شامگاه روز شنبه 9بهمن گروهی از کولبران هنگام عبور از منطقه کوهستانی «قرهدان» در نزدیکی روستای بیوران از توابع شهرستان سردشت بر اثر سقوط بهمن در این منطقه دچار حادثه شدند. بهرغم بارش سنگین برف و قطع راههای دسترسی به محل حادثه، اهالی روستاهای اطراف، پیش از رسیدن نیروهای امدادی خود را به این محل میرسانند و موفق میشوند دستکم 11 کولبر از ۱۶ کولبر حادثه دیده را از مرگ حتمی نجات دهند. مرگ این کولبران که بین 18 تا 27 سال سن داشتند واکنش گستردهیی را در شبکههای اجتماعی به همراه داشت.
رژیم آخوندی در ابتدا تلاش داشت برای جلوگیری از اعتراضات اجتماعی، این حادثه را با سکوت برگزار نماید و مانع درز و انتشار این خبر به بیرون شود اما بازتاب گسترده این خبر در شبکههای اجتماعی، چنان موج اعتراضی با خود بهمراه داشت که رسانههای رژیم مجبور به اعتراف شدند که: «به لطف شبکههای اجتماعی و رسانههای مجازی مرگ کولبران در چند روز گذشته فراتر از انتظار، اذهان ایرانیان را در نوردید و به یک ترند اجتماعی تبدیل شد».
دراین زمان و در حالی که موجی از همدری و غم و اندوه در ارتباط با جان باختن 5تن از کولبران بهویژه شهرهای کردنشین را فراگرفته بود به ناگهان بار دیگر اعلام شد در اثر ریزش بهمن در ارتفاعات پیرانشهر سه کولبر کُرد گرفتار برف و کولاک شده و یکی از کولبران جوان به نام امید خضریان به علت وضعیت جسمانی ضعیف در اثر شدت سرما در همان محل متأسفانه جان خود را از دست داده است.
کولبران که از تهیدستترین اقشار مردم مناطق مرزی در میهن اشغال شده میباشند از شدت فقر و تنگدستی مجبورند برای امرار معاش خانوادهی خود به شغل پرمخاطره و طاقتفرسای کولبری در مناطق مرزی ایران روی بیاورند چرا که کولبری را آخرین راه تأمین معاش خود و خانوادهشان میبینند.
آمارهای غیررسمی حکایت از آن دارند که تا پانصد هزار نفر از مردم محروم کرد به این شغل پرخطر اشتغال دارند. در بین کولبران از نوجوان ۱۵ ساله تا پیرمرد ۷۵ ساله دیده میشوند که در ازای دریافت مبلغی حدود ۵۰ هزار تومان ۱۰۰ کیلو بار را در کوهستانهای صعبالعبور و پربرف حمل میکنند.
با تمام این اوصاف و در حالیکه موجی از غم و اندوه بهویژه مناطق کردنشین ایران را فراگرفته بود فرماندار سردشت، در یک فرار به جلو احمقانه در ارتباط با جان باختن 5تن از این کولبران گفت: «اینها کولبر بهمعنای واقعی نبودند، بلکه از معابر غیرقانونی عبور میکردهاند و بهدنبال قاچاق بودهاند».
این در حالی است که بنا بر اعتراف بالاترین سردمداران رژیم بیشترین حجم قاچاق کالا از مرزهای رسمی و توسط باندهای وابسته به نهادهای امنیتی تحتامر سپاه ضدمردمی صورت میپذیرد.
روزنامه حکومتی انصاف نیوز 14شهریور 95 بهنقل از اکبر ترکان مشاور آخوند روحانی تحت عنوان قاچاق اصلی با قاطر نیست، از مرزهای رسمی است، نوشت: ' کالایی که با کانتینر قاچاق میشود راهی جز عبور از مرزهای رسمی کشور را ندارد و این قصور از سمت کسی است که در آنجا مسئولیت دارد. بدون تردید ممکن نیست که کسی یک کانتینر را بتواند شخصاً از کوهستان یا با قاطر عبور دهد'.
در اعترافی دیگر آخوند محمد جعفر منتظری دادستان جنایتکار رژیم، روز اول شهریور 95 گفت: روزانه سه هزار و 850 کانتینر و کامیون بدون اینکه مورد بازرسی قرار گیرند از مرز خارج میشود و به داخل میآیند. (خبرگزاری حکومتی تسنیم 1شهریور95)
بهرغم این هرساله صدها کولبر کُرد در مرزهای استانهای کُردستان، آذربایجان غربی و کرمانشاه توسط پاسداران جهل و جنایت رژیم قرونوسطایی آخوندها تحت عنوان مبارزه با قاچاقچیان کشته و مجروح میشوند.
انزجار افکار عمومی از کشتار بیرحمانه و سبعانه کولبران توسط نیروی جنایتکار انتظامی آنچنان دامنگیر رژیم آخوندی میباشد که یکی از اعضای کمیسیون اجتماعی مجلس ارتجاع، اینگونه مجبور به اعتراف میشود: ”انگار با تفنگهای دوربین دار قلب و مغز را نشانه میگیرند، مگر با داعش طرف هستند؟ وظیفهتان بوده برای این مردم بیچاره شغل ایجاد میکردید و نکردید، باید شغل جایگزین، کارخانجات ایجاد میکردید که وظیفه دولت بوده و ایجاد نکرده و سیاست هایش را به شکل چکشی دارد اعمال میکند“. (خبرگزاری هرانا 29تیر 95)
ذکر این نکته ضروری است که در گذشته نیز احمد شهید، گزارشگر ویژه سابق مللمتحد در ارتباط با نقض حقوقبشر رژیم ایران، نظام حاکم بر ایران را به ”کشتار سیستماتیک“ کولبران و افراد کاسبکار محکوم کرده است.
اعتراف رسانههای رژیم به کشتار کولبران تحت عنوان آخوندساخته قاچاقچی، بیانگر عمق شقاوت نظام آخوندی و نیروهای سرکوبگرش در ارتباط با زحمتکش ترین و محرومترین اقشار میهن اشغال شده میباشد.
خبرگزاری حکومتی دانشجویان موسوم به ایسنا 12بهمن 95 تحت عنوان زجر کولبرها بهخاطر 100هزار تومان بهنقل از یکی از نمایندگان مجلس ارتجاع مینویسد: «در دو روز اخیر در سکوت کامل رسانهیی شاهد کشته و زخمی شدن جوانان بیگناه کولبر در مرزهای غربی بهخاطر سقوط بهمن بودیم. این افراد بهخاطر تنها 100هزار تومان و با شغل سخت کولبری به ناچار در سردترین روزهای سال امرار معاش میکنند و 300 کیلو بار را به دوش میکشند و زیر برف و بهمن میماندند. این در حالی است که افرادی تنها با یک تماس تلفنی و بدون طی مراحل قانونی از مرزها و جلوی چشم مأموران هزاران تن محصول وارد میکنند. متأسفانه مرزهای ما در شرق، غرب و بنادر به فرصت انحصاری برای عدهیی تبدیل شده است».
همین منبع در ادامه ضمن اعتراف به قاچاق گسترده توسط باندهای فاسد آخوندها این چنین اذعان میکند: «کولبرها کسانی هستند که برای کسب لقمه حلال به معابر مرزی میروند و یک محموله سنگین را برای تنها 100هزار تومان حمل میکنند اما افرادی با روابط خاص و با یک توصیه نامه بدون زحمت و بدون دریافت مجوز، هزاران تن محصولات کشاورزی مثل پرتقال و خشکبار را از مرزهای رسمی بدون طی مراحل قانونی وارد میکنند. این در حالی است که درآمد مرزها باید برای مرزنشینان و کولبرانی هزینه شود که زیر برف مفقود شدهاند».
-سایت حکومتی موسوم به هاژه 10بهمن 95 بهنقل از یکی از اعضای مجلس ارتجاع رژیم مینویسد: «واردات مقدار کالا و موادی که مسئولان بهعنوان غیرمتمرکز یاد میکنند از سوی کولبران تنها حدود ۲ تا ۳ درصد است و اکثر این واردات (۹۷ درصد) بهصورت فلهای و از مرزهای دریایی و از طرف عدهیی که از رانت استفاده میکنند بدون اینکه با تهدید جانی مواجه شوند، صورت میگیرد. طوریکه در مرزهای دیگر و بهخصوص مرزهای دریایی با توسل و استفاده ابزاری از قدرت و رانت تنها با تماس تلفنی بدون در خطر افتادن جان و بدون احساس سرما و گرما، مشغول واردات کالاها از طریق قاچاق هستند و بیشترین درآمد را از آسانترین راه بهدست میآورند، در حالی که کولبران در مرزهای غرب کشور دچار این سوانح دلخراش میشوند».
-سایت حکومتی افکار نیوز 12بهمن 95 تحت عنوان کولبران قاچاقچی نیستند مینویسد: «مردم کردستان سال هاست که با رنج فراوان در پی بهدست آوردن لقمه نانی هستند و بهدلیل نبود حمایتهای لازم از سوی دولت و بیکاری گسترده در شهرهای کرد نشین به کولبری اجباری روی آورده و جان خود را کف دستشان گرفتهاند.
این بار اما ریزش بهمن در حوالی روستای «بیوران علیا» در 10 کیلومتری سردشت منجر به جان باختن 4نفر از کولبران شد؛ کسانی که جوانترین آنها 18ساله و بزرگترینشان 27ساله بود.
کولبران معمولاً دارای خانوارهای پرجمعیت بوده و شغل و زمین کشاورزی ندارند که از آن کسب در آمدکنند بنابراین به ناچار تن به این کار داده...
بر اساس آمارهای غیررسمی 300هزار کولبر در کردستان و... وجود دارد...
زندگی برای این عده بسیار سخت میگذرد زیرا دائم در هراس هستند که نکند از سوی مأموران دستگیر شوند، از کوه سقوط کنند، هنگام عبور از رودخانه طعمه امواج خروشان شوند و... .»
- خبرگزاری دانشجویان موسوم به ایسنا 12بهمن 95 بهنقل از یکی از کارگزاران رژیم اعتراف میکند: «کولبران سمبل مظلومیت، سمبل شکاف طبقاتی و سمبل عدم برنامهریزیهای زیرساختی هستند وجود کولبر در جامعه امروز فاجعهای عظیم به حساب میآید که ناشی از شکاف بزرگ اقتصادی بین میدان اجرا و میدان خدمت است.
کولبری وقتی تبدیل به شغل شد که فرد از روی ناچاری برای تأمین نیازهای اولیه زندگی تَن به حمل باری را میدهد که گاها از وزن خود کولبر هم بیشتر است.
جای بسی تأسف است که در قرن 21 شاهد همچنین صحنههای دردآوری هستیم که بهخاطر تأمین معیشت و مخارج زندگی، جوانان و میانسالان باید جان بدهند».
-سایت حکومتی همشهری آنلاین 11بهمن 95 مینویسد: «همه هنوز داغدار جانباختگان پلاسکو بودند که از سردشت خبر رسید چندین کولبر در بهمن گرفتار شدهاند و ۴ نفر از آنها جان باختهاند.
خبری هولناک که بار دیگر قلب همه مردم را به درد آورد. کولبرانی که به امید دریافت دستمزدی ناچیز مجبورند جانشان را در میان برف و سرما به خطر بیندازند و کیلومترها در کوه و دره پیاده روی و کالاهای خارجی را جابهجا کنند. یکی از این کولبرها «هیدی ظاهری»، جوان 26ساله سردشتی است که در جریان ریزش بهمن 8ساعت زیر دستکم 3متر برف مانده بود اما به طرز معجزه آسایی از مرگ نجات یافت.
او میگوید: من 26ساله هستم و در روستای بیوران در شهرستان سردشت زندگی میکنم. ما خانوادهای 9نفره هستیم. 4پسر و 3دختر. من پسر سومی هستم و تا کلاس دوم راهنمایی درس خواندهام. در شهر ما نه خبری از کشاورزی است و نه دامپروری. جوانان فقط کارگری میکنند و عدهیی هم مثل من مجبورند کولبری کنند. از 6ماه پیش این کار را شروع کردم.
ما شبانه و به شکل گروهی به کوهی بلند در مرز عراق میرویم و از آنجا جنس میآوریم. ما فقط بارها را حمل میکنیم و مزد میگیریم. تازه اگر در بین راه اجناس خراب نشود و خسارت نبیند. کولبری کار سختی است و قدرت بدنی زیادی میخواهد. تا حالا افراد زیادی در این راه جانشان را از دست دادهاند. در هر بار کولبری بین 100تا 120هزار تومان دستمزد به ما میدهند. معمولاً برای آوردن هر کیلو بار حدود 5هزار تومان دستمزد میدهند. توی بارها همهچیز هست. از کفش و سیگار گرفته تا شکلات و آدامسهای خارجی. من معمولاً 40کیلو بار میآوردم اما افراد دیگری هستند که حتی تا 100کیلو بار میآورند».