فصل دوم:
فروپاشی برجام، احمدینژادی شدن روحانی
۵- فروپاشی برجام، که مسئول شورای ملی مقاومت تحریم ظریف را «تیر خلاص» آن و «ترکیدن بادکنک دولت اعتدالی» توصیف کرده، در سرنوشت رژیم آخوندی اهمیتی بسا فراتر از نافرجامی یک توافق دارد. مسئول شورا در این خصوص میگوید: «طناب تحریم بر گردن ظریف پیچیده شد. همزاد قاسم سلیمانی، کارچاقکن و پاچالدار بینالمللی ولایت در مقام وزیر خارجۀ دولت اعتدالی، که به امید استحالۀ رژیم توسط دولت سابق آمریکا باد شده بود، همچون بادکنک ترکید. این به مثابۀ تیر خلاص به برجام و دولت اعتدالی آخوند روحانی است... واقعیت این است که دیپلوماسی گریز از سرنگونی در رژیم آخوندی، به "آکروباسی دریایی" بهمعنی "بندبازیهای آبکی" در خلیجفارس و دریای عمان راه برده است. خامنهای به این دل بسته است که با بمبگذاری و توقیف کشتیها فشار آمریکا کم یا متوقف خواهد شد و الاّ باخت رژیم قطعی است.
از حق نگذریم خامنهای در این شرایط یعنی تعادلقوای بسیار نابرابر، بهخوبی دریافته است که مذاکره برای رژیمش "سمّ مضاعف" است.
از طرف دیگر، رژیم اطمینان دارد که آمریکا سر جنگ ندارد و خلیفه ارتجاع پیوسته از این بابت به وارفتگان ولایت اطمینان خاطر میدهد. رژیم از اینرو با تمام قوا میکوشد خود را از این ستون به آن ستون، هر طور شده تا انتخابات آمریکا بکشاند. از تزریق مصنوعی دلار به بازار تا تزریق افزودۀ بسیجی و پاسدار برای مهار اوضاع به هر شهر و دیار. رئیسی و رازینی و پورمحمدی و سایر دژخیمان به همین منظور به صحنه آمدهاند تا به گفتۀ خودشان با مجاهدین تصفیه حساب کنند.
ظریف، کف بر دهان، در خصومت جنونآمیز با مجاهدین، هیچ چیز از رئیسی و پورمحمدی کم ندارد. گوش کنید: "در ۱۹۹۸ آمریکا مجاهدین خلق را در لیست تروریستی قرار داد و در ۲۰۱۲آنها مجاهدین خلق را از لیست خارج کردند. این یک بازی است. این بازی لازم است متوقف شود. یک تروریست، یک تروریست است. تروریستها تغییر نمیکنند. رودی جولیانی روز گذشته برای مجاهدین خلق سخنرانی کرد. جان بولتون برای مجاهدین خلق سخنرانی کرده است" (کنفرانس مونیخ ـ ۲۸بهمن ۹۷).
اکنون سؤال این است که آیا رژیم ولایتفقیه میتواند وضعیت انفجاری جامعه و قیامهای در تقدیر را تا سرفصل انتخابات آمریکا، که رژیم به آن چشم دوخته، مهار کند یا خیر؟ آیا میتواند با زدن و بستن و تصفیه حساب با مجاهدین، جلوِ قیام را بگیرد یا خیر؟ جواب بسیار روشن است: هرگز نمیتواند و نباید اجازه داد. این حرف خلق قهرمان، کانونهای شورشی و ارتش آزادیست. وای اگر از پس امروز بود فردایی» (اطلاعیۀ شمارۀ ۱۴ارتش آزادیبخش ملی ایران، ۱۰مرداد۱۳۹۸).
۶ـ در اوج مذاکرات برجام با صحنه گردانی ظریف، خامنهای برای قاپیدن سیاسی آن از دست روحانی، در روز ۵تیر۱۳۹۴ خودش را شروع کنندۀ مذاکره با آمریکا از طریق «یکی از محترمین منطقه» معرفی کرد و گفت: «این مذاکراتی که در واقع فراتر از مذاکرات ما با پنج بهعلاوۀ یک است، مذاکره با آمریکاییهاست. متقاضی مذاکرات آمریکاییها بودند، مربوط به زمان دولت دهم هم هست. قبل از آمدن این دولت این مذاکرات شروع شد».
خامنهای که مذاکرات برجام را تحت عنوان «نرمش قهرمانانه» تئوریزه کرده بود آن را در تمامی جزئیات اداره کرد و پس از نهایی شدن توافق وین، از آن بهعنوان یک چتر امنیتی ـ سیاسی و استمرار سیاست مماشات، تضمین فروش نفت برای مصارف سرکوبگرانه و جنگافروزانه در خدمت حفظ نظام، بهرهبرداری کرد. اما با خروج آمریکا از برجام در ۱۸اردیبهشت۱۳۹۷ دفتر حسابهای رژیم به کلّی درهم ریخت و حکومت آخوندها در تمامیت آن با وضعیتی مواجه شد که سعید حجاریان در مرداد ۹۷ آن را «وضعیت استثنا» و «فروپاشی دولت روحانی» تعریف کرد و گفت: «واقعیت این است که روحانی تنها یک پروژه داشت، و زمانی که آن پروژه یعنی برجام با دستانداز مواجه شد، گویی کابینه از درون فرو ریخت. بهنحوی که بعضی وزرا سودای رفتن دارند، بعضی مشاوران جدا شدند و قِس علی هذا... مهمترین وظیفه دولت نرمال کردن بود. البته دولتیها مهمترین وظیفهشان را برجام تعریف کردند. ولی به هر ترتیب، دولت اکنون در هر دو مورد ناموفق بوده است، بهنحوی که متأسفانه مجدداً وارد وضعیت استثنا شدهایم... اکنون ترامپ همچون بولدوزر در حال حرکت است. از طرف دیگر میبینیم، مسائلی که ایران در آنها نقشآفرینی کرده بدون حضورش در حال مرتفع شدن است. یمن، سوریه و عراق همگی مثالهای خوبی هستند که نشان میدهند ایران به میدان وارد شد، هزینه کرد ولی سودی عایدش نشد. فیالواقع متّحدان اسمی، در حال خارج کردن ایران از معادلات منطقهیی هستند. خلاصه آن که، آمریکا از ما میخواست در سیاست منطقهیی کمرنگ شویم، ناگزیر شدیم. پس دعواهای منطقهیی ما تمام شده است و باز هم به مبحث سیاست داخلی بازگشتیم».
او اذعان میکند پروژۀ هستهیی رژیم در عمل به یک «شرّ» برای حکومت تبدیل شده بود که فقط باید از آن خلاص میشد. او میگوید: «معتقدم حداقل خاصیت برجام این بوده است که ما را از شرّ پروژۀ هستهیی که هیچ فایدهیی بر آن مترتّب نبود و فقط هزینه به کشور تحمیل میکرد، رها کرد. تولید گازهای UF۶و همچنین کیک زرد در داخل ممکن نبود و آنها را باید از کشورهای دیگر خریداری میکردیم و قطعاً خارجیها به ما روی خوش نشان نمیدادند. در واقع اگر تمام ظرفیت معادن ساغند و گچین استخراج میشد، نمیتوانست خوراک یکسال نیروگاه بوشهر را تأمین کند. من نمیخواهم به جزئیات فنی ورود کنم، اما اینکه پروژۀ هستهیی بسته شد و در حدّ آزمایشگاهی باقی ماند، مهمترین دستاورد برجام است» (نشریۀ «ایران فردا»، شماره ۴۱، مرداد ۱۳۹۷).
۷- شکست مضاعف خامنهای در پروژه اتمی و سپس در فروپاشی برجام، مانند شکست خمینی در جنگ هشت ساله، یک شکست استراتژیک در رویارویی با جنبش مقاومت برای سرنگونی این رژیم نامشروع است. علی لاریجانی، رئیس مجلس رژیم، روز ۱۱تیر ۱۳۹۸با تأسف و تلخ کامی بسیار از شکست پروژه اتمی و برجام و تحریم خامنهای گفت: «شما در کوران پیشرفتهای ایران در مسألۀ هستهیی یکمرتبه یک ماجرایی را خلق کردید. حدود ۲۰سال پیش، موقعی که منافقین [سازمان مجاهدین خلق] آمدند و آن ماجرا را ایجاد کردند در مسأله هستهیی و برادعی آمد ایران و سر و صدا آمریکاییها راه انداختند و سر و صدایی در دنیا بهوجود آمده بود که چرا دارد این کار را میکند، چطور ضوابط آژانس را رعایت نمیکنند و شروع کردند عملیات روانی علیه ایران در صحنۀ بینالمللی ایجاد کردند و بعد فشار ایجاد کردند و بعد امروز تقریباًً ۲۰سالی هست که ما تو این ماجرا هستیم. چرا؟ ایران که میگوید من سلاح هستهیی نمیخواهم بسازم، وقتی رهبر انقلاب که مرجع تقلید است، فتوا صادر میکند که این حرام است، بعید است اینها بفهمند این را، ولی به هر حال این قابل تغییر نیست، خیلی آدم تأسّف میخورد که اخیراً دیدیم آقای ترامپ رهبری را تحریم کردند. خوب تحریم بکنید، چی دارد ایشون که شما تحریم بکنید»، (تلویزیون رژیم ۱۱تیر ۱۳۹۸).
دربارۀ کارزار شورای ملی مقاومت ایران در مقابله با پروژه شوم اتمی، که مهمترین فرصت سازی حکومت آخوندها پس از جنگ ضدمیهنی را به تهدیدی مرگبار برای فاشیسم مذهبی تبدیل کرده، ما ۱۳سال پیش (مرداد ۱۳۸۵) در بیانیه سالانه شورا نوشتیم: «طی دودهۀ گذشته و بهویژه در سه سال اخیر، شورای ملی مقاومت نه فقط افشاگر طرحهای اتمی رژیم بلکه پیشگام و مروّج یک سیاست قاطع در برابر طرحهای اتمی رژیم، در مقابل سیاست فاجعه آفرین مماشات بود که هنوز هم سیاست غالب است. این نقش هدایتگر و سمت دهنده، نه تنها ادای وظیفه در قبال ملت و دفاع از مصالح عالی کشور، بلکه همچنین خدمتی به جامعه جهانی در راستای صلح و ثبات منطقه پرآشوب خاورمیانه است. درست به همین دلیل، این مسیر و این سیاست شورای ملی مقاومت در داخل و خارج کشور با تظاهرات و شعارهای پرطنین مردم ایران و همچنین در سطح بینالمللی با حمایت وسیع نمایندگان ملتهای مختلف در پارلمانها روبهرو شده است.
سردمداران رژیم بارها خشم و کین خود را از این سیاست پیشرو و صلح دوستانه و از روشنگریهایی که مرهون فداکاری نیروها و حامیان این مقاومت در میان دانشمندان و اقشار مختلف جامعۀ ایران است، ابراز داشتهاند» (بیانیۀ شورای ملی مقاومت، ۱۴مرداد ۱۳۸۵).
۸-پانزده سال پیش نیز در توضیح مبانی سیاست شورا و اهمیت تعیینکننده افشای مراکز اتمی نطنز و اراک در مرداد سال ۱۳۸۱ در بیانیه سالانه شورا آمده بود: «در مقابل سیاست تعرض و تجاوز رژیم و در برابر سیاست استفاده از سلاح اتمی بهمنظور صدور ترور و بنیادگرایی اسلامی، سیاستی بر اساس منافع عالی مردم ایران اتّخاذ کرده و تا هر جا که بتواند نقشههای ضدمردمی و ضدایرانی رژیم را افشا میکند. ما به حکم احساس مسئولیت انسانی، ملی و میهنی و مواضع صلحطلبانۀ خود، به افشای مراکز مخفی، که حکومت آخوندی برای تولید بمب اتمی در شهرهای نظنز و اراک بهوجود آورده بود، پرداختیم تا مراجع مسئول بینالمللی از وقوع این فاجعه جلوگیری کنند. اگر این روشنگریها وجود نداشت و اگر رژیم در همین حد هم بهلحاظ موضوع پروژههای اتمی زیر نظارت قرار نمیگرفت، چه بسا تاکنون جهان را با روکردن سلاح اتمی غافلگیر کرده بود. به گزارش بی.بی.سی در ۱۵آذر۸۲، سخنگوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفت: ایران در حال انجام آزمایشهای متعددی بود. آنها بهعنوان مثال تنها چیزی کمتر از یک گرم پلوتونیوم را بهدست آورده بودند و از چند دستگاه سانتریفوژ استفاده میکردند. برای بازرسان، بدون اینکه اطلاعاتی در این مورد داشته باشند، کشف این آزمایشها ساده نبود، چرا که ایران کشور بسیار بزرگی است و هر قدر هم کار بازرسی دقیق انجام میشد، لزوماً نمیشد انتظار داشت که این موارد کشف شوند. ما به اطلاعات نیاز داشتیم و در نهایت از طریق یک گروه مخالف ایرانی، که بهعنوان مثال در مورد تجهیزات نطنز و اراک اطلاعات دادند، این اطلاعات را بهدست آوردیم. از ماه اوت بود که آژانس بینالمللی انرژی اتمی با دنبال کردن این اطلاعات گامبهگام پیش رفت و در مورد یافتهها از ایران توضیح خواست و جزء جزء این معمّا را کشف کرد» (بیانیۀ شورای ملی مقاومت، مرداد ۱۳۸۳).
۹- مقاومت ایران در قبال توافق اتمی در همان روزی که در وین نهایی شد، مواضعی اتّخاذ کرد که درستی نکته به نکته آن، امروز به اثبات رسیده است. خانم مریم رجوی، این توافق را با وجود «همه کمبودها و امتیازهای ناموجّهی که در آن به رژیم ملایان داده شده، یک عقبنشینی تحمیلی برای خامنهای دانست» اما تأکید و تصریح کرد: «دور زدن شش قطعنامه شورای امنیت و یک توافق بدون امضا، که الزامات یک معاهده رسمی بینالمللی را ندارد، البته راه فریبکاری ملایان و دستیابی آنها به بمب اتمی را نمیبندد. با این همه همین میزان عقبنشینی، هژمونی خامنهای را همچنان که مقاومت ایران از قبل خاطرنشان کرده است، در هم میشکند و تمامیت فاشیسم دینی را تضعیف و متزلزل میکند… اگر کشورهای ۱+۵قاطعیت به خرج میدادند رژیم ایران هیچ چارهیی جز عقبنشینی کامل و دست کشیدن دائمی از تلاش برای دستیابی به بمب اتمی و مشخصاً دست برداشتن از هر گونه غنیسازی و تعطیل کامل پروژههای بمبسازی نداشت. اکنون هم باید با قاطعیت بر روی عدم دخالت و خلع ید از رژیم در سراسر منطقه خاورمیانه پافشاری کنند».
خانم رجوی در مورد پولهای نقدی که به جیب ملاها ریخته میشود نیز گفت: این پولها «باید تحت کنترل شدید سازمان ملل صرف نیازمندیهای مبرم مردم ایران، بهویژه حقوق اندک و پرداخت نشده کارگران و معلمان و پرستاران و تأمین غذا و دارو برای توده مردم شود، در غیراین صورت خامنهای پولها را کماکان در چارچوب سیاست صدور تروریسم و ارتجاع به عراق و سوریه و یمن و لبنان سرازیر میکند و قبل از همه، جیب پاسداران نظام را پُرتر از همیشه میکند» (اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت، ۲۳تیر۱۳۹۴).
۱۰ـ چند ماه قبل از امضای برجام نیز، در ۱۵اردیبهشت ۱۳۹۴ رئیسجمهور برگزیدۀ شورا تصریح کرده بود: «پروژههای اتمی، تماماً ضد ملی است و مردم ایران عمیقاً با آن مخالفند. ما رو در روی این رژیم یک ایران دموکراتیک و غیراتمی می خواهیم. دستیابی به بمب اتمی، نقض حقوقبشر و صدور بنیادگرایی و تروریسم، چهار ستون تئوکراسی حاکم است. حقوقبشر در داخل ایران و خلع ید از آخوندها در خارج از ایران و مشخصاً در عراق و سوریه و لبنان و یمن و افغانستان، شاخصهای واقعی هستند که نشان میدهند این رژیم از بمب اتمی دست کشیده است. هر چیزی کمتر از این در هر لفافه یی هم که پیچیده و عرضه شود، خودفریبی و قبول کردن فاجعۀ ملایان مجهّز به بمب است... تجربۀ مقاومت نشان داده است که آخوندها تنها زبان قاطعیت و قدرت را میفهمند. زمان آن است که قدرتهای بزرگ، دست از مماشات و امتیاز دادن به استبداد خونریز دینی، بانکدار مرکزی تروریسم و رکوردار جهانی اعدام بردارند و حق مردم ایران برای مقاومت و آزادی را بهرسمیت بشناسند».
با وجود سیاست نه چندان قاطع جامعه جهانی، شورا بهطور قاطع و پیگیر سیاستهای میهن بر بادده هستهیی را یک به یک افشا و تحولات را به سمتی سوق داد که با تصویب قطعنامههای متعدد و اعمال تحریمهای نه چندان سنگین، خامنهای در ۲۳تیر ۱۳۹۴(۱۴ژوئیه ۲۰۱۵) مجبور به «نرمش قهرمانانه» و پذیرش یک پیمان چند جانبه با کشورهای ۵+۱یا ۳+۳(برجام) شد.
خانم رجوی در شروع مذاکرات هستهیی در ۳آذر ۱۳۹۲ هشدار داده بود: «اجرای کامل قطعنامههای شورای امنیت، بهویژه توقف کامل غنیسازی، پذیرش پروتکل الحاقی و دسترسی آزادانه بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی به مراکز و تأسیسات مشکوک این رژیم، لازمه دست کشیدن آن از بمب اتمی است».
۱۱ـ واقعیتهای چهار سال گذشته، صحّت ارزیابیها، تأکیدها و هشدارهای مقاومت ایران را نشان داد. بهطور خلاصه نه پولی نصیب مردم شد و نه تولیدی رونق گرفت و همزمان دخالت ماجراجویانه در سوریه، عراق، یمن و... و نیز ساخت موشکهای بالستیک و ایجاد تشنّج در خاورمیانه افزایش یافت.
شورا در بیانیه سال پیش تأکید کرد: «استبداد مذهبی حاکم بر ایران با دخالتهای تروریستی در کشورهای خاورمیانه بهمنظور عریض و طویل کردن عمق استراتژیک و امنیت حاکمیت، دولتهای این کشورها را علیه خود متّحد کرده است. حمایت بیچون و چرای ولایت خامنهای از دیکتاتوری بشار اسد، حمایت و هدایت جنگ علیه دولت قانونی یمن، خرابکاری در پروسههای سیاسی عراق به سود مزدوران خود، کارشکنی در پروسه صلح فلسطین با اسرائیل، سازماندهی نیروهای وابسته به ولیفقیه در آفریقا و... خشم و نفرت تودههای مردم در کشورهای منطقه را برانگیخته است. با وجود رژیم ولایتفقیه هیچکدام از مشکلات و بحرانهای موجود در منطقه حل نمیشود. رژیم ایران نه بخشی از راهحل که بخش اصلی بحران است. از این رو ما خواستار خلع ید کامل ولایتفقیه در کشورهای منطقه و بهویژه در سوریه و عراق هستیم. پایان سیاستهای ایران سوز این رژیم البته با براندازی و خلع ید از این رژیم اشغالگر به دست توانای ملت ایران خواهد بود» (بیانیه شورا، مرداد۱۳۹۷).
۱۲-خامنهای خُسرانهای پذیرش اجباری برجام را با تولید انبوه موشک و دخالت در کشورهای دیگر بهطور نسبی جبران کرد. اما این سیاست که با مماشات کشورهای بزرگ همراهی میشد بهعلت افشاگریهای مقاومت، نارضایتی گسترده مردم و خشم و نارضایتی کشورهای خاورمیانه، شرایط انفجاری ایجاد کرد.
در چنین شرایطی دولت آمریکا پس از چند دور تمدید تعلیق تحریمها، از پیمان وین (برجام) خارج شد و تعلیق تحریمها را پایان داد و پس از مدتی وزیر امور خارجه آمریکا ۱۲شرط برای عادیسازی مناسبات با رژیم را اعلام کرد:
«۱-ایران باید کلیه جزئیات ابعاد نظامی برنامه پیشین هسته یی خود را به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کند؛
۲- ایران باید غنیسازی اورانیوم را متوقف کند و هرگز بهدنبال فرآوری تولید پلوتونیم نرود. این شامل بستن رآکتور آب سنگین نیز میشود؛
۳- ایران باید به بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی اجازه بازرسی بدون محدودیت از همه مراکز و تأسیسات را در سراسر کشور بدهد؛
۴- توسعه برنامه موشکی بالستیک ایران باید متوقف شود و پرتاب سامانههای موشکی جدید با قابلیت حمل سلاح هسته یی، دیگر انجام نشود؛
۵- همه شهروندان آمریکا و همچنین شهروندان دیگر کشورهای دوست و متحد ما، که به اتّهامات ساختگی در ایران زندانی هستند، باید آزاد شوند؛
۶- ایران باید از حمایت از گروههای تروریستی در منطقه خاورمیانه ـ از جمله حزبالله لبنان، حماس و گروه فلسطینی جهاد اسلامی - دست بردارد؛
۷- ایران باید حاکمیت دولت عراق را بهرسمیت شناخته و اجازه دهد شبهنظامیان شیعۀ آن کشور خلعسلاح و منحل شود و دوباره آنها را بسیج نکند؛
۸- ایران باید از حمایت نظامی از شبهنظامیان شیعه حوثی دست بردارد و به سمت دست یافتن به یک راهحل سیاسی مسالمتآمیز در یمن گام بردارد؛
۹- کلیه نیروهای نظامی تحتامر ایران در سراسر سوریه باید از آن کشور خارج شوند؛
۱۰- ایران باید به حمایت از طالبان و دیگر گروههای تروریستی در افغانستان و منطقه و پناه دادن به رهبران ارشد القاعده پایان دهد؛
۱۱- حمایت نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از تروریسم و متحدان شبهنظامیاش در سراسر جهان باید متوقف شود؛
۱۲-ایران همچنین باید به رفتار تهدیدآمیز در برابر همسایگانش- که بسیاری از آنها متحدان آمریکا هستند- پایان دهد، از جمله تهدید اسراییل به نابودی و پرتاب موشک به عربستان سعودی و امارات متحده عربی. این شامل تهدید کشتیرانی بینالمللی و عملیات خرابکارانه سایبری نیز میشود» (سایت صدای آمریکا، ۱خرداد ۱۳۹۸).
جوهر این خواستههای ۱۲گانه همان ۳موردی است که مقاومت ایران طی چندین دهه بر آن تأکید کرده است. پروژه خطرناک هستهیی، موشک سازی و صدور بنیادگرایی و تروریسم به کشورهای دیگر.
۱۳ـ وقتی که در ۱۸اردیبهشت ۱۳۹۸ رئیسجمهور آمریکا از توافق اتمی با رژیم آخوندی خارج شد، خانم مریم رجوی از جانب مقاومت ایران که نخستین افشاگر برنامه و تأسیسات مخفی اتمی این رژیم و پرچمدار یک ایران غیراتمی بوده است، اعلام کرد: پس از چند دهه استمالت از فاشیسم دینی و قربانی کردن مردم و مقاومت ایران، رئیسجمهور ایالات متحده همزمان با خروج این کشور از معامله اتمی با رژیم آخوندی گفت: پرداختهای بیدریغ دولت قبلی آمریکا به رژیم آخوندها فاجعهآمیز بوده و رژیم بسیار مخوف حاکم بر ایران که نخستین حامی تروریسم در دنیای امروز است «هزینه حکومت طولانی آشوب و ترور خود را از طریق به یغما بردن ثروت مردمش تأمین کرده است».
خانم رجوی تأکید کرد: خلاصی از خطر اتمی و تروریسم این رژیم در خلاصی از تمامیت آن است. رژیم ولایتفقیه بدون تروریسم و سرکوب و تسلیحات کشتار جمعی وجود ندارد. هر گونه سرمایهگذاری بر روی این رژیم در آینده نیز مانند گذشته نافرجام و محکوم به شکست است و همچنان که مقاومت ایران پیوسته اعلام کرده است، قرار گرفتن در کنار آخوندهای خونآشام و تقویت آمران و عاملان قتلعام فرزندان رشید مردم ایران، فاشیسم دینی را در جنگافروزی و صدور بنیادگرایی و تروریسم جریتر میکند.
خانم رجوی افزود: همچنان که قیام سراسری دیماه گذشته نشان داد، خواست عموم مردم ایران آزادی از ستم و استبداد دینی است. تغییر دموکراتیک در ایران اجتنابناپذیر و ایران آزاد در چشمانداز است. پایان دیکتاتوری و فاشیسم دینی در ایران لازمۀ صلح و دموکراسی و امنیت و ثبات در منطقه است. این تنها راه پایان دادن به جنگ و بحران در منطقه و جلوگیری از یک جنگ بزرگتر است.
شورای امنیت ملل متحد باید پرونده سردمداران رژیم ایران را بهخاطر تروریسم و نقض حقوقبشر و جنایتهای بیشمار آنها علیه مردم ایران، بهویژه قتلعام زندانیان سیاسی، باز بگشاید و به دادگاه بینالمللی ارجاع دهد.
۱۴-پس از خروج آمریکا از برجام، خامنهای با نعل وارونه و مواضع فرصتطلبانه به گونهیی صحبت میکند که گویا او در پذیرش برجام نقش تعیینکننده نداشته است. او به شیوههای گوناگون دولت روحانی را سرزنش میکند، برای آمریکا و اروپا روضه توپ و تَشَر میخواند و همزمان به انسداد جامعه میپردازد.
خامنهای در سخنرانی خود در اول فروردین ۹۸ در مشهد در اذعان به شکست برجام اروپایی، به تلخی گفت: «به کلی باید از کمک و همراهی غربیها چشم بپوشیم، منتظر آنها نباید باشیم. برای خاطر اینکه غربیها نشان دادند که نمیتوان از آنها انتظار کمک داشت، انتظار توطئه میشود داشت... نمیتوانیم به آنها هیچ امیدی داشته باشیم. در همین قضیه اخیر، در قضیه برجام، وظیفه اروپاییها چه بود؟. علاوه بر اینکه در مقابل آمریکا نایستادند، خودشان هم در عین اینکه هی به ما تأکید کردند و میکنند که مبادا از برجام خارج بشوید، خودشان عملاً از برجام خارج شدند. این کانال مالی هم که اخیراً هی گفته میشود که کانال مالی درست کردند، این به شوخی شبیهتر است، البته شوخی تلخی است... در آخرین مسأله بینالمللی ما، باز اروپاییها مثل گذشته از پشت خنجر زدند، به ما خیانت کردند، از اینها توقّع نمیشود داشت؛ هیچ توقعی نمیشود داشت».
۱۵-در چنین شرایط بحرانی سه ضربه بزرگ، یعنی قرار گرفتن سپاه پاسداران در لیست تروریستی آمریکا در ۱۹فروردین، لغو معافیتهای هشت کشور در خصوص خرید نفت از رژیم در ۸اردیبهشت و لغو دو معافیت اتمی (فروش مازاد اورانیوم غنی شده و آب سنگین) در ۱۴اردیبهشت توسط آمریکا، خامنهای، تنها چاره بیچارگی خود را یک خودزنی سیاسی و خروج مرحله به مرحله از برجام جستجو کرد و در قدم اول اعلام این سیاست را در قالب «بیانیۀ شورای عالی امنیت ملی» به عهده روحانی گذاشت تا برجام بیفرجامش را به دست خود سرببرد.
روحانی روز ۱۸اردیبهشت ۱۳۹۸ اعلام کرد: «امروز ما به سران پنج کشور اعلام کردیم که از دو اقدامی که تاکنون انجام میدادیم صرفنظر خواهیم کرد. این دو اقدام در واقع به یک بیان ساده دو فروش بوده، یعنی ما هر وقت مواد غنی شده ما به ۳۰۰کیلو گرم میرسید، ما اضافه بر آن را به کشوری میفروختیم و در عوض آن کیکزرد میگرفتیم، از امروز این فروش متوقف میشود... فروش دوم، فروش آب سنگین بود که هر وقت آب سنگین ما از ۱۳۰تن تجاوز میکرد ما آن مقدار اضافی را به کشوری میفروختیم. امروز این فروش را هم متوقف میکنیم».
روحانی اضافه کرد: «بعد از ۶۰روز ما نسبت به اراک هم تصمیم خواهیم گرفت که برنامه قبل از توافق برجام خودمان را ادامه بدهیم و اراک را تکمیل کنیم و این هم باز، در مرحله دوم هم باز،۶۰روز فرصت داده میشود و اگر به نتیجه نرسیدیم اقدام بعدی مورد نظر ما هست. البته در این پیامی که به پنج کشور دادیم به صراحت گفتهایم که اگر بخواهند از این اقدام ما بهانه جویی بکنند و پرونده ایران را به شورای امنیت برگردانند با یک اقدام بسیار قاطعی روبهرو خواهند شد».
امّا روحانی در وضعیتی سردرگم و متناقض، خودش بیش از هر کسی از «اقدام بسیار قاطع» که همان خروج کامل از برجام باشد، واهمه دارد. از این رو قسم و آیه خورد که «امروز ما نمیخواهیم از برجام خارج بشویم و امروز روز پایان برجام نیست».
او سپس ترس از قیام و مقاومت سازمانیافته را که درد اصلی ولایت است، برملا کرده و میافزاید: «متأسفانه به تعهدات خودشان عمل نکردند، و گروه تندرویی که در داخل کاخ سفید امروز بسیاری از امور را در دست دارد، حتی اختیار کار را از شخص رئیسجمهور هم گرفته... بعد از دیماه سال ۹۶برای زیر پا گذاشتن تعهدات برجامی خود امیدوارتر شدند که این در جای خود باید مورد بحث و بررسی قرار بگیرد و در پایان همان دیماه ۹۶اعلام کردند که ما از برجام خارج میشویم و در ۱۸اردیبهشت ۹۷از برجام خارج شدند».
۱۶ـ روحانی که تمام سرمایهگذاریاش روی برجام بود، در قدمهای بعد، جا به جا احمدینژادی شد. احمدینژاد میگفت آن قدر قطعنامه بدهید که قطعنامه دانتان پاره شود، روحانی هم گوید: «اگر میخواهید اظهار تأسّف بکنید از همین حالا اظهار تأسف بفرمایید. اگر هم بناست بیانیه بدهید از همین حالا بدهید، ۱۶تیر سطح غنیسازی ما دیگر ۳ممیز ۶۷ نخواهد بود، ما این تعهد را کنار میگذاریم به هر مقداری که دلمان خواست، به هر مقداری که ضرورت ما بود، نیاز ما بود این را از ۳و ۶میبریم بالا و بدانید از ۱۶تیر به بعد در زمینه رآکتور اراک اگر به تمام تعهداتی که به ما کردید، طبق برنامه و زمانبندی عمل نکنید ما رآکتور اراک را برمیگردانیم به شرایط سابق. یعنی به شرایطی که بهقول شماها میگفتید خطرناک است و پلوتونیوم میتواند تولید بکند، ما برمیگردانیم به آن» (سایت روحانی، ۱۲تیر۱۳۹۸).
روحانی پس از توقیف کشتی انگلیسی هم با لودگی گفت: «سپاه پاسداران شجاعانه این کشتی متخلّف انگلیسی رو با قدرت توقیف کرد، چون سرباز میزد از همه دستورات و مقرارت. بهنظر من کار بسیار دقیق و درستی انجام گرفته، همه دنیا هم باید از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکر بکنند!» (سایت روحانی، ۲مرداد ۱۳۹۸).
روحانی اعتدالی، هنرهای بیشتری از احمدینژادی هم دارد و میگوید: «اینکه ما یک پهپاد مدرن آمریکایی را بزنیم یک هنر است؛ اینکه ما این پهپاد را با موشک خودمان بزنیم، هنر دوم است؛ اینکه این پهپاد را با سیستم راداری خودمان سرچ کنیم، هنر سوم است؛ اینکه ما این پهپاد را بتوانیم با سیستم خودمان لاک کنیم و قفل کنیم، هنر چهارم است؛ این هنر است برای ما، خب، این برای ما بسیار ارزشمند است. آن وقت ما پهپاد آمریکایی را میزنیم، خب، یک لذت دیگری دارد برای ما» (تلویزیون رژیم، ۱۶مرداد۱۳۹۸).
۱۷- ضربالاَجلهای ۶۰روزۀ آخوندهای حاکم که پارس خوابیدۀ سگهای ترسیده را تداعی میکند، توسط پنج کشور باقیمانده در برجام به پشیزی گرفته نشد. به عکس، این کشورها را وارد روندی از اعتراض و انتقاد به رژیم کرد. در چنین موقعیتی این کشورها همچنان به آمریکا بهخاطر خروج از برجام ایراد میگرفتند، ولی روی اصلی حرفشان به سمت رژیم آخوندها چرخید. کشورهای ۴+ ۱(آلمان، انگلستان، فرانسه و همچنین چین و روسیه) بارها به رژیم گوشزد کردند که اگر میخواهد از فواید برجام برخوردار شود، باید تعهداتش در برجام را بهطور کامل رعایت کند.
یک سخنگوی اتحادیه اروپا بلافاصله اعلام کرد: «کشورهای اروپایی طرف برجام و اتحادیه اروپا با صدور بیانیهیی مشترک در واکنش به مهلت ۶۰روزه ایران برای اجرای تعهّدات بانکی و نفتی اعلام کردند هیچ ضربالاجلی را از سوی تهران نمیپذیرند» (یورونیوز، ۱۹اردیبهشت۹۸).
در همان روز، فدریکا موگرینی، رئیس سیاست خارجی اتّحادیه اروپا، ژان ایولودریان، وزیر خارجه فرانسه، جرمیهانت، وزیر خارجه انگلستان و هایکو ماس، وزیر خارجه آلمان در بیانیه مشترکی، ضمن تکرار مخالفتشان با خروج آمریکا از برجام، اعلام کردند: «ما نسبت به بیانیه داده شده توسط رژیم ایران در رابطه با تعهداتش در برجام ابراز نگرانی شدید میکنیم. ما به حفظ و اجرای کامل برجام همچنان کاملاً متعهد هستیم و از رژیم ایران قویاً میخواهیم که به اجرای کامل تعهداتش طبق برجام، همانطور که تاکنون انجام داده است، ادامه دهد و از هر گونه گامهای تنش آفرین خودداری کند. ما هر گونه اولتیماتوم را رد میکنیم و پایبندی رژیم ایران را بر مبنای اقدامات اجرایی آن در تعهدات مرتبط به برنامه هسته مطابق برجام و "ان.پی.تی" (معاهدۀ منع تکثیر تسلیحات هسته یی) مورد ارزیابی قرار خواهیم داد» (یوروپین یونیون اکسترنال اکشن، ۱۹اردیبهشت۹۸).
۱۸- دولت آمریکا کاهش تعهدات رژیم آخوندی در برجام را پیآمد مهمترین اشتباه برجام یعنی مجازشمردن غنیسازی سبک برای رژیم ارزیابی کرد. گرت مارکیس، دستیار ویژه ترامپ، سخنگو و مسئول امور ارتباطی شورای امنیتملی کاخ سفید، روز دوشنبه۱۰تیر۱۳۹۸به رویتر گفت: «برنامههای غنیسازی اورانیوم رژیم ایران فقط به این دلیل امکانپذیر است که انعقاد آن توافق بد اتمی تواناییهای آنها را محفوظ نگه داشت. پرزیدنت ترامپ بهطور واضح گفته است که اجازه نخواهد داد رژیم ایران به توانایی ساخت سلاح اتمی برسد. باجخواهی اتمی این رژیم، باید با افزایش فشار بینالمللی روبهرو شود» (صدایآمریکا، ۱۰تیر۱۳۹۸).
مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا نیز روز یکشنبه ۱۶تیر ۱۳۹۸ در واکنش به انتشار خبرهایی پیرامون افزایش میزان غنیسازی توسط حکومت آخوندی، اعلام کرد: «توسعه اخیر رژیم ایران در برنامه اتمیاش به تحریم و انزوای بیشتر خواهد انجامید. کشورها باید استانداردهای دیرینه مبنی بر وجود هیچگونه فعالیت غنیسازی در برنامه اتمی رژیم ایران را باز گردانند».
در همان روز (۱۶تیر۹۸) امانوئل ماکرون، رئیسجمهوری فرانسه، اقدام رژیم ایران برای افزایش میزان غنیسازی اورانیوم را محکوم کرد. سخنگوی وزارتخارجه انگلستان نیز اعلام کرد «جمهوری اسلامی باید به تعهّداتش پایبند بماند و بلادرنگ همه اقداماتی را که در تضاد با تعهّداتش در برجام است، متوقف کند».