهای مقابله با قیام در تقدیر، این نظام درمانده را مجبور به بالا بردن غلظت امنیتی و کنترل بیشتر ارتباطات و بهخصوص اینترنت ساخته بود؛ اما متقابلاً پیشرفت جامعه در چهار سال گذشته که نمودهای خود را در پیروزیهای تصاعدی مقاومت ایران و شکستهای پیدرپی دشمن ضدبشری متجلی ساخته است، این بار فضای نوینی در زیر چتر جنبش دادخواهی خون شهیدان ایجاد کرده است که دژخیم مربوطه، از گرد راه نرسیده، زیر ضرب اعمال جنایتکارانه خود قرار گیرد. او در مقام دفاع از خودش به منفوریت وزارت بدنام اطلاعات اعتراف کرده و میگوید: «بله، من در وزارت اطلاعات کار کردهام اما متأسفانه رویکردی ایجاد شده که هر فردی در این وزارتخانه کار میکند بد است. اگر این وزارتخانه بد است پس برای چه به جود آمده است؟» (۱) فضاحت «وزارت بدنام» آنچنان مشمئزکننده شده است که حتی در درون رژیم هم تعدادی از نمایندگان مجلس وحوش خود را به میدان انداخته، مدعی شدهاند توسط کاندیدای معرفیشده آخوند روحانی، مورد بازجویی قرارگرفتهاند امری که باعث تشکیل جلسه فراکسیون شفافسازی مجلس آخوندی شد و رئیس آن در توئیتی نوشت: «در جلسه هیات رییسه فراکسیون شفافسازی با آذری جهرمی، او آمادگیاش را برای جلسه حضوری با کسانی که گفتهاند از آنها بازجویی کرده، اعلام کرد» (۲) رسوایی بازجویي سرکوبگرانه وزارت اطلاعات آنچنان بیآبرو و غیرقابلدفاع است که الیاس نادران از سینهچاکان ولایتفقیه هم در توئیتی در مذمت موضع «معاون فنی وزارت اطلاعات» که آذری جهرمی در آن کار میکرده است، نوشت که وظیفه ذاتی این نهاد «شنود و بگیر و ببند» است! کاندید اطلاعاتی مربوطه هم که در جریان قیام سال۸۸ با بهکارگیری بالاترین تکنیکها موجبات دستگیری و شکنجه هزاران نفر را فراهم کرده است، برای فرار از اعمال جنایتکارانه خود، به مالهکشی تصویر وزارت منحوس پرداخته و میگوید: «نه از این بعدی که تبلیغ میشه که جمهوری اسلامی دنبال دسترسی اطلاعات شهروندان، جاسوسی یا این مواردی که حالا گاهاً برخی از مسئولین هم ذکر میکنند [هست!]…» (۳) او که اشراف دارد چطور در سطح اجتماعی «دستگیریها و سرکوبهای جاری توسط وزارت بدنام اطلاعات» مورد نفرت مردمی است، با سرخوردگی از اینکه «هر چیزی که بگوید را دیگران قبول نمیکنند» تلاش مأیوسانهای برای مستثنا کردن کار خود از این ارگان جنایت و آدمکشی انجام داده و میگوید: «اینکه مجموعه فنی وزارت اطلاعات کار سیاسی انجام میدهد یا کار دستگیری و سرکوب انجام میدهد حرفهایی کاملاً اشتباه است. چنین مأموریتهایی در این مجموعه اصلاً تعریف نمیشود. کار معاونت فنی وزارت اطلاعات کاری کاملاً توسعهای در حوزه تکنولوژی است. در کل نه هر چیزی که مردم میگویند را من به دلیل محدودیتهای موجود میتوانم اثبات کنم و نه هر چیزی که من بگویم را دیگران قبول میکنند. یک فضای مناسب برای تخریب ایجاد شده» (۱) که البته همین حرف، شهادتی ناخواسته به ضدمردمی بودن این ارگان شکنجه و آدمکشی است. یک نماینده مجلس ارتجاع هم با اشاره به همین فضای عمومی میگوید: «از هماکنون مشخص است که مردم نسبت به معرفی کدام افراد ناراضیاند. … بهعنوان نمونه درباره … آذری جهرمی مسائلی مطرح شده» (۴) و محمد فیضی بهاصطلاح نماینده اردبیل در مجلس وحوش هم گفت: «امروز شاهد آن هستیم که فردی … به سمت وزارت ارتباطات معرفی میشود متاسفانه بعد از معرفی حرف و حدیث هایی بی اساس شنیده میشود … شایعه ها هدفدار و تخریبی اند» (۵)
«حرف و حدیثهای اتفاقاً با اساس» در اینباره البته زیاد هستند که در محضر یک حسابرسی عادلانه پس از استقرار یک حکومت مبتنی بر آرای مردم، بیشک طرح خواهند شد؛ اما خوشوقتی در این است که رژیم آخوندی هم در فاز سقوط، مانند رژیم شاه در سال آخر حکومتش، ناچار اعتراف به درجهای از نفرت اجتماعی از دستگاه سرکوب خود شده است. اشرافی که دیگر حتی با انحلال این «دستگاه جنایت» هم نمیتوان رضایت مردم بهجانآمده را به دست آورد و از روز انتقامی که همه یکبار آن را در نظام سابق به چشم دیدهاند، فرار کرد.
۱- خبرگزاری حکومتی آفتاب ۲۲مرداد۹۶
۲- خبرگزاری حکومتی ایلنا ۲۱مرداد۹۶
۳- تلویزیون شبکه یک رژیم اول مرداد۹۶۴
۴- خبرگزاری حکومتی ایلنا ۱۵مرداد۹۶
۵- مذاکرات مجلس رژیم ۲۲مرداد۹۶