۱۴۰۳ دی ۲۶, چهارشنبه

گزارش فخرفروشیِ مرگ به زندگی!

                                  فخرفروشیِ مرگ به زندگی!...

قطار سیاست نابودیِ زیرساخت‌های حیاتیِ زندگی و معیشت مردم، توسط حاکمیت آخوندی باشتاب در حرکت است. کار به تعطیلی چرخه‌ی روزمره‌ی مملکت رسیده است. اژدهای ایران‌خوار ولایی تلاش دارد زندگی و معیشت مردم را در حاشیه‌ی سیاست و هزینه‌ی حفظ نظام نگه‌دارد، اما حواشی آن‌قدر حجیم‌اند که گلوی اژدهای سیاست را هم می‌گیرند.

آثار غارت و تخریب زیرساخت‌های حیاتی، به تنفس و ریه‌ٔ مردمان رسیده است. آلودگی هوا باعث تعطیلیِ ۲۲شهر در روزهای ۲۲ و ۲۳دی شد. از طرفی نابودی انرژی باعث قطع مستمر برق در سرمای زمستان و مختل شدن اشتغال و درآمد شده است.

بحران‌زایی‌های سیاسیِ حکومت در داخل و منطقه، پشتوانه‌ٔ تمام بحران‌های زیست‌محیطی، انرژی، آموزش، اقتصاد و معیشت شده است. در واقع یک جغرافیا به‌وسعت ایران با مردمانش در حال قربانی شدن به‌پای حفظ نظام آخوندها هستند. نظامی که رئیس‌جمهور معتاد به تکرار «مقام معظم رهبری» آن، هر روز اعتراف ناگزیر می‌کند که «هیچ برنامه‌یی ندارد» و گوش به‌فرمان ولی‌فقیه است؛ ولی‌فقیه هم یعنی ترجمان عینی و تجربه‌شده‌ٔ نابودی انرژی و زیرساخت‌های حیاتی.

چنین ساختار سیاسی ــ مذهبی، در تلاش برای کورکردن افق امید و بهبود وضعیت زندگی و معیشت مردم، مدام مولود جدید قربانیِ نظام تحویل می‌دهد. به این گزارش حیرت‌انگیز از شماره‌ی ۲۲دی ۱۴۰۳ روزنامه حکومتی آرمان امروز توجه کنید:

«سال ۱۴۰۲ رئیس مرکز تحقیقات پیشگیری و کنترل دخانیات، سن شروع مصرف دخانیات در کشور را در ۱۳سالگی اعلام کرد و دیروز، معاون بهداشت دانشگاه بهشتی تهران گفت که سن شروع استعمال دخانیات پایین آمده و به ۹سال رسیده است.»

این رسانه‌ طبق سیاست معمول همه‌ٔ رسانه‌های حکومتی، هرگز سراغ علت اصلیِ فرایند حکومتیِ تولید این ناهنجاری‌ها نمی‌رود، ولی خواننده‌ٔ مطلب،  نشانیِ کانون فسادزای یک حکومت را از فحوای پرسش آن درمی‌یابد:

 «به‌راستی چه اتفاقاتی در ایران رخ داده که در مدت یک سال، ۴سال میانگین سن شروع استعمال در ایران کاهش پیدا می‌کند؟»

باز هم علت اصلیِ نقش حکومت را به‌عمد پنهان می‌کند، ولی جنایت آن‌قدر آشکار است و خودش داد می‌زند که رسانه‌ٔ حکومتی مجبور است به یک منبع غیبی به‌عنوان علت این وضعیت اشاره کند:

«عدم شادی و کاهش راهی برای خروج هیجانات در میان نوجوانان و کودکان، سبب شده که آن‌ها میل به سیگار و در آینده به مواد مخدری همچون گُل روی بیاورند.»

قطار سیاستی که فرمان آن دست ولیفقیه ارتجاع آخوندی است، مدام از روی نعش زندگی در مناطق محروم ایران عبور می‌کند تا با تبعیض مذهبی و قومی و تلکه کردن، به استمرار عمر نظام، سوخت برساند. جنایات حاکمیت ملایان در حق نیازهای اولیه‌ی زندگی مردم، حتی بر گلوی «آب» هم خنجر می‌کشد.

روزنامه آرمان امروز ۲۲دی ۱۴۰۳: «در منطقه بلوچستان یک لیوان آب سالم حکم طلا را دارد. سیستان و بلوچستان در انتظار شرایط آخر‌الزمانی‌... در منطقه سیستان، چند روز هوای بدون غبار در سال، یک آرزو به حساب می آید... اگر باران هم ببارد، هر چه دارند، سیلاب با خود می‌برد.»

این زندگی که خامنه‌ای و سپاه پاسداران و کارگزاران لاکچری‌زیِ نظام ولایی، جهنم‌اش کرده‌اند، فقط با همین ۲خط گزارش رسانه‌ٔ حکومتی معرفی نمی‌شود، فاجعه، بیش از این جان‌سوز و خاصه زن‌ستیزانه و ضدبشری‌ست:

«یکی از زنان روستاهای چابهار: تأمین آب و داشتن یک روز آب کافی برای استحمام و خوردن، برای ما آرزو شده. هر زن خانواده برای خودش آب می‌آورد و بچه‌ها را به کمک می‌برد. فرزندم دیگر رمقی برای رفتن به مدرسه ندارد. آن فردی که پیر است، واقعاً بدبخت است.» (همان منبع)

قطار سیاست استثماری با دست‌فرمانی ولی‌فقیه، برای حفظ نظام، به نابودی زندگی مردم اکتفا نمی‌کند، دمنده‌ٔ رنج‌های جانکاه بر پیکر  و جان مردم و سوزاننده‌ٔ آینده‌ٔ کودکان است:

 «یکی دیگر از زنان روستا: ۲۱روز یک‌بار منبع آب برای روستای ما می‌آید و ۵۰۰ تا ۷۰۰هزار تومان هزینه هر تانکر آب است. پول تانکر آب را نداریم. بعضی وقت‌ها آب کثیف است و چاره‌ای نداریم. خودم و همسرم سنگ کلیه داریم و برخی از شب‌ها از شدت درد کلیه نمی‌خوابیم. بچه‌ها دچار اسهال می‌شوند. دخترم و پسرم به مدرسه نمی‌رسند. برای خانواده‌ها، اولویت آب است نه تحصیل. ۱۸کیلو وزن دبه آب است. درد کمر و ناحیه گردن در روستاهای ما و اطراف برای زنان زیاد است. برخی از زنان فلج شده‌اند. ۴ماه است که یک دختر ۲۵ساله کلیه‌اش را از دست داده. پدرش ۶ماه است دنبال خیرها و بیمه می‌رود، چون می‌گویند ۶۰۰میلیون تومان برای یک کلیه نیاز است.»(همان منبع)

مشاهده می‌شود که رسانه‌های حکومتی فخرفروشیِ مرگ بر زندگی را گزارش می‌کنند. در کانون این گزارش‌ها، رویکرد سیاسیِ حاکمیت است که چنین مولودهایی از آن نتیجه می‌شود. یعنی که پاسخ تمام بحران‌ها، سیاسی و در ارتباط مستقیم با موجودیت حاکمیت است. دست بر بحران هر شهر و حاشیه و و استان که بگذاریم، راه نجات در همبستگی و همیاریِ همه‌ٔ این‌ها برای ریشه‌کنیِ دمل چرکین و فسادزا و طبقاتی‌ساز حاکمیت ولایت فقیه است.